دو برادر؛ دو همرزم/ آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد
کد خبر: 3770367
تاریخ انتشار : ۱۷ آذر ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۶
تولدت مبارک‌ ای شهید/۱۵

دو برادر؛ دو همرزم/ آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد

گروه اجتماعی - شهید «رمضانعلی یارمحمدی» برادر شهید «علی یارمحمدی» در وصیت‌نامه‌اش چنین نوشت: «خبر شهادتم را شنیدید - هم‌چون مراسم عزای برادرم - جلوی درب منزل را چراغانی نمایید».

دو برادر؛ دو هم‌رزم/آب زنید راه را، هین که نگار می‌رسد!

به گزارش ایکنا از قزوین، تکریم و تعظیم شهیدان، این اسوه‌های ایثار و شهامت شکر نعمت به شمار می‌رود چرا که شهدا حق بزرگی بر گردن یکایک ما دارند. در سال جاری استان قزوین میزبان بزرگ‌ترین رخداد فرهنگی یعنی برگزاری «کنگره ملی ۳ هزار شهید استان قزوین» بود. در این راستا خبرگزاری ایکنا قزوین به معرفی شهدایی از خیل شهدای استان که سالروز تولدشان است می‌پردازد تا به این بهانه ره‌توشه‌ای از باغ معرفت و بصیرت شهدا را برای خود به ارمغان آوریم.

دو برادر؛ دو هم‌رزم/آب زنید راه را، هین که نگار می‌رسد!

شهیدی که خود برادر شهید است!
«رمضانعلی یارمحمدی»، شهید متولد امروز خود برادر شهید است، وی در هفدهم آذر ۱۳۴۸، در شهر تهران به دنیا آمد. پدرش فرهاد، نانوا بود و مادرش زیور نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. مجرد بود و از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم بهمن ۱۳۶۴، در فاو عراق بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای شهر قزوین قرار دارد.
شهید «علی یارمحمدی» برادر این شهید بزرگوار نیز در بیست و هشتم مرداد ۱۳۴۲، در شهر تهران به دنیا آمد. تا پایان دوره متوسطه در رشته عمران درس خواند و دیپلم گرفت. سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد. به‌عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیستم فروردین ۱۳۶۳، در دشت آزادگان بر اثر اصابت ترکش به پا، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهر قزوین قرار دارد. برادرش رمضانعلی یارمحمدی نیز به شهادت رسیده است.

دو برادر؛ دو هم‌رزم/آب زنید راه را، هین که نگار می‌رسد!

جلوی درب منزل را چراغانی کنید
شهید «رمضانعلی یارمحمدی» بزرگوار در وصیت‌نامه خویش چنین نگاشته است:
«قبل از هر چیز، خدا را شُکر می‌کنم که اگر توفیق شهادت نصیبم شود، می‌توانم دیگر شهدای عزیز اسلام را -که زودتر از من به فیض شهادت نائل آمدند - زیارت کنم؛ مخصوصاً برادر عزیز شهیدم، «علی یارمحمدی» را که به ندای «هل من ناصرٍ ینصرنی» حسین زمان لبیک گفت و به آرزوی دیرینه‌ی خود رسید و در جوار خداوند جای گرفت.
سخنی با شما امت همیشه در صحنه و شهیدپرور حزب‌الله دارم که با عمل به‌فرمان خداوند و دادن شهید در راهش، دِینِ خود را به اسلام عزیز ادا نمایید و کشور اسلامی خود را بر بال ملائکه الله بنشانید. شما را به تقوا، پاکی و دوری از گناه سفارش می‌کنم. با هم برادر و متحد باشید. امام و یاران عزیزش را تنها نگذارید و با دست، مال، زبان و جانْ او را یاری دهید؛ چون شنیدن امر ولی‌فقیه بر همگان لازم است. کارها را برای رضای خدا و بدون هرگونه ریا و خودنمایی انجام دهید.

دو برادر؛ دو هم‌رزم/آب زنید راه را، هین که نگار می‌رسد!
به خانواده‌ی عزیز شهدا سر بزنید و از آن‌ها دلجویی نمایید؛ چون آن‌ها بیش از نیازهای مادی، به لطف و مرحمت شما نیازمندند. از معلولین عیادت کنید و برای بچه‌های شهدا، هم چون پدر و مادری مهربان باشید.
خواهران عزیز حزب‌الله، حجاب و عفت اسلامی را رعایت کنید که در جای خود از خون سرخ شهید کوبنده‌تر است. نماز جمعه و جماعت را خلوت نگذارید و روز جمعه -که در حقیقت روز عزای دشمن است- نماز جمعه را هرچه باشکوه‌تر برگزار نمایید.
روحانیون در خط امام را یاری دهید. با منافقان و ضدانقلاب برخوردی جدی داشته باشید و با بی‌تفاوت‌های جامعه گرم نگیرید تا بدین‌وسیله آن‌ها را به‌اشتباه عمل خود متوجه سازید.
زمانی که -ان شاء الله- خبر شهادتم را شنیدید -هم چون مراسم عزای برادرم- جلوی درب منزل را چراغانی نمایید که منافقان از خدا بی‌خبر بدانند که شهادت برای امت ما افتخاری بزرگ و جشنی عظیم است. به امید روزی که آقا امام زمان (عج) -این منجی عالم بشریت و پرچم‌دار جهانیان- ظهور و اسلام عزیز را جهانگیر نماید.
رمضانعلی یارمحمدی ۱۸/۱۱/۶۴»

دو برادر؛ دو هم‌رزم/آب زنید راه را، هین که نگار می‌رسد!

 تا من هستم نگران نباش
خواهر شهیدان یارمحمدی با بیان اینکه هر خواهری دل‌خوشی‌اش برادرش است، اظهار کرد: خواهر کوچکمان دانشگاه کرمان قبول شد، خیلی برایش سخت و دلهره‌آور بود در سن 18 سالگی به شهری این‌قدر دور برود که در خواب برادر شهیدش رمضان را می‌بیند که رمضان به وی می‌گوید تا من هستم تو نگران نباش و خواهرم قلبش محکم شد و به دانشگاه رفت و حتی چند نفر از دوستانش هم به‌واسطه و دلگرمی رفتن خواهرم برای ادامه تحصیل به دانشگاه کرمان رفتند و همیشه هم با خواهرم در شهر تردد می‌کردند، چرا که آن‌ها هم باور کرده بودن کسی از خواهرم مراقبت می‌کند.

دو برادر؛ دو هم‌رزم/آب زنید راه را، هین که نگار می‌رسد!

این خواهر شهید ادامه می‌دهد: ما حضور شهدایمان را لحظه‌لحظه در زندگی حس می‌کنیم که آنان کنارمان هستند و معتقدیم که شهدا زنده هستند.
روحش شاد و راهش پر رهرو
انتهای پیام

captcha