راه تغییر سرنوشت انسان در تفاسیر شیعه
کد خبر: 3790825
تاریخ انتشار : ۲۸ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۲:۳۰

راه تغییر سرنوشت انسان در تفاسیر شیعه

گروه معارف ــ قرآن تغییر سرنوشت انسان‌ها را محدود به رفتار و عمل آن‌ها می‌داند و این نکته‌ای است که مفسران شیعه در تفسیر آیات مختلف قرآن متذکر شده‌اند.

راه تغییر سرنوشت انسان در تفاسیر شیعهبه گزارش ایکنا از خراسان رضوی، صاحبان تفاسیر شیعه در آیات مختلفی از قرآن به ابعاد و شرایط تغییر سرنوشت انسان اشاره کرده‌اند، بخشی از این تفاسیر در قسمت زیر ارائه می‌شود.
سوره نجم آیه 39
«و اينكه براى انسان بهره‏‌اى جز سعى و كوشش او نيست».
تفسير الميزان
هيچ انسانى هيچ چيزى را به ملكيت واقعى مالك نيست، تا اثر آن ملكيت كه يا خير است يا شر يا نفع است يا ضرر عايدش شود، مگر آن عملى را كه كرده و جد و جهدى كه نموده، تنها آن را داراست، و اما آنچه ديگران كرده‏‌ا‌ند اثر خير يا شرش عايد انسان نمی‌شود.
تفسير مجمع‌البيان
و اگر عملى انجام نداده باشند هيچگاه استحقاق پاداش يا مجازاتى نخواهد يافت.
تفسير نمونه
بهره انسان كارى است كه انجام داده، بلكه مى‏‌فرمايد تلاشى است كه از او حاصل شده است، اشاره به اينكه مهم تلاش و كوشش است هر چند انسان احياناً به مقصد و مقصودش نرسد كه اگر نيتش خير باشد خدا پاداش خير به او مى‏‌دهد، چرا كه او خريدار نيتها و اراده‏‌هاست، نه فقط كارهاى انجام شده.‏
 
سوره رعد آیه11
«براى انسان، مأمورانى است كه پى در پى، از پيش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا [حوادث غير حتمى‏] حفظ مى‏كنند؛ (امّا) خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملّتى) را تغيير نمى‌‏دهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند! و هنگامى كه خدا اراده سويى به قومى (بخاطر اعمالشان) كند، هيچ چيز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستى نخواهند داشت!» (11)
تفسير نمونه
براى انسان مأمورانى است كه پى در پى از پيش رو، و پشت سر او قرار مى‏‌گيرند و او را از حوادث حفظ مى‏‌كنند اما براى اينكه كسى اشتباه نكند كه اين حفظ و نگاهبانى بى‏قيد و شرط است و انسان مى‏تواند خود را به پرتگاه‌ها بيفكند و دست به هر ندانم كارى بزند و يا مرتكب هر گونه گناهى كه مستوجب مجازات و عذاب است بشود و باز انتظار داشته باشد كه خدا و مأموران او حافظ وى باشند اضافه مى‏‌كند كه: «خداوند سرنوشت هيچ قوم و ملتى را تغيير نمى‏‌دهد مگر اينكه آنها تغييراتى در خود ايجاد كنند».
تفسير الميزان
داوند چنين حكم رانده و حكمش را حتمى كرده كه نعمتها و موهبت‏هايى كه به انسان مى‏دهد مربوط به حالات نفسانى خود انسان باشد، كه اگر آن حالات موافق با فطرتش جريان يافت آن نعمت‏ها و موهبتها هم جريان داشته باشد، مثلاً اگر مردمى بخاطر استقامت فطرتشان به خدا ايمان آورده و عمل صالح كردند، به دنبال آن نعمت‏هاى دنيا و آخرت بسويشان سرازير شود.
تفسير مجمع‌البيان
خداوند نعمت و خوشى قومى را تغيير نمى‌‏دهد، جز اينكه آنها تغيير روش و روحيه دهند و دست از طاعت حق برداشته، بعصيان و بى بند و بارى گرايند و دست ستم بر سر يكديگر گشايند.
ابن‌عباس گويد: هرگاه خداوند بقومى نعمتى ببخشد و آنها سپاسگزارى كنند، خداوند بر نعمت ايشان مى‏‌افزايد و هنگامى كه كفران نعمت كنند، نعمت را از آن‌ها سلب می‌كند.
اميرالمؤمنين على(ع) در اشاره به همين معنى مى‌‏فرمايد:
«اذا اقبلت عليكم اطراف النعم فلا تنفروا اقصاها بقلة الشكر: هرگاه نعمتهاى خداوند به شما روى آورد، با كمىِ شكر نعمتها را از خود دور می‌سازيد».
«وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ: هر گاه خداوند عذاب قومى را بر اثر بدى كردارشان، اراده كند، براى آن قوم مدافعى نيست. برخى گويند: يعنى هر گاه خداوند اراده كند كه قومى دچار بلا شوند، هيچ قدرتى نمى‌‏تواند بلاى خداوند را از ايشان دور گرداند». آیه 53 انفال
تفسير مجمع‌البيان  
ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى‏ قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ‏: آنها از اين جهت، گرفتار عذاب شدند كه خداوند نعمتى را كه بقومى بخشيده است، از آنها بر نمى‏گيرد، مگر اينكه حالات پسنديده خود را به حالاتى ناپسند تبديل كنند و بجاى اطاعت، به معصيت و كفران نعمت، روى آورند. گاهى هم خداوند نعمتى را از بندگان خود سلب مى‏‌كند نه بمنظور كيفر، بلكه بمنظور مصالح امتحانى.
تنها نعمت خود را بمنظور انتقام و مجازات، از كسانى سلب مى‏كند كه مستحق انتقام باشند.
تفسير الميزان    
عقابى كه خداوند معاقبين را با آن عذاب مى‏كند هميشه به دنبال نعمت الهى‏اى است كه خداوند قبل از آن عقاب ارزانى داشته، به اين طريق كه نعمت را برداشته عذاب را به جايش مى‏گذارد و هيچ نعمتى از نعمت‏هاى الهى به نقمت و عذاب مبدل نمى‌‏شود مگر بعد از تبدل محلش كه همان نفوس انسانى است، پس نعمتى كه خداوند آن را بر قومى ارزانى داشته وقتى به آن قوم افاضه مى‏‌شود كه در نفوسشان استعداد آن را پيدا كنند و وقتى از ايشان سلب گشته و مبدل به نقمت و عقاب مى‏شود كه استعداد درونيشان را از دست داده و نفوسشان مستعد عقاب شده باشد.
تفسير نمونه    
به تعبير ديگر فيض رحمت خدا بيكران و عمومى و همگانى است ولى به تناسب شايستگى‏ها و لياقتها به مردم مى‏‌رسد در ابتدا خدا نعمتهاى مادى و معنوى خويش را شامل حال اقوام مى‏‌كند، چنانچه نعمتهاى الهى را و سيله‏اى براى تكامل خويش ساختند و از آن در مسير حق مدد گرفتند، و شكر آن را كه همان استفاده صحيح است بجا آوردند، نعمتش را پايدار بلكه افزون مى‌‏سازد اما هنگامى كه اين مواهب و سيله‏اى براى طغيان و سركشى و ظلم و بيدادگرى و تبعيض و ناسپاسى و غرور و آلودگى گردد در اين هنگام نعمتها را مى‌‏گيرد و يا آن را تبديل به بلا و مصيبت مى‌‏كند، بنا بر اين دگرگونی‌ها همواره از ناحيه ما است و گرنه مواهب الهى زوال‌‏ناپذير است.
 
منابع
ترجمه تفسير الميزان    ج‏19    75
ترجمه تفسير مجمع‌البيان    ج‏23    410
تفسير نمونه    ج‏22    550
تفسير نمونه    ج‏10    141
ترجمه تفسير الميزان    ج‏11    423
ترجمه تفسير مجمع‌البيان    ج‏13    28
ترجمه تفسير مجمع‌البيان    ج‏10    242
ترجمه تفسير الميزان    ج‏9    132
تفسير نمونه    ج‏7    207
 
انتهای پیام
captcha