به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، علی یوسفی، عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی ظهر امروز، 10 دیماه در نشست بررسی و نقد کتابی با عنوان «مقاومت شکننده تاریخ تحولات اجتماعی ایران» که در دانشگاه فردوسی برگزار شد، اظهار کرد: دانستنیهای تاریخی، بهویژه جامعهشناسی تاریخی جزو مجهولات فهم عمومی کشور است؛ بنابراین اگر این دانستنیها در بستر عمومی قرار بگیرد، فهم افراد را بسیار دستخوش تغییر میکند و منجر به تبدیل موضوعی برای گفتوگوهای اجتماعی میشود. در واقع عدم آگاهی نسبت به این دانستیها، جزو کمبودهای شناختی جامعه ایران است.
توجه به گذشته تاریخی
وی با بیان اینکه باید به گذشته تاریخی خود توجه بیشتری داشته باشیم، افزود: آگاهی جامعه نسبت به جامعهشناسی تاریخی به اصلاح شرایط موجود کشور کمک خواهد کرد؛ در واقع لازم است مواجهه ما با جامعه پیرامونیمان مسئولانهتر باشد.
یوسفی ادامه داد: نقطه عزیمت تاریخی که «جان فووان» در کتاب مقاومت شکننده تاریخ تحولات اجتماعی ایران انتخاب کرده از دوره صفویه تا آستانه انقلاب اسلامی بوده است. انتخاب چنین دورهای به دلیل وجود یک دوره با ثبات سیاسی در دوران صفویه است که از نظر طول دوره نسبتاً قابل توجه بوده تا منطق رخدادهایی که در این شرایط پایدار به وجود آمده قابل شناخت و کشف باشد. فووان دورهای نسبتاً طولانی که دارای پایداری نسبی بوده، برگزیده است. تمرکز نویسنده کتاب بر دوره پادشاهی شاه عباس است که جامعه دارای ثبات سیاسی و اقتصادی است.
این جامعهشناس با بیان اینکه بنا بر نظر فووان آنچه که در دوره صفویه رخ داده، الگوی ماقبل سرمایهداری است، خاطرنشان کرد: بحث فووان برگرفته از نظریههایی چون نظام جهانی، شیوه تولید و... تا حد زیادی مقتضی شرایط مابعد سرمایهداری است. درواقع فووان نشان میدهد که ایران به چه شکل از دوره ماقبل سرمایهداری گذشته و وارد دوره سرمایهداری میشود. دیدگاهی که نویسنده کتاب مقاومت شکننده تاریخ تحولات اجتماعی ایران برای تشخیص منطق تحولات اجتماعی تاریخ در یک نگاه بلندمدت بکار گرفته، براساس چارچوبی ترکیبی و متکی بر اندیشههای نئومارکسیستی است.
وی تصریح کرد: در حالی که فرهنگ، اقتصاد و سیاست دارای تأثیر بر هم کنشی هستند، نسبت به یکدیگر نوعی استقلال دارند. در این کتاب فووان به چند مفهوم توجه دارد از جمله مفهوم نظام جهانی «والرشتاین» و نظریه توسعه وابسته «کارتوزو»؛ بدین معنا که چگونه کشورهای جهان سوم چون آفریقای جنوبی، هند و... در شرایط وابستگی به غیر، امکان توسعه را پیدا میکنند. مفهوم دیگری که مورد تأکید فووان قرار دارد نظریهها و الگوهای مربوط به شیوههای تولید است.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی بیان کرد: باید توجه داشت اگر قادر به تفکیک شیوههای تولید در جامعه باشیم، قادر به فهم سایر شئون زندگی نیز خواهیم بود چراکه این درک در تحلیل و شناخت لایههای اجتماعی کمک کننده است. مفهوم مورد توجه دیگر فووان در کتابش دولت، فرهنگ و سیاست است. در یک دیدگاه ترکیبی اگر بخواهیم به منطق دگرگونیهای اجتماعی پی ببریم، ناگزیر از فهم این چند مفهوم و واقعیت هستیم.
یوسفی با بیان اینکه فووان در بخش اول کتاب خود به ساختارهای از پیش تعیین شده در هر جامعهای اشاره میکند که رقمزننده دگرگونیهای اجتماعی است، گفت: فووان اشکال گوناگون شیوههای تولید را در کتاب خود ترسیم میکند. همچنین توضیح میدهد که ایران تحت تأثیر فشارهای روانی کشورهای دیگر قرار داشته که همین مسئله منجر به ایجاد فرهنگ سیاسی معترض و منتقد شده است.
فرهنگ نقد در جامعه
وی اظهار کرد: زمانی که فرهنگ نقد در جامعه ایجاد میشود، منجر به ایجاد شکلی جدید از ساختار اجتماعی خواهد شد. نویسنده در کتاب خود بحثی با نام صورتبندی ساختار اجتماعی ایران در سده هفدهم را بیان کرده و پاسخ میدهد که آیا شیوههای تولیدی موجود چون نظام تولیدی سرمایهداری، نظام تولیدی مارکسیسی و... با شرایط تولیدی ایران در این دوره انطباق پیدا میکند یا خیر؟ فووان سه نوع شیوه تولید که نسبت به یکدیگر دارای برهم کنشی هستند را معرفی میکند؛ شیوه تولید شبان کارگری چادرنشینی است که ویژگی عمده آن چادرنشینی است. شیوه تولید دیگر که در قبیلهها و روستاها وجود داشته، تولید سهمبری بوده و اما آخرین نوع آن، شیوه تولید خردهکالایی است که در مناطق شهری وجود دارد.
یوسفی افزود: نویسنده کتاب توضیح میدهد که ۳۳ تا ۴۰ درصد تولید در سده هفدهم میلادی در ایران مربوط به تولید شبان کارگی بود؛ ۴۵ تا ۵۵ درصد به شیوه تولید دهقانی سهمبری اختصاص داشت و در نهایت افرادی که در شهر زندگی میکردند، تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد از تولید را به خود اختصاص میدادند.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی بیان کرد: در دوره صفویه دو مفهوم سیاسی و ایدئولوژیکی دارای نقشی کلیدی است؛ یک مفهوم، مشروعیت سیاسی بوده مبنی بر اینکه چگونه دولتها این مشروعیت را به دست میآورند و دومین مفهوم، قرابتی است که میان دستگاه سلطنت و روحانیت وجود داشته است. در نظام قبیلهای ایران ویژگیهایی چون تعصب و قبیلهگرایی بسیار مورد توجه بود. در واقع انتساب به قبیله، نوعی مشروعیت برای پادشاه ایجاد میکرد؛ از سویی دیگر گروههای اجتماعی در این دوره وجود داشت که تفسیرهای دینی و ایدیولوژیکی را ارائه میکردند تا برای دولت، وجاهت فراهم کنند.
وی ادامه داد: این صورتبندی اجتماعی از دوره صفویه تا رسیدن به دوره قاجار دستخوش تغییراتی شد. فووان این دسته از تغییرات را براساس پایه شیوههای تولید توضیح میدهد؛ مبنی بر اینکه وجه تولیدی سرمایهداری در اواخر دوره قاجار به وجود آمد که عناصر اصلی ایجاد این نوع از تولید شامل شاه، سرمایهداران خارجی و سرمایهداران ایرانی میشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی با اشاره به اهمیت تئوریک دوره قاجار گفت: فووان در بخش دیگری از کتاب خود در مورد اهمیت تئوریک دوره قاجار توضیح میدهد در این دوره، مفهومی که ناظر به جنبشهای اجتماعی بسیار قابل توجه بوده، اتحاد مردم است. اتحاد مردم در جنبشهایی چون تنباکو و انقلاب مشروطیت حاصل درهم تنیدگی شیوههای تولید بود. در این جنبشها، اتحاد مردمی شهری با مشارکت طبقات گوناگون اجتماعی شکل گرفت.
یوسفی ادامه داد: مرور تجربه قاجاریه این امکان را میدهد که فهم متفاوتی نسبت به ماهیت جنبشهای اجتماعی بهدست آوریم. مهمترین مشخصه این دوره جنبشهای اجتماعی است. پس از قاجاریه در دوره پهلوی تغییری در شیوههای تولید و ساختار اجتماعی به وجود میآید؛ در واقع وجه تولید گذشته همچنان وجود دارد اما دچار تغییراتی شده است. وجه تولید خردهکالایی 13.5 درصد تولید را به خود اختصاص داده و تولید سرمایهداری به ۱۰ درصد افزایش یافته است. در دوران پهلوی، شکافی در میان طبقات اجتماعی به وجود آمد؛ در واقع فووان معتقد است که جامعه ایران از نظر تاریخی فرصتی را در دوره صفویه از دست داده و دومین فرصت از دسترفته جامعه ایران در دوران پهلوی و در زمان نهضت ملی شدن صنعت نفت بوده است.
تفاوت جنبش ملیشدن صنعت نفت با انقلاب مشروطیت
عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی با اشاره به تفاوت اساسی موجود در جنبش ملی شدن صنعت نفت با انقلاب مشروطیت بیان کرد: مهمترین تفاوت بین جنبش ملی شدن صنعت نفت و انقلاب مشروطه در این است که مصدق، با وابستگی به بیگانه مبارزه میکرد. متأسفانه ایرانیان فرصت زیادی را در این دوره از دست دادند. در جنبش ملی شدن نفت، دو ائتلاف مردمی و شهری وجود داشت که تلاش در راستای مبارزه با کنترل بیگانه بر ایران میکردند که این ائتلاف از هم پاشید و راه را برای مداخله گسترده بیگانگان در ایران فراهم کرد.
وی تصریح کرد: فووان در کتاب خود مطرح میکند که در دوره محمدرضا پهلوی شرایط جدیدی از لحاظ اقتصادی به وجود آمد. در واقع ایران از حوزه فعال در عرصه جهانی در دوران صفویه به کشوری نیمهپیرامونی جهانی تبدیل شد و توسعه ما در تقابل با دوران صفویه، تبدیل به توسعهای وابسته شد. جان فووان معتقد است برای داشتن درکی روشن از تحولات اجتماعی جامعه ایران توجه به نحوه شکلگیری ائتلافهای اجتماعی بسیار اهمیت دارد. این ائتلافهای مردمی شهری که متعلق به لایههای مختلف اجتماعی است، به دلیل تعارض در منافع اعضای ائتلاف دچار فروپاشی میشوند و جنبشهای ایران را دچار ناکامی میکنند. بنابراین بهتر است جنبشهای اجتماعی متکی به نیروی اجتماعی معین با درخواستی مشخص باشد تا شانس بیشتری برای موفقیت جنبش اجتماعی وجود داشته باشد.
انتهای پیام