بهراد بهشتی، محقق و پژوهشگر دینی، در گفتوگو با ایکنا از اصفهان، در خصوص معنویت و نسبت آن با دینداری در عصر مدرن، اظهار کرد: معنویت گاهی برابر لفظ قرار میگیرد، اما به عقیده من مرادی که ما از معنویت داریم و همچنین امروزه از معنویت به کار میرود، معنویت در برابر لفظ نیست. گاهی معنویت در برابر ماده قرار میگیرد و به نظر میرسد که وقتی تعبیر معنویت به کار میرود این معنویت به معنای مقابله با مادیت وجسمانیت است، یعنی مراد از معنویت نوعی فضاست که از فضاها، نیازها و اقتضائات ماده و جسم فراتر میرود. به این معنا، معنویت نوعی اعتقاد به این امر تلقی میشود که چیزی فراتر از این ماده و جهان مادی و ظاهری که ما میبینیم وجود دارد که انسان اجمالاً میتواند به وجود آن پی ببرد.
معنویت رویارویی انسان با وجه فرامادی عالم است
وی افزود: آن روی جهان مادی جهان معنوی و روحانی است، به نوعی رازی ناگشودنی تلقی میشود و انسان نمیتواند به کنه و ریشه آن دست پیدا کند؛ اگرچه اجمالاً میتواند به وجود آن اعتقاد داشته باشد و به وجود آن پی ببرد، ولی در عین حال به عمق و ریشه آن نمیتواند راه یابد. همیشه برای انسان نوعی رمز و راز باقی میماند و هنگامی که انسان متوجه این وجه وجودی، فرامادی و معنوی عالم شد و در عین حال برابر عظمت آن وجه فرامادی این عالم قرار گرفت، دچار احساس دگرگونی وجودی و احساس عظمت، حیرت و بهجت برابر بعد فرامادی میشود که این حالت روحانی برای انسان را حالت معنوی تلقی میکنند؛ در واقع حالت خاصی که از رویارویی انسان با وجه فرامادی و معنوی نمایان میشود، معنویت نام دارد.
دینداری به معنای معنویت نیست
این محقق و پژوهشگر دینی در پاسخ به این سؤال که معنوی زیستن براساس چه پیشزمینهها و الزاماتی شکل میگیرد و شاخصها و مصداقهای معنوی زیستن چیست؟ گفت: ممکن است گاهی معنویت با برخی از مفاهیم اشتباه گرفته شود، یعنی مفاهیمی وجود دارد که به معنویت نزدیک میباشد، ولی دقیقاً معنای معنویت را نمیدهد، مثل دینداری، اما لزوماً دینداری به معنای معنویت نیست. همچنین افرادی هستند که براساس این تعریف ممکن است دیندار باشند، اما معنوی نباشند و یا بالعکس معنوی باشند، اما متدین به ادیان مشهور و خاصی نباشند.
وی افزود: معنویت با عرفان نیز شباهتهایی دارد، اما دقیقاً عرفان نیست، عرفان یکسری پیش فرضها، زمینهها و مفاهیمی دارد که ممکن است لزوماً در معنویت به کار نرود.
لازمه معنوی بودن اخلاقی زیستن است
بهشتی با بیان اینکه اخلاق نیز یکی دیگر از مفاهیم نزدیک به معنویت است گفت: گاهی اخلاق با معنویت اشتباه گرفته میشود، اما اخلاق لزوماً به معنای معنویت نیست، گرچه به نظر میرسد هر انسان معنوی اخلاقی هست و یا به نوعی از اخلاق پایبند میباشد؛ لازمه معنوی بودن اخلاقی زیستن است، اما لزوماً امکان دارد برخی اخلاقی باشند، اما معنوی نباشند. در واقع بین اخلاق ومعنویت تفاوتهایی وجود دارد و باید مراقب باشیم که این تداخل و خلط بین این مفاهیم نشود و ما را دچار اشتباه و تحیر نکند.
وی در خصوص ارتباطی که معنویت با تجدد و مدرنیته دارد و اینکه آیا در عصر مدرن که عصر گذار از سنت به تجدد قلمداد میشود، امکان معنوی زیستن وجود دارد؟ اظهار کرد: به نظر میرسد اگرچه در دنیای مدرن با توجه به یکسری پیشفرضهایی از جمله مادیگرایی و تجربهگرایی محض که در انسان وجود دارد، معنوی زیستن دشوارتر و سختتر شده، اما با این حال به نظر میرسد در همین دنیای مدرن همچنان میشود راهی برای معنوی زیستن در زندگی انسان باز کرد، یعنی در دنیا میتوان هم مدرن بود و هم معنوی زیست.
معنوی زیسن در عصر مدرن امکانپذیر است
وی افزود: معنوی زیستن در دنیای مدرن به این معناست که افراد معتقد باشند که معنای فراتر از عالم مادی در این عالم وجود دارد و همه این عالم منحصر در ماده و جسم نیست و در عین حال بشر میتواند اجمالاً به وجود آن پی ببرد، انسان به دیگر موجودات به ویژه همنوعانش عشق بورزد. در واقع انسان میتواند به آرامشی عمیق و اطمینان درونی دست پیدا کند و اینها مؤلفههای معنوی زیستن در دنیای جدید است.
این محقق و پژوهشگر دینی در پاسخ به اینکه آیا معنویت درصدد ایجاد قرائتی سنتی از زندگی است؟ تصریح کرد: به نظر میرسد معنویت رشتهها، شکلها و نحلههای گوناگون دارد. شاید برخی از نحلههای موجودی که به نوعی دعوت به معنوی زیستن میکنند، ترویج سنتگرایی باشد، اما همه نحلهها این گونه نیستند. میتوان نحلهها و گرایشهایی در بین معنویها در نظر گرفت که هیچ تعارضی با دنیای جدید ومدرن نداشته باشد و لزوماً به معنای بازگرداندن انسان مدرن به دنیای سنتی نباشد و به تعبیر دیگر جمع معنویت و دنیای مدرن امکانپذیر است. اگرچه دشوارتر و سختتر از جمع معنویت و دنیای سنتی است.
وی در خصوص ارتباط معنویت با عقلانیت گفت: معنویت وعقلانیت مانند دو بالی است که انسان میتواند داشته باشد. در واقع انسان برای زندگی در دنیا نیاز به عقلانیت دارد، یعنی اگر انسان از عقلانیت تهی شود، جامع انسانیت او تهی میشود. با این حال در دنیای پرتلاطم امروز اگر انسان بخواهد به آرامش، صلح درونی و اطمینان عمیق برسد، نیاز به مؤلفه معنوی زیستن دارد. بنابراین نه تنها بین این دو تناقض و تنافی نیست، بلکه انسانهایی که عقلانی زندگی میکنند میتوانند در دنیای معنویت رشد خوبی کنند.
انتهای پیام