به گزارش ایکنا از اصفهان، در حکمت شماره پنجاه و هفتم نهجالبلاغه امام علی(ع) آمده است: «الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا يَنْفَدُ؛ قناعت، ثروتى است پايان ناپذير».
قناعت: راغب، قناعت را در لغت به معنای اکتفا کردن به اندک از آن چه مورد نیاز میباشد آورده است. قناعت از ماده قنع به معنای اکتفا کردن به اندک و ضد اسرافکاری دانسته شده است. همچنین راضی شدن به اندازه نیاز و زیاده طلبی نداشتن در خرج و صرف مال و صرفه جویی و روحیه بینیازی داشتن و حرص و طمع نداشتن نیز در معنای ان آمده است. اين سخن از رسول خدا (ص) نيز نقل شده است.حضرت علی (ع) در توضیح حیات طیبه در آیه «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ۖ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (97-نحل) آن را به قناعت تفسیر کردهاند (هی القناعه).
لا ینفد: تمام نشدنی. «نَفاد» به معنای «فنا» و نابودی است. فانی شدن، تمام شدن. راغب گوید: «اَلنَّفادُ اَلفَناءُ» در لغت آمده «نَفَدَ زادُالْقَوْمِ» توشه قوم تمام گردید.
چرا در توضیح قناعت از واژه تمام نشدنی بودن (لاینفد) استفاده شده است؟ آیا توضیحاتی شبیه آنچه در شرح لغوی و اصطلاحی آن آمد برای آن کفایت نمیکرده و یا قصد دیگری در کار بوده است؟ دعوت به قناعت امروز چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟ و از چه نقش و جایگاهی برخوردار است؟
قناعت روح زمان ما نیست، گمشده این عصر است. تولیدات یک بار مصرف، ورژنهای جدید از محصولات دم به دم نوشونده و آپشنهای دائما در حال ازدیاد و به روز شونده، برچیده شدن بساط تعمیر و جایگزینی تعویض و تامین قطعات، مصرف انبوه و صنعت همه جا گیر تبلیغات و علمی شدن بازاریابی و پخش شدن و گسترش بازاریابها و ... اینها همه نشانه نیاز نظام سرمایه داری جهانی به تولید انبوه است که مصرف انبوه را در پی آورده است. مصرف انبوه یعنی استخراج و برداشت انبوه و بیرویه از طبیعت یعنی نیاز به انرژی فراوان یعنی آلودگی محیط زیست و تخریب آن یعنی گرم شدن زمین یعنی مصرف غیر معمول و تهاجمی به طبیعت یعنی بحرانهای زیست محیطی یعنی کمبود، تخریب و ... .
روح قناعت پیشگی مزاحم این نیاز سیریناپذیر نظام مسلط اقتصادی و سیاسی جهانی است. آزمندی و وابستگی نتیجه این نظام تکاثرطلب است و بی نیازی و سربلندی نتیجه روح قناعت. بنابراین قناعت امروز نه یک ارزش اخلاقی صرف، بلکه ایستادگی در مقابل این روح تباه زمانه است.
قناعت یعنی فرصتی که تو امکانات فراوان پنهان مانده در مالی را که در اختیار داری کشف کنی و آنها را از دست ندهی و دور نریزی و دچار اسراف نشوی و نقدشان کنی. یعنی امکان بهره برداری بیشتر از سرمایهها و تبدیل آنها به خیر. زیادی نعمتها و سرمایهها و فرصتهای در دسترس فقط مسئولیتهای ما را زیادتر میکنند، چه آنکه از ما سعی و میزان سودی را که از این امکانات بدست آوردهایم، خواهند پرسید از نسبت سود به سرمایهها و جهتی که آن سرمایه را به کار گرفتهایم و انگیزههایمان، که فقط همان با ما و برای ما میماند (لیس للانسان الا ما سعی).
اما چرا امام (ع) در توضیح قناعت بر تمام ناشدنی بودن این سرمایه تاکید کرده است؟ چه ویژگی و ارتباطی در این ناتمامی و پایان ناپذیری با قناعت وجود دارد؟ شاید در پاسخ به این پرسش بشود این گونه فهمید که وقتی ما دچار اسراف در منابع میشویم و قناعت را به کنار مینهیم در واقع به دنبال ارضاء همین حس ناتمامی و پایان ناپذیری هستیم. به دنبال چیزی هستیم که در این دنیای محدود و فانی و گذران به دست نمیآید. همه اموال، سرمایهها و فرصتها پایانی و سررسید و آجالی دارند، نمیتوان تا ابد از آنها برداشت و استخراج کرد، اما حس قناعت دید و نوعی موضعگیری در مقابل نعمتها و سرمایههاست که خود به منزله سرمایهای تمام نشدنی ما را به بهرهبرداری نامحدود از سرمایههای دردسترس و محدود فرا میخواند. میتوانی به بی پایانی فکر و خلاقیتت سرمایهها را به کار بگیری و برای دور نریختن آن فکر جدید داشته باشی، این خود سرمایهای بی پایان است. چرا در ازدیاد و تکاثر اموال و جمع آوری و حیف و میل و دور ریز آنها میکوشیم؟ میشود در همان داشتههای محدود و با رعایت اصول علمی و بهداشتی و ... کاربردها و استفادههای جدید یافت و بهره برداریهای تمام ناشدنی و سالم و پاک ایجاد کرد.
یادداشت از داریوش اسماعیلی/ معاون فرهنگی جهاددانشگاهی واحد اصفهان
انتهای پیام