به گزارش ایکنا؛ یادداشت علیرضا قزوه؛ مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری در مورد 4 دهه شعر انقلاب به شرح زیر است:
شعر انقلاب تا به حال آزمون و خطاهای بسیاری را پشت سر گذاشته و در آستانه چهلسالگی انقلاب به بعثتی میرسد كه مسلما از عهده آن برخواهد آمد. از جمله ویژگیهای شعر انقلاب این است که معلمان خوبی داشت. یعنی شما همان سالهای اول انقلاب را نگاه كنید؛ پیش و بیش از همه رهبران انقلاب و خود شخص حضرت امام(ره) چهرهای است كه در كنار چهره فقاهتی و سیاسی، یك چهره ادبی و فرهنگی هم هست و حتی در اوان طلبگی خودشان شعرهایی دارند كه با فضای اجتماعی و سیاسی آن روز گره خورده است. شخصیتی مثل رهبر معظم انقلاب هم چهرهای شعرشناس و شاعر هستند. ویژگی انقلاب این است كه بیش از اینكه سیاسی باشد یك انقلاب فرهنگی است و باز از بین فرهنگ و هنر و هفت هنر بیشتر انقلاب ادبی است.
میآییم میرسیم به صف خود شاعران كه تخصصیتر به شعر پرداختهاند، اینها معلمان خوبی از بین نسلهای مختلف ادبی داشتهاند و خود نیز معلمان نمونهای برای شعر انقلاب بودند، كسانی كه در سالهای 57 و حتی قبل از انقلاب به میدان آمدند و شعر گفتند. نمونهاش استاد حمید سبزواری و استاد مشفق كاشانی و استاد مهرداد اوستا. شخصیتهای بزرگواری مثل استاد شهریار و امیری فیروزكوهی که از قلههای شعر معاصر هستند. حتی برخی چهرهها - كه بعضیها تعریضهایی داشتند مبنی بر این كه اینها شاید همراهی نكردند- مثل استاد مهدی اخوان ثالث هم همراه جریان ادبی انقلاب بودند.
حتی نیما گرچه در سالهای انقلاب نبود ولی انقلابی ادبی ایجاد كرد، یا شخصیتی مثل فروغ فرخزاد با همه افت و خیزهایی كه داشت در برخی دفترهایش مثل «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» یا «تولدی دیگر» چهره دگرگونشدهای بود كه دیگر آن رنگ و بو و فطرت پاك شعر در او نفوذ كرده و انقلابی در نهادش ایجاد شده بود. اتفاقا امروز كه بعد از 40 سال نگاه میكنیم سهم فروغ در شعر انقلاب بالاست. ما در خیلی از چهرههای بزرگ شعر انقلاب، جای پای فروغ متحولشده را میبینیم. یعنی دو نوع معلم شعر انقلاب داشتیم: معلمانی كه حضور داشتند و پیشكسوت بودند، مثل استاد سبزواری، كاشانی، اوستا، امیری فیروزكوهی و استاد شهریار كه انقلاب را همراهی كرده بودند و بزرگانی مانند سهراب سپهری و فروغ فرخزاد و شاملو که درگذشته بودند ولی آثارشان غیرقابل انكار بود و شاعران انقلاب آنها را در كارهایشان مورد لحاظ قرار دادند.
شعر انقلاب قهر و مهر را توأمان داشته. مثلاً نمونهای از قهر شعر انقلاب در مرحوم سیدحسن حسینی میبینیم که میگوید «شاعرانی كه نشستند در میخانهها و آروغ میزنند امروز در مقابل انقلاب ایستادند.». البته من مضمونش را میگویم و مهر شعر انقلاب را در مرحوم قیصر امینپور که شاعری مهربانتر است، میبینیم. شاعرانی داریم كه روی مهربانی تمركز میكنند و كسانی كه روی خشم و خروش شیعی شعر انقلاب تكیه دارند.
پس ویژگی شعر انقلاب این است كه با وجود خشم و قهری كه در برابر ظالمان و قدرتمندان داشت؛ مهری داشت كه مردم را جذب میكرد، چهرههای بسیار خلاق و نوآوری داشت که حرفهای تازهای زدند. نگاه كنید بیش از هزار رساله راجع به شعر انقلاب نوشته شده است. امروز فقط راجع به مرحوم قیصر امین پور بیش از 300 رساله دانشگاهی نوشته شده است و چهرهای در هنر انقلاب نمیشناسم كه حتی یک سوم این تعداد رساله راجع به او نوشته شده باشد.
شعر انقلاب امروز وضعیت خوبی دارد. وقتی ما از این چشمانداز چهلساله و بالای این قله نگاه میكنیم به گذشته، جایگاه و پایگاه شعر را از همه هنرها بهتر میبینیم و این احساس رضایت را ما كه در این فضا كارشناسی و تحقیق میكنیم میبینیم و همین رضایت را در چهره شخصیتی مثل حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظممان میبینیم. بارها در جلساتی كه در رمضان با ایشان داشتهایم، بیانکردهاند که شعر به جایگاه بسیار خوبی رسیده ولی این نباید ما را راضی كند كه آخر قله همینجاست، ما باید برویم و به آخر قلهای كه مورد انتظارمان است، برسیم. تا همین اندازه داشتههایمان در شعر انقلاب بسیار جدی است و اگر از بین هفت هنر یك هنر بخواهد ایجاد سبك كرده باشد؛ آن شعر است.
دیگر اینكه این شعر انقلاب از تمام تجربههای سبكهای گذشته استفاده كرده است و این از ویژگیهای شعر انقلاب است.
در همان دهه دستكم مكتب ادبی انقلاب اسلامی را تثبیت كرده است. در دهه 60 تمام مؤلفههای ایجاد مكتب ادبی انقلاب جمع بود.
در جریان سبك فردی، هر شاعری یك طرزی دارد؛ طرز علی معلم و طرز احمد عزیزی، هر دو در دهه 60 ایجاد میشود. ببینید «رجعت صبح ستاره» در چه سالی و كتاب «كفشهای مكاشفه» در چه سالی منتشر میشود. احمد عزیزی در سن 22 سالگی و علی معلم در سن زیر 30 سالگی است. الان كه در سال 97 بعد از چهار دهه نگاه میكنیم بعد از طرز سهراب سپهری كه یك اتفاق بزرگ بود، هیچكدام از شاعران - چه جریان انقلاب و چه جریان آنطرف انقلاب و كسانی كه خارج از ایران شعر میگویند - چه آنهایی که به زبان فارسی در تاجیكستان و افغانستان شعر میگویند و چه آنهایی كه در لسآنجلس شعر میگویند؛ هیج جریانی، شتابناكتر و جدیتر از طرز ادبی احمد عزیزی و علی معلم نبود. چهرهای مثل زكریای اخلاقی، شفیعی كدكنی و سایه نیز همه كمك كردند به این جریان. شعر انقلاب نمیتواند بگوید من شفیعی كدكنی را قبول ندارم، او معلم شعر انقلاب است و سایه معلم شعر انقلاب است.
امروز شاعران انقلاب اگر بتوانند زبان مقصد را یاد بگیرند و همچنان كه یك روحانی میرود در چین و به زبان چینی صحبت میكند و حرف انقلاب را میزند، پس میتوانیم شاعر چینی هم داشته باشیم، شاعر انگلیسی هم میتوانیم داشته باشیم. اگر شاعر نتواند، وظیفه ماست كه بیاییم به زبانهای مختلف ترجمه و شعرمان را به جهان عرضه كنیم. امروز چیزهایی برای عرضه در سطح جهان داریم و فكر میكنم شاعرانی در حد و اندازه قیصر امینپور، سلمان هراتی، علی معلم و طاهره صفارزاده جهانی هستند. اگر به من بگویید پوشكین بزرگتر است یا قیصر، یلتسین بزرگتر است یا سلمان هراتی، من میگویم قیصر و سلمان هراتی.
در شعر انقلاب دو شاخه پربارتر است: یكی شاخه شعر آیینی و یكی شاخه شعر مقاومت و دفاع مقدس. یعنی مولفه سبك انقلاب را در این شاخهها میتوان جستجو كرد. البته شاخههای دیگر هم مثل عاشقانههای نجیب و شعر اجتماعی حرکتهای تازهای کرده و میوههای خوبی هم دادهاند.
انتهای پیام