تا چند سال قبل آمار سرانه کتاب از سوی نهاد کتابخانههای عمومی کشور اعلام میشد، آیا باز هم نهاد مرجع اعلام سرانه کتاب است؟
خیر، پیمایشی که برای سرانه کتاب انجام شد، در راستای همکاری میان نهاد وقت و شورای فرهنگ عمومی بود، از این رو نهاد مسئولیتی در این زمینه ندارد، آن هم به یک دلیل مشخص و اینکه؛ دستیابی به سرانه مطالعه کتاب در یک کشور، کاری علمی و پژوهشی است و این کار باید از سوی دستگاههای ذیربط انجام شود و نهاد کتابخانهها هم میتواند در این زمینه کمک کند.
سرانه کتاب چگونه تعیین میشود و چه باید و نبایدهایی را باید در آن لحاظ کرد؟
وقتی میخواهید سرانه مطالعه را حساب کنید، اول باید تعریفتان از کتاب مشخص باشد. اگر خواندن کتاب درسی و کمک درسی مطالعه محسوب شود، پس سرانه مطالعه در کشورمان بالا است. اگر آنگونه که برخی گفتهاند، هر کس که پیامکی را بخواند در حال مطالعه است، پس هر کسی که موبایل در دست دارد، دائماً در حال مطالعه است. از این رو باید به تعریف واحدی در تعیین سرانه مطالعه برسیم. چند سال قبل کتابهایی در کشورمان چاپ شد و اکنون هم چاپ میشود که یک کار ذوقی است؛ مثلاً در هر صفحه آن بیتی از یک غزل آمده است، یعنی وقتی ۱۵ صفحه میخوانید، تازه یک غزل خواندهاید. همین فرد وقتی در آمارگیری سرانه مطالعه شرکت کند، عنوان میکند که ۱۵ صفحه مطالعه کرده است، در حالی که اگر همه این ابیات را در یک غزل بخواند، تنها یک صفحه را مطالعه کرده است.
یک ویراستار یا نمونهخوان، بر حسب شغلی که دارد، با کتاب ارتباط بیشتری دارد، در تعریفهای دقیق نباید آن را در محاسبه سرانه مطالعه محسوب کرد؛ چرا که شغلش این است و کتابخوان محسوب نمیشود.
اکنون سرانه مطالعه از سوی چه نهاد یا سازمانی تعیین میشود؟
حدود یک سال و اندی است که پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت ارشاد درصدد است سرانه مطالعه را در دستور کار قرار دهد و با نهاد کتابخانهها نیز صحبتهایی شده، اما هنوز به نتیجه نرسیده است.
سند نهضت مطالعه مفید که در دهه ۸۰ به تصویب رسید، چه اندازه مورد توجه نهاد کتابخانهها است؟
این سند در دورهای مورد توجه قرار گرفت، اما به دلیل اشکالاتی که در مصوبه و به ویژه ساختار آن وجود داشت، به نتیجه نرسید. یکی از اشکالاتش این بود که ریاست دبیرخانه این سند، دبیر شورای فرهنگ عمومی است و دبیرخانهاش در نهاد کتابخانههاست. البته دلیل داشت؛ چرا که در دورهای، دبیر نهاد کتابخانهها همزمان دبیر شورای فرهنگ عمومی نیز بود و ساختار نباید بر اساس فرد تعیین شود. اشکال دوم این بود که فعالیتهای ذاتی دستگاهها به صورت جداگانه در این سند آمده بود. مثلاً وزارت ارشاد، نهاد کتابخانهها و آموزش و پرورش به صورت ذاتی باید کتاب و کتابخوانی را رواج دهند، چون این وظایف در سند نهضت آمده بود، باید بودجه مستقلی برای آن در نظر گرفته میشد. در نتیجه آن سند به درخواست شورای فرهنگ عمومی کنار گذاشته شد و سال گذشته این شورا سند جدیدی را تصویب و منتشر کرد.
این سند چه ویژگیهایی دارد؟
در این سند این گونه نیست که وظیفه اضافی بر عهده نهادها و سازمانها گذاشته شود، بلکه از دستگاههای مختلف مطالبه شده که باید در حیطه وظایف، بودجه و امکانات خود کتاب و کتابخوانی را رواج دهند، از جمله مصوبات خوبی که در این سند آمده این است که دستگاههای اداری هر ساختمان بلااستفادهای که در اقصی نقاط کشور دارند، در اختیار کتابخانه عمومی قرار دهند، یعنی با حفظ مالکیت برای سازمانها، کتابخانهها مورد استفاده عموم قرار گیرد. مصداق مناسب آن این است که در دهه اول انقلاب، در بیشتر نقاط کشور مدرسه ساخته شد، بعد از گذشت سالها، اکنون به دلیل مهاجرت روستاییان، مدارسی هستند که مورد استفاده نیستند و نهاد هم امکان تأسیس کتابخانه را در آن روستاها ندارد، از این رو میتواند کتابخانه عمومی در آن مدارس تأسیس شود که این مورد در سند آمده است. در واقع این سند کاملتر و جامعتر از سند قبلی است.
بسیاری از افراد معتقدند قرائت قرآن و ادعیهخوانی نباید جزء سرانه مطالعه محسوب شود، آیا در این سند به این موضوع اشاره شده است؟
این سند به تعریف مطالعه نپرداخته است.
نظرتان شما در این زمینه چیست؟
فرض کنید کتاب فارسی اول دبیرستان متشکل از داستان، قصه، شعر و ... است، زمانی آن را میخوانید تا امتحان دهید و تمام شود. اما زمانی هست که از روی مثنوی، گلستان، کلیله و دمنه میخوانید و این مطالعه درسی نیست. بسیاری از ما مسلمانان، هر روز آیاتی از قرآن را تلاوت میکنیم و یا برای خودمان و فرزندانمان دعا میخوانیم، این که مطالعه محسوب نمیشود. یا در ماشین که هستید قرآن گوش میدهید، این را که نباید مطالعه محسوب کرد. در حالی که کتاب صوتی مطالعه محسوب میشود. اما وقتی قرآن بخوانید و در مفهوم و ترجمه آن دقت و تأمل کنید، این مطالعه است. گاهی برای ثوابش میخوانید آن هم مفید است، هر چند مفید بودن همراه با تأمل نیست. وقتی تعریف مشخصی نداریم، این سفسطه از این جا آغاز میشود که من شعر حافظ را از روی کتاب میخوانم، مطالعه محسوب میشود. همین را از روی کتاب صوتی گوش میدهم، باز هم مطالعه است، اگر کسی آن را به صورت ترانه بخواند و من گوش دهم، آیا باز هم مطالعه است؟ بنابراین اگر آن را محاسبه کنیم، دچار خطای آماری میشویم. از این رو مطالعه، یعنی اینکه شما متن منسجم، منظم و دارای مقدمه، نتیجه و مبتنی بر یک محور منسجم در کتاب را با دقت و به قصد علمآموزی یا آشنایی با قدرت تخیل دیگران بخوانید، در این صورت این مطالعه محسوب میشود.
تأمین کتاب و نشریات کتابخانهها بر چه اساسی انجام میشود، آیا باز هم به روش متمرکز است؟
خوشبختانه دو سال و نیم است که انتخاب کتاب را با نظر کتابداران انجام میدهیم. آخرین انتخابی که کتابداران داشتهاند، دو مرحلهای بوده است. پیش از این فهرست تمام کتابهای موجود را که حدود ۹۰ هزار عنوان بود، در اختیار کتابداران میگذاشتیم و آنها از میان این کتابها انتخاب میکردند که این نوع انتخاب بسیار سخت بود. نکته دیگر این بود که در میان این کتابها، کتابهای قاچاق و کتابسازی هم وجود داشت، مسئله مهمی که این روزها ناشران و اهل فن از آن مینالند؛ و یا در دو سال گذشته یک کتاب در کشور با ترجمهای منتشر شد و اکنون چهارده ترجمه دیگر از آن چاپ شده است و وزارت ارشاد اعلام کرده که ۱۲ مترجم این ترجمهها وجود خارجی ندارد، یعنی کتابسازی شده است؛ و یا فردی، از ۱۰ نویسنده که داستانهای مختلفی را به چاپ رساندهاند، گزیدههایی را انتخاب و در کتابی چاپ میکند و روی آن عنوان گزیده داستان میزند. اولاً نویسندگان این آثار نمیتوانند اعتراض کنند، چون کمتر از ۵۰ درصد از کتاب را برداشتهاند و سرقت ادبی هم محسوب نمیشود و همچنین اسم نویسنده را روی جلد میزنند. از این رو باید کاری میکردیم که این کتابها از این فهرست خارج شود. پس ما ناچار بودیم، این کتابها را غربال و یکسری از آنها را حذف کنیم و یا یکسری از کتابها را که از نظر ادبی و هنری نازل بودند، حذف کنیم. اکنون کتابها را به صورت موضوعی انتخاب میکنیم، یعنی در یک دوره فهرست رمانهای فارسی را در دسترس کتابداران قرار میدهیم، در دورهای دیگر کتابهای روانشناسی و موضوعات دیگر. از این رو اکنون به صورت متمرکز گذشته، انتخاب نمیشود و کتابدار در انتخاب کتابها دخیل است.
مخاطبان به تازههای نشر هم دسترسی دارند؟
بله، به شرطی که همه شرایط فراهم باشد، مثلاً ناشری هست که کتاب ۵۰۰ نسخهای چاپ کرده و نهاد تأیید کرده که ۱۲۰۰ نسخه از او بخرد، اما ناشر بیان میکند که این کتاب را باید چاپ کند و در انبار ندارد و نمیتواند کتاب را به موقع به نهاد برساند. از سوی دیگر ناشر هم ریسک نمیکند که کتاب با تیراژ بالا چاپ کند و در انبار نگه دارد، چون قیمت کاغذ بالاست و اگر از او نخرند چه اتفاقی خواهد افتاد. این اشکالات وجود دارد، اما سعی میکنیم ناشری که به ما مراجعه میکند در اسرع وقت پاسخ دهیم، البته ما یک بخشی را خودمان میخریم و خودمان تصمیم میگیریم، اما بخشی که مربوط به کتابداران است به صورت نظرسنجی انجام میشود، یعنی کتابهایی که مخاطبان خواهان آنها بودهاند، به کتابخانهها میدهیم.
برخی ناشران عنوان میکنند که ارشاد که کتابمان را نمیخرد، نهاد هم خریدی ندارد؟
وزارت ارشاد هر ماه خریدهایی از بسیاری از ناشران دارد، اما میزان آن اندک است و از هر کتاب حدود ۵۰ تا ۱۵۰ نسخه خرید میکند. از سوی دیگر ما کتابخانهها را طبقهبندی کردهایم، کتابخانهای که بیشتر مراجعان آنها دانشجویان و اساتید هستند، براساس همان مخاطبان کتاب کتابخانهها را تأمین میکنیم و یا مثلاً کتابخانهای که در روستا است، بیشتر با نشریات مربوط به کشاورزی، دامداری و ... تجهیز میشوند زیرا مخاطبان آنها نیازمند این گونه کتب هستند. از این رو تعداد کتابهای خریداری شده متفاوت است، ممکن است ۱۰۰، ۲۰۰ و یا ۷۰۰ نسخه خریداری کنیم و یا ممکن است 10 نسخه از یک کتاب بخریم.
بدهی نیم درصد شهرداریها به نهاد کتابخانهها چه وضعیتی دارد، آیا باز هم در این زمینه مشکل وجود دارد؟
نیم درصد نهاد، نیم درصد بودجه شهرداریها است که از سال ۸۴ تا سال ۹۲ که این قانون اجرا شده، شهرداریها ۶۸۰ میلیارد تومان بدهی به نهاد داشتند و آن را پرداخت نمیکردند، غیر از یک سال که این مبلغ را با تبصره دریافت کردهاند، من از انتهای ۹۳ که به نهاد کتابخانهها آمدیم، یک تبصره از لایحه مقررات دائمی بودجه به نام ماده ۶۴ از مجلس گرفتیم. این ماده به نهاد اجازه میدهد که اگر شهرداریها بدهی خود را پرداخت نکردند، ما از خزانه برداشت کنیم. خوشبختانه با این تمهید، طی سه سال و نیم گذشته توانستیم قسمت عمدهای از این نیم درصد را وصول کنیم، بخشی هم وصول شدنی نیست، بخشی است که طبق اعلام وزارت کشور از ۱۲۴۷ شهرداری، ۸۰۰ شهرداری اصلاً درآمدی ندارد و این شهرداریها مربوط به شهرهای مناطق محروم و کم برخوردار هستند که درآمدی ندارند. البته برخی شهرداران هم داوطلبانه و یا بیش از نیم درصد به نهاد کتابخانهها پرداخت داشتهاند و مشارکت کردهاند.
انتهای پیام