حجتالاسلام والمسلمین سعید پارسا ارسنجانی، محقق و پژوهشگر مرکز تخصصی تفسیر حوزه علمیه در گفت و گو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) با اشاره به نقدهای علامه طباطبایی (ره) بر تفسیرهای تکاملگرایانه داروینی از آیات قرآن گفت: وقتی تفکر داروینیسم وارد فضای علمی جهان اسلام شد متفکران نیز در برابر آن دیدگاههای متفاوتی اتخاذ کردند.
وی با بیان اینکه برخی متفکران اسلامی این فرضیه را قبول کرده و شواهدی از آیات قرآن برای آن آوردند ادامه داد: این گروه برخی از آیات شریفه را طبق مدعای خویش تفسیر کردند و نتیجه گرفتند که آیات قرآن بر خلقت تکاملی انسان تصریح دارد ولی علامه طباطبایی این فرضیه را غیریقینی و بدون شواهد کافی دانسته و برداشتهای تکاملی از آیات قرآن را رد میکنند.
این محقق ادامه داد: فرضیه تکامل بر این نکته تکیه دارد که همه جهان یا بخشهایی از اجزای آن دستخوش تحولات پایدار و فزاینده است و در طی این روند بر تعداد و تنوع و پیچیدگی اجزای جهان افزوده میشود. با این تعریف، قائلان به آن با تفكری که اجزای جهان را از آغاز خلقت، ثابت و برقرار میداند، مخالفاند.
پارسا ارسنجانی تصریح کرد: اعتقاد تکاملگرایان این است که «انواع و اقسام مختلف از روز نخست به این شکل و کمال نبودهاند بلکه در آغاز جانداری بسیار ساده و پست، بوده و آن جاندار ساده و پست، نخستین جد تمام انسانها است که در ابتدا پدیدار شده و بعد نسل آن رفتهرفته تنوع و تعدد یافته و کاملتر شده است.
وی افزود: براساس این نظریه، انسان نخستین قطع نظر از آدم به صورت مستقل و در شکل و ظاهر امروز، ناگهان و ماورایی و با نقض قوانین طبیعی به وجود نیامده است بلکه از نوع دیگری که دارای شکل، قیافه، نمودها و خصوصیات روحی شبیه او هست، تکاملیافته است.
محقق مرکز تخصصی تفسیر حوزه اظهار کرد: بر اساس این تفکر، نوع انسان و تمام انواع حیوانات، شاخهها و دستههایی هستند که از یک اصل یا ریشه، جداشدهاند و ملتها گروهها و قبیلههاییاند که به یک نژاد و خون برمیگردند و از آنجا که این فرضیه آفرینش دفعی (خلقالساعه) را زیر سؤال میبرد، با آموزههای دینی مسیحی و یهودی، تقابل پیدا کرد و واکنشهای گوناگونی را در پی داشت؛ واکنش مسیحیان نسبت به این فرضیه یکسان نبود و بعد از مرگ داروین آثاری در دفاع از آن و تبیین سازگاری آن با تعالیم مسیحی تألیف شد و پاپ هم منشأ انواع را در زمره کتابهای ممنوع قرار نداد.
این محقق با بیان اینکه به عقيده داروين فرآيندی كه طی آن انواع موجودات زنده پا به عرصه وجود گذاشتهاند انتخاب طبيعی نام دارد كه اين انتخاب طبيعي مبتني بر سه اصل تنازع بقا، بقاي اصلح، وراثت و صفات اكتسابي است البته دانشمندان و محققان نقدها و اشکال مختلفی بر این اصول وارد کردهاند که رهایی از آنها کار بسیار مشکلی است.
به دیدگاه علامه طباطبایی اشاره و تصریح کرد: علامه طباطبایی از جمله دانشمندانی است که فرضیه تکامل را غیریقینی و بدون دلیل کافی میدانند. ایشان معتقد است که آيات كريمه قرآن ظاهر قريب به صريح است در اينكه بشر موجود امروزى، از طريق تناسل به يك زن و شوهر معين منتهى مىشوند كه قرآن، نام آن شوهر را آدم معرفى كرده و نيز صريح است در اينكه اين اولين فرد بشر و همسرش از هيچ پدر و مادرى متولد نشدهاند، بلكه از خاك يا گل يا لايه يا زمين، به اختلاف تعبيرات قرآن خلق شدهاند.
پارسا ارسنجانی ادامه داد: ایشان خلقت آدم از زمین را میپذیرند ولی در مورد چگونگی این خلقت که آیا دفعی بوده یا سلسله عللی در طول زمان و بهتدریج سبب پیدایش او شده است میگویند که از ظاهر قرآن برمیآید كه نسل حاضر بشر منتهى به آدم و همسرش مىشود و آدم و همسرش از پدر و مادرى متولد نشده، بلكه از زمين تکوین يافتهاند البته اینکه چگونه آدم از زمين خلق شد، آيا در خلقت او علل و عوامل خارقالعاده دست داشته؟ و آيا خلقتش به تكوين الهى آنى بوده، بدون اينكه مدتى طول كشيده باشد ؟ هیچیک از اين احتمالات در قرآن كريم نيامده است.
این محقق تاکید کرد: البته مراد علامه از این تعبیر که هیچیک از این احتمالات در قرآن نیامده آن است که یکی از این احتمالها بهصورت قطعی و یقینی نیست زیرا خود ایشان به ذكر دليلي از قرآن میپردازند که دلالت بر چگونگی خلقت انسان از زمین دارد. ایشان آيه «إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» (آلعمران/ 59) را روشنترین آيه در چگونگي خلقت آدم از زمين میدانند.
پارسا ارسنجانی اظهار کرد: از دید علامه، اين آيه شريفه در پاسخ از احتجاج مسيحيان بر پسر بودن عيسى براى خدا نازلشده زیرا مسيحيان احتجاج مىكردند که او بدون پدرى از جنس انسانى، به دنيا آمده و حالآنکه هر كس به دنيا بيايد از پدرى متولد مى شود، پس پدر عيسى بايد خدا باشد، البته آيه شريفه در پاسخ آنان مى فرمايد: صفت عيسى (ع) مانند صفت آدم است، كه خداى تعالى او را از خاك زمين خلق كرد، بدون اينكه پدرى داشته باشد، كه از نطفه او متولد شود.
وی بیان کرد: با اين بيان روشن مىشود كه تمامى آيات قرآنى كه از خلقت آدم از تراب و يا گل يا امثال آن خبر مىدهد، همه مىفهمانند كه خلقت آدم، آنى و بدون گذشت زمان و بدون پدر و مادر بوده وگرنه ديگر براى آدم خصوصيتى نمىماند، كه تنها خلقت او را به رخ ما بكشد و بفرمايد من او را از خاك يا گل خلق كردهام، چون در اين صورت تمامى حيوانات و انسانها نيز خلقتشان به گل و خاك منتهى مىشود. پس اگر قرآن فرموده: «إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طِينٍ»( ص/ 71.) و يا مى فرمايد «وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ»(سجده/ 8) همه دلالت دارد بر اينكه خلقت آدم با خلقت ساير افراد بشر و ساير جانداران فرق داشته است.
محقق مرکز تخصصی تفسیر حوزه با بیان اینکه برخی به آیه «وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ». تمسک کرده و معتقدند که كلمه «ثم» در جايى استعمال مى شود كه بين ما قبل و ما بعدش زمانى فاصله شده باشد و در آيه شريفه بين تصوير و خلقت، «ثم» فاصله شده كه مى رساند بين آن دو فاصله زمانى بوده، پس انسان قبل از خلقت آدم وجود داشته و پس از انسان، آدم وجود يافت و ملائكه مامور به سجده بر وى شدند که علامه در این مسئله هم به نقد پرداخته است.
وی اظهار کرد علامه طباطبایی در این جا متذکر نکته ای ادبی میشوند که از آن غفلت شده است؛ ایشان گفتهاند که كلمه «ثم» همه جا براى افاده تاخير زمانى نمى آيد و در بسيارى از موارد تنها ترتيب كلامى را مى رساند و حتى در كلام خداى تعالى بسيارى اوقات تنها براى اين منظور آمده است و با این استدلال، دیدگاه فوق را رد کرده است.
پارسا ارسنجانی با بیان اینکه برخی نیز برای اثبات فرضيه مذكور به آيه «وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ» تمسک کرده و گفتهاند: آيه «وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طِينٍ» دلالت بر اين دارد كه خلقت اولى بشر از خاك بوده، خاكى كه مبدأ مشترك پيدايش همه افراد است و آيه سوم «ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ» صورتگرى و نفخ روح در آدم را بيان مىكند كه آخرين مرحله تكامل انسانى است، عطف اين دو مرحله با كلمه «ثم» بيانگر فاصله زمانى زيادي بين اين دو مرحله است؛ يعني همان زمانى كه بين ساير انواع فاصله مى شده تا هر نوعى به نوع بالاتر خود تطور پيدا كند و با اين تطور تدريجى انسان كامل شود، كلمه «سلالة» هم نكره است و دلالت بر عموم مىكند و اين دلالت دارد كه سلاله نوع ناقص تر منشا نوع كامل تر است.
این محقق با اشاره به نقد علامه طباطبایی به این تفسیر عنوان کرد: علامه طباطبایی استدلال به این آیات را نيز درست نمی داند، زيرا «ثم سويه» عطف بر «بدء» شده است و این آيات نیز در مقام بيان پيدايش نوع انسانى از راه خلقت است و اينكه ابتداى خلقت انسان كه همان خلقت آدم باشد از گل بوده و سپس تبدیل به سلاله اى از آب مخصوص شده است تا فرزندانش از آن وجود یابند و سپس خلقت اين نوع يعنى خود آدم و فرزندانش به وسيله صورتگرى و نفخ روح، پايان پذيرفت.
وی بیان کرد: علامه این معنا را كه قابلیت انطباق با لفظ آيه را دارد، معناى صحيح آیه میدانند و معتقدند که لازم نيست كه ما جمله «ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ» را بر انواع متوسط که بين خلقت از گل و بين تسويه و نفخ روح است تطبیق کنیم و نكره بودن «سلالة» نيز هيچ مستلزم عموميت نيست.
پارسا عنوان کرد: به هر حال فرضیه تکامل از دیدگاه دانشمندان علوم طبیعی، یک فرضیه قابل قبول و اثبات شده نیست و دارای ایرادات فراوانی است و تطبیق آیات قرآن بر این فرضیه نیز صحیح نیست؛ زیرا آيات كريمه قرآن قريب به صريح است که بشر موجود امروزى از طريق تناسل به يك زن و شوهر معين كه قرآن نام آن شوهر را آدم معرفى كرده منتهى مىشوند.
وی ادامه داد: همچنین قرآن در اينكه این اولين فرد بشر و همسرش از هيچ پدر و مادرى متولد نشدهاند بلكه از خاك يا گل يا لايه يا زمين، به اختلاف تعبيرات قرآن خلق شدهاند صراحت دارد لذا ظاهر هیچ یک از آیات قرآن بر این فرضیه دلالت ندارد.
این محقق در عین حال تاکید کرد: این نظریه و نیز تقریرهای جدیدی که از این نظریه شده است در صورت اثبات و پذیرفته شدن در مجامع علمی، هیچ گونه تعارضی با قرآن نخواهد داشت و میتوان ظاهر قرآن را بدان تاویل کرد و مىتوان آن را يكى از مدارك خداشناسی و دليل بر علم و قدرت سازنده دستگاه عالم هستى دانست.
وی افزود: رهبر قافله موجودات زنده در اين جاده تكامل با آن اصول ثابت و منظم و آن برنامه دقيق ماهرانه، هرگز نمىتواند «طبيعت كور و كر» و تصادفات فاقد شعور و احساس بوده باشد و اين نظم حيرتآورى كه از ميليونها سال( به عقیده تکاملگرایان) موجودات بى ارزش و ساده را از هزاران پيچ و خم جاده تكامل عبور داده، و با فعاليت خستگىناپذيرى به وضع عجيب حيوانات و نباتات متنوع كنونى كشانده است، از عقل و قدرت فوقالعادهاى حكايت مىكند كه براى بشر قابل تصور نيست.