به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، مصطفی ملکیان شب گذشته در همایشی با عنوان «درسگفتارهای اخلاق کاربردی» در پژوهشکده تعلیم و تربیت عباسزادگان درباره اخلاق فرزندپروری بیان کرد: در مورد اخلاق فرزندپروری سه دسته مباحث وجود دارد؛ یکی درباره این است که با توسل به فناوری جدید پزشکی، سلسله مطالبی درباره فرزندآوری مطرح میشود که از مسائل مهم آن، پاسخ به این پرسش است که آیا جلوگیری از بارداری از نظر اخلاقی کاری درست است یا خیر؟ آیا سقط جنین به لحاظ اخلاقی مجاز است؟ آیا مهندسی ژنتیک جایز است یا خیر؟ آیا درست است پدر و مادر در ویژگیهای جنین دخل و تصرف کنند و جنینی مطابق برنامه و نقش فناوری پزشکی مورد نظر خود به دنیا آورد یا خیر؟ و...
وی افزود: تمام این موارد سلسله مباحثی است که اخلاق به آن میپردازد. باید بدانیم که صرف ازدواج مجوز فرزندآوری نیست و در دو حالت، مسأله را بسیار حاد میکند؛ یکی زمانی که مرد یا زن در وضعی قرار گیرند که فرزندشان حتما ناقص یا بیمار به دنیا خواهد آمد؛ یکی هم زمانی که اوضاع و احوال بیرونی به لحاظ اقلیم طبیعی یا به لحاظ محیط اجتماعی به صورتی است که فرزندشان در صورت به دنیا آمدن، شرایط مناسبی برای زندگی ندارد.
نخستین وظیفه پدر و مادر، رفع نیازهای فرزندانشان است
ملکیان ادامه داد: در این راستا از نظر اخلاقی باید بدانیم که چه وظایفی بر دوش پدر و مادر است؟ نخستین وظیفه پدر و مادرها برآورده کردن نیازهای فرزندشان است. نخستین ابهام در این زمینه، عدم روشن بودن رابطه میان نیاز و خواسته فرزند است. پدر و مادر وظیفه دارند نیازهای فرزند را برآورده کنند نه لزوما خواستههای او را. تفکیک بین نیاز و خواسته، تفکیک نظری بسیار مهم و در عین حال دشوار است. در واقع هر ارگانیزمی یک سلسله نیازها دارد؛ این نیازها مواردی است که اگر موجود زنده نتواند به آنها دسترسی پیدا کند، حیاتش به لحاظ کمی به آخر میرسد؛ یعنی میمیرد یا حیاتش به لحاظ کیفی واجد کیفیتهای لازم نیست.
این روشنفکر با بیان اینکه هر موجود نباتی، حیوانی و انسانی نیازمند یک سلسله نیازهایی است که اگر به آنها نرسد، کاملا ویژگیهای حیاط مطلوب را از دست میدهد، خاطرنشان کرد: تفاوتی که انسان با دیگر موجودات دارد این است که جدا از نیاز، خواستههایی دارد. نیازها و خواستههای بیشتر انسانها همیشه با هم انطباق ندارد؛ یعنی نیاز به چیزی دارند که جزو خواستههای آنها نیست یا بالعکس. این عدم انطباق در سن کودکی بیشتر مشهود است و شدت بیشتری هم دارد؛ یعنی یک کودک سه ساله خواستهها و نیازهای بیشتری دارد که به دو سوی متعارض حرکت میکنند. حال آن که هرچه سن فرد بالاتر رود، تعارض میان خواسته و نیاز او تا حدودی کمتر میشود.
وی تصریح کرد: تفاوت انسانها با حیوانات و گیاهان در این است که در دیگر موجودات خواستهای غیرمنطبق بر نیاز وجود ندارد اما انسانها این توانایی را دارند چیزی را بخواهند که به آن نیازی ندارند. به همین جهت است که عالمان اخلاق از قدیم اعتقاد داشتند که پدر و مادر تا زمانی مشخص میتوانند به طور کامل بر زندگی فرزند خود نظارت داشته باشند تا این عدم انطباق میان نیاز و خواسته کودکشان اندک شود.
ملکیان با اشاره به وظایف اخلاقی پدر و مادر در قبال فرزندانشان توضیح داد: نخستین وظیفه اخلاقی پدر و مادر نسبت به فرزندشان، برآورده کردن نیازهای او است. تا زمانی که نیاز فرزند با خواسته او انطباق داشته باشد، مشکلی وجود ندارد اما پرسش اینجاست زمانی که نیاز و خواسته فرزندشان با هم تفاوت دارد، پدر و مادر در این شرایط بایستی کدام یک را بر دیگری مقدم کنند؟ باید توجه داشت در صورتی که نیاز و خواسته با هم همسو نباشند باید خواسته را فدای نیاز فرزند کرد.
این فیلسوف با بیان اینکه در صورتی که فرزند به خواسته خود نرسد، احساس میکند به او بیاعتنایی شده و گمان میکند که پدر و مادرش با او به خشونت رفتار میکنند، بیان کرد: در این زمینه باید به تعریف خشونت توجه کرد. خشونت یعنی کاری با کسی کردن که آن فرد از این کار خوشش نمیآید. این در حالی است که به آن خشونت عشق گویند؛ یعنی با کسی خشونتی دارید که نیاز او با خواستهاش تعارض پیدا کرده و شما طرف نیاز او را گرفتهاید و چون خواسته او که برایش خوشایند است، رفع نشده احساس میکند با او به خشونت رفتار کردهاید. در واقع خشونت عشق، یکی از پنج پارادوکسی است که در امر تعلیم و تربیت وجود دارد.
وی تصریح کرد: پدر و مادرها نباید بیشتر از نیاز فرزند به او رسیدگی کنند. در واقع انسانها دارای سه ویژگی مهم جسمی از جمله سلامت، زیبایی و نیروی جسمانی هستند. علوم بشری در رابطه با تأمین نیازهای اولیه انسان چون خوراک، پوشاک و... دستاوردهای بسیار خوبی داشته است؛ یعنی در این زمینه گذارههای آبجکتیو بالفعل وجود دارد و بشر صادق یا کاذب بودن آن را درک کرده، حال آنکه این علوم در زمینه نیازهای جنسی و روانی هنوز آنچنان پیشرفت نکرده است تا با قاطعیت در مورد این دسته از نیازهای افراد نظر دهد.
پدر ومادران برای رفع نیازهای روانی و جسمی کودکشان از دانش متخصصان بهره بگیرند
ملکیان توضیح داد: پدر و مادر برای رفع نیازهای جسمی، روانی و اجتماعی کودک خود باید از متخصصان علوم بشری کمک بگیرند. در این زمینه باید به یک افراط و تفریط توجه کرد. برخی پدر و مادران همه خواستههای فرزندشان را برآورده میکنند و بچه بر پدر و مادر خود سلطنت میکند که امری خطاست. از سویی دیگر برخی پدر و مادرانی هستند با اینکه قدرت تشخیص نیازهای فرزند خود را ندارند با توهمات خود با کودکشان برخورد میکنند و نیاز واقعی فرزند را تأمین نمیکنند.
این روشنفکر با اشاره به اینکه وظیفه اخلاقی والدین تأمین نیازهای کودک است، تصریح کرد: اگر پدر و مادری به اخلاق پایبند هستند، بایستی آنچه را که متخصصان به قطع نیاز انسان معرفی کردهاند، در اختیار فرزندشان قرار دهند. در این راستا اگر والدینی خواسته خود را بر خواسته فرزندانش ترجیح دهد از نظر اخلاقی اقدامی نادرست انجام دادهاند. پدر و مادر باید پیوسته برای رفع نیازهای جسمی، روانی، ارتباطی و اجتماعی از آخرین دستاوردهای بشری اطلاع یابند و براساس آن نیاز و خواسته فرزند را رفع کنند در غیر این صورت فرزندانشان آنطور که باید تربیت نمیشوند.
ملکیان بیان کرد: فرزندان سلسله نیازهای حیاتی دارند که اگر برآورده نشود، زندگیشان دچار اختلال میشود. این نیازها محرز است که بخشی از آن، نیازهای فیزیولوژیک است. پس از آن، سلسله نیازهایی به لحاظ روانی و اجتماعی وجود دارد که برآورده نشدن آنها صدمه جدی به زندگی کودک وارد خواهد کرد. اولین آن، نیاز به دانستن است. هر چه سن بچهها کمتر باشد، کنجکاوتر هستند. بچه نیاز دارد تا جهان پیرامون خود را بشناسد؛ هرگونه طفره رفتن از برآوردن این نیاز آینده او را از بین میبرد. به اعتقاد افلاطون، نخستین رکن از روح آبادان، حقیقتطلبی است. این نیاز، دو وظیفه بر دوش والدین میگذارد؛ تعلیم و تربیت، تعلیم به دانستن گزارهها و تربیت دانستن کارهاست.
هیچ پدر و مادری حق امر و نهی کردن بر فرزند خود ندارد
وی با بیان اینکه حاصل تعلیم، معرفت و حاصل تربیت، مهارت است که فرزندان به هر دوی آن نیاز دارند، تصریح کرد: دومین نیاز فرزند، دانستن است. بچهها زمانی که میخواهند کاری انجام دهند باید از نتایج مثبت و منفی آن آگاه شوند و این وظیفه پدر و مادر است تا آگاهی لازم را ارائه دهند، به این امر، دلالت به خیر گفته میشود؛ یعنی تجارب خود را با فرزندمان در میان بگذاریم. اگر پدر و مادر تجربه لازم را نداشتند، بایستی از کارشناسان ذی ربط استفاده کنند که جانشین امر و نهی میشود. نکته مهم این است که از نظر اخلاقی پدر و مادران حق امر و نهی کردن بر فرزند خود را ندارند.
این روشنفکر اظهار کرد: نکته سوم برای آموزش به فرزند، این است که پدر و مادر برد عمل فرزندشان را مشخص کنند و اینکه چه کسانی تحت تاثیر عمل فرزندشان قرار میگیرند. بچهها در آگاهی به برد عملکرد خود ناتوان هستند و نمیتوانند به لحاظ مکانی و وضع و حالی را درک نمیکنند. هر عملی سه نوع برد مکانی، زمانی و وضع و حالی دارد. بچهها هرچه بزرگتر شوند، به عمق و برد کار خود آگاه تر میشوند.
بچهها از سه سالگی خوبی را درک میکنند
ملکیان با بیان اینکه دومین نیاز کودکان، نیاز به لذت بردن است، افزود: نیاز به لذت بردن در بچه بیشترین انگیزه بر اعمال او میشود. فروید اصل لذت را تا مدتهای مدیدی اصل حاکم بر وجود انسان میدانست چرا که به تعبیر فروید اصل لذت، مهم ترین اصلهاست. این اصل معمولا در پدر و مادرانی که فرزند لوس بار میآورند، پررنگ تر است. اصل سوم نیاز به خوبی است. نیاز به لذت، نیاز به خوشی زندگی است؛ بچهها نیاز به خوبی را به شدت احساس میکنند. در این راستا تا مدتهای مدیدی دیدگاه ژان پیاژه و شاگرد او کلبرگ بر محافل روانشناسی غلبه داشت مبنی بر اینکه بچهها تا سن ۹ سالگی مفاهیم اخلاقی در ذهنشان معنادار نیست اما نزدیک ۳۰ سالی است که روانشانسان متوجه خطای این استنتاج شدهاند که بچهها از سه سالگی خوب و بد را متوجه میشوند.
وی تصریح کرد: در ۳۰ سال اخیر تمام تاکید روانشناسی بر این بوده که نیاز به خوبی را در بچهها برآورده کند که به معنای آموزش رشد اخلاقی است. زمانی که میگوییم بچهها نیاز به خوبی و بدی دارند یعنی نیاز به باید و نباید اخلاقی دارند. 6 قسم باید و نباید داریم که یک قسم آن اخلاقی است؛ گاهی باید و نبایدها قانونی، گاهی مناسکی و شعائری، گاهی ناشی از آداب و رسوم، گاهی ناشی از زیباییشناسی است. این 6 فضیلت بزرگ اخلاقی باید از ۳ سالگی به کودک القا شود.
کودکان نیاز به کار کردن دارند
ملکیان خاطرنشان کرد: بچه ها نیاز به کار کردن دارند. نکته اینجاست آنچه که در میان کودکان کار وجود دارد این است که فقر آنها را مجبور به کار کرده حال آنکه کار کردن بچهها جزو نیازهای آنهاست. کودکان، نیازمند کار بدنی و جسمی هستند اما به شرط اینکه فعالیت آنها به خاطر تامین معاش خانواده نباشد. بچهها بایستی هر کار فنی، یدی و هنری که به آن میل دارند را انجام دهند.
این روشنفکر با بیان اینکه فرزندان نیاز به عصیان در برابر پدر و مادر خود دارند، اظهار کرد: پدر و مادران به گونهای رفتار میکنند که گویی بچهها باید از پدر و مادر خود اطاعت کنند که این امر به لحاظ اخلاقی و روانشناسی خطاست. به لحاظ اخلاقی تنها از کسی میتوانیم اطاعت صددرصدی کنیم که معصوم باشد وگرنه از انسان جایزالخطا نباید طلب اطاعت صددرصد کرد. بچهها باید از اول برای خود حق آزادی قائل باشند. اگر پدر و مادر بخواهند بچهها در برابر آنها عصیان نکنند؛ یعنی آزادی را از آنها میگیرند. از این نظر نیاز به عصیان در برابر پدر و مادر را باید نوعی نیاز به آزادی بچهها دانست. در واقع گاهی عصیان کردن در برابر پدر و مادرها دارای مجوز اخلاقی و روانشناسی است.
وی ادامه داد: هر فردی در طول زندگی خود سه نوع فعالیت انجام میدهد؛ یکی امرار معاش است. در واقع هر فردی نیاز به استقلال دارد که یکی از وجوه آن، به دست آوردن استقلال مالی و مادی است. باید از ابتدا به بچهها گوشزد شود که شغل و حرفهای به دست آورند چراکه بدون شغل نمیتوانند به زندگی خود ادامه دهند. برای به دست آوردن حرفه نیز باید فن یا علم یا هنر را بیاموزند چراکه هیچ شغل و حرفهای وجود ندارد که خارج از این سه باشد.
ملکیان با بیان اینکه فعالیت دوم کودکان، رسیدن به نیازهای وجودیشان است، گفت: این فعالیتها برای کسی درآمدزا نیست بلکه بیشتر درآمد افراد برای رفع این نیاز خرج میشود. این فعالیتها برای فرد لذتبخش است؛ مانند رمان خواندن، ورزش کردن و... .در واقع هر فرد بسته به ویژگیهای شخصیتی خود یکسری نیاز وجودی دارد. قسم سوم فعالیتهای هر فرد، رایگان بخشی است؛ یعنی زمانی که فرد کسب درآمد و نیازهای وجودی خود را تامین میکند، این حس در او پدید میآید که رایگانبخشی کند؛ یعنی سلسله کمک به افرادی بدون دریافت پاداش. تفاوت نیاز رایگان بخشی با دو قسم دیگر این است که در دو قسم اول این فعالیت خودمدار بوده اما در نوع سوم دیگرمدار است. در این راستا فرد اقداماتی انجام میدهد که به سود محیطزیست، جانواران یا دیگر انسانهاست. در این راستا بچهها باید از کودکی بدانند که زندگیشان با این سه فعالیت سپری میشود و باید آمادگی لازم را برای انجام آن به دست آورند.
انتهای پیام