بیانیه راهبردی رهبر معظم انقلاب یا «بیانیه گام دوم انقلاب» را میتوان از ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، تاریخی، جامعهشناختی، روشی و ... مورد بررسی و واکاوی قرار داد.
در این بیانیه ابتدا نقطه تمایز بزرگ و اساسی انقلاب اسلامی با سایر انقلابها که آن را به پدیدهای خاص تبدیل کرده بیان شده است که آن هم حفظ آرمانهای انقلاب و دچار نشدن به تجدیدنظرطلبی در اصول، به منزله بیماری و آفت همه انقلابهای بزرگ است.
مقام معظم رهبری گام دوم انقلاب در آغاز دهه پنجم را ورود به مرحله «خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی» تعبیر کردهاند که این مفهوم در قالب مراحل پنجگانه تحقق اهداف انقلاب اسلامی یعنی انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی قابل فهم است.
در این بیانیه انقلاب اسلامی به مثابه پدیدهای بزرگ تصویر شده که وقوع آن معادلات و قطببندیهای جهانی را کاملاً بر هم زده و به ویژه پس از سقوط بلوک شرق تقابل جدید در نظام بینالملل از کمونیسم و لیبرال دموکراسی به تقابل اسلام و لیبرال دموکراسی یا به تعبیر رهبری اسلام و استکبار تبدیل شده است.
انقلاب اسلامی در این متن با وجود گذشت چهل سال از تولد آن به مانند موجودی زنده و پویا ترسیم شده که وضعیت امروز کشور در حوزههای مختلف با آرمانهای آن مقایسه میشود و مطلوبیت در هر عرصه در میزان فاصله با آرمانهای انقلاب سنجیده میشود. به عبارت دیگر آرمانهای اصیل و اساسی انقلاب ملاک و معیار موفقیت و ناکامی نظام و دولتها در حوزههای مختلف است که این خود نشاندهنده زنده بودن آن است. به همین جهت است که رهبر معظم انقلاب مخاطب اصلی خود را نیروهای جوان مؤمن انقلابی قرار میدهند؛ نیروهایی که در عین نوگرایی و دوری زمانی از انقلاب اسلامی، اعتقاد عمیق و پیوندی ناگسستنی با آن آرمانها دارند و آنها را موتور محرکه و پیشران انقلاب در چله دوم آن میدانند.
البته بیانیه برای اینکه صرفاً بازگوکننده حرفها و عبارات زیبا نباشد و دچار شعارگویی نشود برخی دستاوردهای عینی انقلاب را بیان میکند که شامل مواردی مانند پیشرفت علمی و فناروانه، افزایش سطح مشارکت مردمی، رشد و ارتقای آگاهی سیاسی مردم، برجسته کردن آرمان بزرگ عدالت، رشد معنویت و اخلاق در جامعه و تبدیل کردن مقاومت و ایستادگی در مقابل نظام سلطه به مثابه یک ارزش ملی و دینی است.
اما این واقعبینی امیدوارانه و خوشبینانه مانع از آن نمیشود که ضعفها، کاستیها و نقصانها مطرح نشود و به ویژه در حوزه اقتصاد مشکلاتی از جمله تبعیض و بیعدالتی، وابستگی به نفت، دولتی بودن اقتصاد، نگاه به خارج، بودجهبندی معیوب و نامتوازن، عدم ثبات سیاستهای اجرایی اقتصاد، اسراف در دستگاههای حکومتی بیان شده که منجر به بیکاری و افزایش فاصله طبقاتی شدهاند.
این بیان ضعفها به گونهای نیست که فضایی تیره و سیاه پیش روی مخاطبان و عموم ملت تصویر شود. به عبارت دیگر این خودانتقادی به منزله یکی دیگر از ویژگیهای مهم انقلاب، به سیاهنمایی منجر نشده و بلافاصله با ارائه راه حلی همچون اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی، نشان میدهد که هیچ بنبستی پیش روی کشور نیست و مشکلات و معضلات امروز قابل حل است.
این نوع طرح مسئله به لحاظ روشی درس بزرگی برای تحلیل مسائل مختلف کشور به تحلیلگران و کارشناسان میدهد که از نگاه صفر و صدی و سفید یا سیاهی در تحلیل پدیدهها پرهیز کند؛ به عبارتی بیانیه گام دوم انقلاب تبلور واقعگرایی با دوری از سیاهنمایی و آرمانگرایی بدون خیالپردازی و رؤیاپردازیهای پوچ و بیمبناست.
نکته مهم و محوری این بیانیه آن است که راه اساسی حل مشکلات کشور در عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاست خارجی پایبندی به آرمانهای انقلاب و عمل انقلابی به معنی عمل مبتنی بر آرمان بیان شده و شکلگیری مشکلات و گسترش آن را در دوری از از عمل و تصمیم انقلابی بیان شده است.
کلیدواژه یا به عبارت بهتر کانون اصلی این بیانیه جایی است که بیان میدارد «نگاه انقلابی و روحیهی انقلابی و عمل جهادی را به کار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفته اسلامی بسازند».
مهدی مخبری، دانشجوی دکتری جامعهشناسی سیاسی
انتهای پیام