به گزارش ایکنا؛ کتاب «خط مقدم» برشی مستند از میانه خط زندگی حسن طهرانی مقدم است که به دور از تخیل و رویاپردازیهای نویسندگی به نگارش درآمده و از مرداد سال ۶۳ تا دی سال ۶۵ را شامل میشود. مقطعی که اتفاقا پر از حادثه و موانع پیچیده است. پر از «نمیتوانیها» و «دیگر نمیشودها»، پر از جمله «اینجا دیگر آخر خط است.»
در مقدمه کتاب آمده است؛ اغلب زندگیها ناصافند. بالا و پایین دارند. دره و تپه میشوند. دور میخورند. گاهی برمیگردند سرجای اولشان. گاهی «سینوسی» میشوند و مجموع بالا پایین رفتنشان یکی میشود. گاهی هم بعد از هر سقوط شیب میگیرند و افتان و خیزان خودشان را به جایی بالاتر از نقطه اول میرسانند. اما خط زندگی بعضیها از یک جایی به بعد «نمایی» میشود و بالا میرود. آن قدر بالا که آخرش دیده نمیشود.
خط زندگی حسن طهرانیمقدم پر از حادثه است. پر از بالا پایینهای ناگهانی و حساس. پر از موانع پیچیده، پر از سنگهایی که جلوی راهش افتاده و موانعی که جلوی پایش سبز شده. اما همه را گذرانده. هیچوقت نایستاده و توقف نکرده است. هیچوقت «شیبش» منفی نشده و هیچوقت برای بالا رفتن بر روی خطهای دیگر سوار نشده است. همینها بوده که خدا هم انگار به خط زندگیاش برکت داده، هرچه به انتها نزدیکتر شده تابع زندگیاش نماییتر شده و آخر خطش مثل موشک اوج گرفته و بالا رفته است. آنقدر بالا که بیشترخطها به گَردش نمیرسند. خطهایی که مثل زندگیهای ما درگیر «محور افقی» شدهاند و با «محور عمودی» قهرند.
محمدحسین پیکانی، پژوهشگر این کتاب در مقدمه مینویسد؛ اولین گامهای پژوهشی را پیش از انتشار این کتاب در سال ۱۳۸۴ و با تشویق و حمایتهای سردار شهید حسن طهرانیمقدم برداشتیم. آن زمان هدفمان جمعآوری خاطرات و مستندات دوران دفاع موشکی بود. سردار طهرانی مقدم در آن ایام فرماندهی موشکی نیروی هوایی سپاه را عهدهدار بود و این برایمان موجب دلگرمی بود. در ابتدای کار، شیوه پژوهشی ما بررسی تاریخی بازنگرانه بود، بنابراین میبایست به افرادی که در آن مقطع و در آن واقعه تاریخی حضور داشتند، مراجعه میکردیم و با آنها مصاحبه انجام میدادیم؛ اما در همان ابتدا با مشکلات بسیاری مواجه شدیم.
سردار طهرانی مقدم در مصاحبه، بیش از آنکه از خود بگوید از یاران شهیدشان گفته بود و علاقهمند بود زحمات رزمندگان گمنام یگان موشکی در تاریخ ثبت و ضبط شود و به من تأکید میکرد که این شهدا را برای مردم الگو کن و این، کار مرا سخت میکرد. چند ماه بعد، پیگیر گرفتن وقت مجدد برای مصاحبه بودم که در حادثه انفجار ۲۱ آبان ۱۳۹۰ شهید حسن مقدم به آرزوی دیرینهاش یعنی شهادت نایل شد و ما را داغدار کرد و کار سختتر شد.
از یکطرف حسنآقا به یاران شهیدش پیوسته بود و میخواستیم برایش بنویسیم، و از طرف دیگر به مسئولیتی که بر گردنم گذاشته بود فکر میکردم و نمیتوانستم آن کار را ناتمام بگذارم. از این رو تصمیم گرفتم در اولین قدم با ادامه همان مسیر، شهید مقدم را هم به همراه یارانش به جامعه معرفی کنم.
برای نگارش این کتاب با بیش از 50 نفر مصاحبههای عمیق و مفصلی انجام شد، در مواردی برای تکمیل و رفع تناقضها و ابهامها، مصاحبه با برخی افراد بیش از ۲۰ بار تکرار شد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم؛ «.. جلسه با محسن رضایی با حضور حسن آقا و حاجیزاده و سیدمجید و سیدمهدی و سیوندیان و چند نفر دیگر، فردای همان روز تشکیل شد. آقا محسن چند بار سئوال خود را تکرار کرد.
ـ شما مطمئنین که خودتون میتونین موشکو پرتاب کنین؟
و هربار حسنآقا مطمئنتر از بار قبل پاسخ مثبت داد.
ـ به نظر من که حتی اگه شما بتونین موشکها رو شلیک کنین بازم امید زیادی نیست. چرا که لیبیاییها با این روندی که دارن ادامه میدن بعیده که دیگه به ما موشک بدن. چند تا از قبلیها مونده؟
ـ کمتر از 10 تا.
آقا محسن با شوخی ادامه داد:
ـ مقدم! این بچههایی که دور خودت جمع کردی از بهترین بچههای جنگن. من الان فرمانده گردان نیاز دارم. فرمانده تیپ نیاز دارم. اینا رو ولشون کن بیان!
حسنآقا خندهای کرد.
ـ این چه حرفیه آقا محسن؟ یعنی الان از یه فرمانده گردان کمتر دارن به جنگ خدمت میکنن؟ نه ما هرطور شده نمیذاریم کار موشکی بخوابه.»
یادآور میشود؛ کتاب «خط مقدم»، روایتی مستند از تلاشهای جهادی و انقلابی سردار شهید حسن طهرانیمقدم و یارانش در راهاندازی و فرماندهی یگان موشکی سپاه در دوران دفاع مقدس است که همزمان با ایام چهل سالگی انقلاب اسلامی در قطع رقعی و به قلم فائزه غفارحدادی و به کوشش محمدحسین پیکانی به رشته تحریر در آمده و به همت انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شده است.
علاقهمندان برای تهیه کتاب «خط مقدم» میتوانند از طریق سایت manvaketab.ir با ۲۰ درصد تخفیف تهیه و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را با پست رایگان دریافت کنند.
انتهای پیام