به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از استان مرکزی، بعثت انقلاب بزرگ بر ضدجهل، گمراهى، فساد و تباهى است و سزاوار منتگذارى خداوند و دربردارنده حکمت و تربیت است.
محمد(ص) به مرز چهل سالگی رسیده بود او هر ساله سه ماه رجب، شعبان و رمضان را در غار حرا(کوهى در شمال مکه) به عبادت میگذرانید. آن شب، شب بیست و هفتم رجب بود که محمد(ص) در غار حرا مشغول راز و نیاز با خالق محبوب بود، صدای خجسته و باصلابتی را شنید که او را امر به خواندن کرد. بعد از سه مرتبه پیامبر(ص) نیز با او خواند؛ بخوان، بخوان به نام پروردگارت که آفرید. همان که انسان را از خون بستهاى خلق کرد. بخوان که پروردگارت از همه بزرگوارتر است، همانکه بهوسیله قلم تعلیم کرد و به انسان آنچه را نمیدانست، یاد داد.
آری چه شروع زیبا و کاملی. این آیات از خواندن، خلقت، کیفیت خلقت، شکر و سپاس، علم و دانش و ... سخن گفته است، گویی باور خلقت اگر با علم و دانش عجین شود، انسان را به اوج آگاهی میرساند.
محمد(ص) هنگامیکه از غار پایین میآمد زیر بار عظیم نبوت و خاتمیت به جذبه عشق بر خود میلرزید، از اینرو وقتی به خانه رسید به خدیجه که از دیر آمدن او سخت دلواپس شده بود، فرمود: مرا بپوشان، احساس خستگی و سرما میکنم و چون خدیجه علت را جویا شد، فرمود: آنچه امشب بر من گذشت بیش از طاقت من بود، امشب من به پیامبری برگزیده شدم.
خدیجه که از شادمانی سر از پا نمیشناخت، در حالیکه روپوشی پشمی و بلند بر قامت او می پوشانید، گفت: من مدتها پیش در انتظار چنین روزی بودم میدانستم که تو با دیگران بسیار فرق داری، اینک به پیشگاه خدا شهادت میدهم که تو آخرین رسول خدایی و به تو ایمان میآورم.
پس از آن علی(ع) که در خانه محمد(ص) بود با پیامبر بیعت کرد. بعد از آن پیامبر اکرم(ص) از جانب خداوند مأموریت یافت تا خویشاوندان خود را به اسلام دعوت کند که این دعوت از دو جهت حائز اهمیت بود.
دعوت اقوام میتوانست در شروع کار پشتوانه خوبی باشد و اگر آنها دعوت پیامبر(ص) را لبیک میگفتند، شاید کفار مکه جرأت آن همه جسارت را به خود نمیدادند و همچنین خانواده و اقوام اولین زیرساختاری است که باید اصلاح شود تا جامعه روند اصلاحی خود را زودتر طی کند.
با مطالعه در آیات قرآن هدف ارسال رسولان بهخوبی مشخص میشود و آن دستیابی مردم به فهم و درک اجتماعی برای اقامه عدل و قسط است. از بین بردن شرک، احسان به والدین، وفا به عهد الهی، عدم خیانت به مال یتیم، اجتناب از همه زشتیها، ممانعت از آدمکشی، صدق و راستی و دوری از دروغ، ممانعت از فرزندکشی و ...
اعمال وارده در شب مبعث
مبعث تجلى انوار الهى، نزول والاترین نعمت پروردگار بر بشریت، طلوع خورشید درخشان خاتمیت بر آسمان نبوت، بعثت اشرف موجودات، خاتم انبیاء حضرت محمد مصطفى(ص) است.
اول؛ مستحب است که در نیمههای این شب از خواب برخیزید و به عبادت بپردازید و کیفیت آن به این صورت است: به جای آوردن دوازده رکعت نماز در هر رکعت حمد و سورهاى از سورههاى کوچک مفصل(مفصل از سوره محمد است تا آخر قرآن). در هر دو رکعت سلام دهید. پس از پایان نمازها، سوره حمد را هفت مرتبه و معوذتین را هفت مرتبه و قل هو الله أحد و قل یأایها الکافرون هر کدام را هفت مرتبه و إنا أنزلناه و آیة الکرسی هر کدام را هفت مرتبه بخوانید. سپس این دعا را قرائت نمایید؛ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَدا وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ ... آنگاه هر دعایى که خواستید بخوانید. انشاءالله مستجاب میشود.
دوم زیارت حضرت امیرالمؤمنین(ع) که افضل اعمال این شب است. سوم شیخ کفعمى در بلد الامین فرموده که در شب مبعث این دعا را بخوانند؛ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالتَّجَلِّی [بِالنَّجْلِ] الْأَعْظَمِ فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ مِنَ الشَّهْرِ الْمُعَظَّمِ وَ الْمُرْسَلِ الْمُکَرَّمِ ....
فلسفه بعثت
سرآغاز تاریخ اسلام از روزی شروع شد که پیامبر اسلام(ص) در خلوت با محبوب، در دل غاری که در دامن کوهی در شمال مکه بود، راز و نیاز میکرد. گویا غار حراء هنوز هم پژواک مناجات پیامبر اکرم(ص) را در قطعه قطعه سنگریزههای خود به یادگار حمل میکند و در گوش عاشقان حضرت که در آن وادی قدم میگذارند؛ نجوا میکند. پس از قرنها تحقیق و بررسی درباره مسائل دینی، هنوز پرده از اسرار بسیاری از آنها برداشته نشده است، که از جمله آنها اسرار نهفته نبوت و بعثت است، اگرچه از ظواهر آیات قرآن میتوان استفاده کرد که بعثت پیامبران الهی، بهویژه پیامبر اسلام(ص) دارای اهدافی است.
اهداف بعثت انبیا
پیامبر اسلام(ص) در مدتی کوتاه، انسانهایی بزرگ، مانند علی(ع)، زهرا(س)، سلمان فارسی، ابوذر، مقداد و ... را تربیت کرد. حضرت محمد(ص) کاشف معدنهای نهفته انسانیت بود. زیرا «الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه؛ مردم مانند معدنهای طلا و نقره هستند».
انسان دارای استعدادهای نهفته است که برای بهرهوری صحیح باید آنها را کشف کرد تا به ارزش حقیقی خود دست یابند.
کلمه یزکیهم از ماده زکوة بهمعنای رشد و زیادی است که در اینجا به معنای تربیت و پاکسازی است و شامل پاک شدن از آلودگیهای اعتقادی، اخلاقی و رفتاری است.
اهمیت اخلاق و تزکیه نفس بر کسی پوشیده نیست و جوامع مختلف به آن نیازمندند، زیرا تنها راه نجات از گمراهیها، فسادها، جهل، جنگ و خونریزیها و ... در پرتو اخلاق صحیح و آراسته شدن به ارزشها و مکارم اخلاقی است. حضرت رسول اکرم(ص) هدف از بعثت خود را کامل کردن مکارم اخلاق بیان کرده است: «بعثت لا تمم مکارم الاخلاق؛ من برای کامل کردن فضائل اخلاقی مبعوث شدهام».
از طرف دیگر خدای جهان ابزار ترقی و تکامل هر موجودی را در نهاد آن گذارده، و آن را بهمنظور پیمودن راههای تکامل با وسائل گوناگونی مجهز کرده است. همچون ریشههای نهال کوچکی که حداکثر فعالیت خود را بهمنظور رسانیدن موادغذایی به کار انداخته، و پاسخ نیازمندیهای آن را میدهند.
هرگاه ما بخواهیم این موضوع را در قالب مسائل علمی بریزیم، باید بگوییم هدایت تکوینی که نعمت و فضل عمومی دستگاه آفرینش است، شامل حال تمامی موجودات جهان اعم از نبات و حیوان و انسان است. «الذی أعطی کل شیء خلقه ثم هدی»
ولی این هدایت فطری و تکوینی برای موجودی مثل انسان که گل سرسبد موجودات است کافی نیست. زیرا انسان غیر از زندگی مادی، زندگانی دیگری دارد که اساس حیات واقعی او را تشکیل میدهد.
انسان ساده نخستین غارنشین و پاک فطرت، که کوچکترین انحرافی در خلقت او رخ نداده بود، به اندازه انسان اجتماعی نیاز به تربیت نداشت، ولی هنگامیکه بشر گام فراتر نهاد و زندگی دسته جمعی آغاز کرد و فکر تعاون و همکاری در زندگی او حکمفرما شد؛ انحرافاتی که لازمه تصادمات و برخوردهای اجتماعی است در روح او پدید آمد و خوی های زشت و افکار غلط، افکار فطری را عوض کرده و اجتماع را از توازن و تعادل بیرون برد.
این انحرافات، خالق جهان را بر آن داشت که مربیانی را برای تنظیم برنامه اجتماع و تقلیل مفاسدی که اثر مستقیم اجتماعی بودن انسان را اعزام بدارد، تا با مشعل فروزان وحی اجتماع را به راه راست که سعادت همه جانبه آنان را تضمین میکند، بکشانند.
مسئله مهم در زندگی فرد و جوامع، مسئله معیارهای سنجشی و نظام ارزشی حاکم بر فرهنگ آن جامعه است. زیرا تمامی حرکتها در زندگی فردی و جمعی از همین نظام ارزشی سرچشمه میگیرد و برای آفریدن این ارزشهاست.
اشتباه یک قوم و ملت در این مسئله و روی آوردن به ارزشهای خیالی و بیاساس، کافی است که تاریخ آنها را به تباهی بکشد و درک ارزشهای واقعی و معیارهای راستین محکمترین زیربنای کاخ سعادت آنها است.
دنیاپرستان مغرور ارزش را تنها منحصر در مال و قدرتهای مادی و نفرات خود میدانند حتی معیار شخصیت در پیشگاه خدا را در این چارچوب تصور میکنند.
روی این جهات نخستین و مهمترین گام اصلاحی انبیاء درهم شکستن این چارچوبههای ارزشی دروغین بود، آنها با تعلیماتشان این معیارهای غلط را در هم ریختند و ارزشهای اصیل الهی را جانشین آن ساختند و یک انقلاب فرهنگی محور شخصیت را از اموال و اولاد و ثروت و جاه و شهرت قبیله و فامیل به تقوا و ایمان و عمل صالح مبدل ساختند.
قبل از آنکه در محیط عربستان تعلیمات حیاتبخش اسلام و قرآن ظهور کند بر اثر حاکمیت نظام ارزشی زور و زر محصول آن محیط مشتی غارتگر زورگو همچون ابوسفیانها، ابوجهلها و ابولهبها بود.