مهدی مطهرنیا، تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با
ایکنا از خراسان رضوی، در خصوص ارزیابی خود از سیاست خارجی ایران در سال 97 اظهار کرد: سیاست خارجی در سال 97 با فراز و نشیبهای بسیار زیادی در ایران همراه بود که نشاندهنده چالشهای ساختاری، بافتاری، عاملیتها و شناخت محیط بود.
وی بیان کرد: از منظر چالش ساختاری، وزارت امور خارجه با وجود آنکه مسئول دستگاه دیپلماسی و طراح اصلی گزارههای مربوط به سیاست خارجی محسوب میشود و قانوناً در جایگاه اصیل خود از اصالت معنایی، تعریفی و عملیاتی در باب سیاست خارجی برخوردار بوده، از نظر ساختاری نیز در نظام جمهوری اسلامی ایران فاقد جایگاه معنادار و تعریفشده در عرصه سیستماتیک است.
این استاد دانشگاه افزود: در نظام جمهوری اسلامی ایران از نظر ساختاری چالشی جدی فراروی وزارت امور خارجه است؛ چالشی که در آن نقاط قوت و ضعف بسیاری برای دستگاه وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی وجود دارد. این امر از یک سو فرصت است، به دلیل اینکه وزارت امور خارجه میتواند خود را تنها معرف جهتگیری دیپلماتیک و اجرای گزارههای سیاست خارجی بداند و از این جهت مسئولیتهای مربوط به آنچه در عرصه سیاست خارجی رخ میدهد از دستگاه دیپلماسی و دولت به عنوان قوه مجریه در ایران را فراتر معرفی کند.
مطهرنیا ادامه داد: از طرف دیگر برای وزات امور خارجه تهدید است زیرا هر آنچه نکته مثبت باشد، به نام سایر دستگاهها نوشته میشود و هر آنچه نکتهای منفی یا شکست باشد، این دستگاه سیاست خارجی در چارچوب وزارت امور خارجه است که باید پاسخگو باشد. بنابراین دستیابی به امتیازات و برنده شدن در حوزه مسائل منطقهای و بینالمللی را به نام کلیه دستگاههایی میگذارند که در نظام جمهوری اسلامی و عرصه فرادولتی حضور دارند و هر گاه که نکته منفی پیش بیاید و زمینههای هجوم افکار عمومی به طرف مسائل مربوط به سیاست خارجی فراهم شود، وزارت امور خارجه است که باید برای پذیرش کلوخهای پرتابی از سوی نهادها، سازمانها، اقشار و طبقات گوناگون مردم، پیشانی شکسته جلوه کند.
چالش دوم وزارت امور خارجه
این تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به چالش دوم وزارت امور خارجه یعنی چالش بافتار، تصریح کرد: در حال حاضر وزارت امور خارجه زیر تورم نیروی انسانی و تلاش برای بازآفرینی این نیرو در چارچوب تغییر و تحولات بینالمللی و نیاز به شکلدهی یک بافتار جدید در این ساختار است. باید ساختار تغییر کند و با تغییر و تحولات در ساختار و چابک کردن وزارت امور خارجه، حرکتهای جدی انجام شود.
وی اضافه کرد: امسال نماینده این امر بود و در آغاز سال محمدجواد ظریف تلاش داشت تا معاونتها را در هم ادغام کرده و یا معاونتهای جدیدی را ایجاد نماید و بدین ترتیب ساختار را تغییر و تحول بخشد. از طرف دیگر با تلاش برای ایجاد یک فضای معنادار در تعریف سایست خارجی که اکنون بروز کرده، نگاه سیاست خارجی را به رویکرد دیپلماتیک و گفتمانمحورانه سوق دهد؛ بنابراین بافتار وزرارت امور خارجه هنوز نیز بر یک بافتار متکی بر گفتمان منفی شکل گرفته و باید به گفتمان مثبت انتقال پیدا کند.
دیپلماسی خنده و دفاع خشن
این استاد دانشگاه با بیان اینکه از نظر عاملیت نیز وزارت امور خارجه ایران تحت وزارت ظریف یک دیپلمات برجسته بینالمللی قرار دارد، بیان کرد: در مواقع گوناگون باید بر اساس گزارههای تبیینی عرصه سیاست خارجی که فرادولت تنظیم میشود و دولت به عنوان جزئی از آن قرار دارد، حرکت کند. در این بخش ظریف باید زمانی که به پای میز مذاکره میرود، از یک سو از دیپلماسی خنده استفاده کند و در جایی دیگر دیپلماسی دفاع خشن را مدنظر قرار دهد.
مطهرنیا خاطرنشان کرد: ظریف باید بسیاری از گزارههایی را که ممکن است در وجود آنها شک و تردید وجود داشته باشد و طبقات و اقشار گوناگون حتی در جامعه ملی ایران آن را چندان باور ندارند، به زبان براند و از آنها حمایت کنند. به واسطه سیاستبازیها، تضاد، تعارض و اصطکاک شدید گروههای سیاسی و جناحهای مختلف بر سر مسائل سیاست خارجی این عاملیت یعنی کنشگر اصلی محمدجواد ظریف است که مورد عتاب و خطاب بسیاری از جریانهای سیاسی و حتی تهدیدهای متفاوتی از سوی افرادی قرار میگیرد که جهتگیریهای نومحافظهکارانه و رادیکالیستی را دارند.
این تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به اینکه امسال نیز ما در فراز و نشیبهای سال 97 شاهد بسیاری از مسائل بودیم، بیان کرد: در نهایت باید به نکته مربوط به برنامهریزی و رویکرد وزارت امور خارجه در جهت ایجاد فضای مثبت گفتمانی برای حرکت به سوی اهداف و منافع تعریف شده وارد شد. جامعه ایران از ساختار قدرت ایدئولوژیک برخوردار بوده که در راس آن ولایت امر مسلمین به عنوان ولیفقیه تصمیمگیرنده نهایی است و این تصمیم گیرندگی نهایی در چارچوب تصمیمسازی ساختارهای فرادولتی و حکومتی مشخص میشود.
وی افزود: بسیاری از این ساختارها در مقاطع گوناگون تاریخی به واسطه اصطکاک با دولت مستقر در تهران، جهتگیریهای جناحی و حزبی خود را بر جهتگیریهای سیاسی تفوق میبخشد و راه تصمیمسازی را راه بسیار سختی مینماید. به طور مثال افرادی که خود زمانی در حوزه دیپلماسی قرار داشتند، بسیاری از کنوانسیونهای بینالمللی از جمله FATF را به جریان انداخته، لوایحی مانند پالرمو را در زمان خود دنبال میکردند و آن را مثبت میانگاشتند، تلاش دارند با تغییر و تحول دولت در تهران و دست گرفتن دولت توسط جناح رقیب، در نقطه منفی و 180 درجه آن سوتر ایستاده و موضعگیریهای خود را در جهت تأثیرگذاری بحثهای سیاست خارجی نشان دهند که این موجب فشار بیشتر بر دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجه ما در بخش ساختار، بافتار و عاملیت میشود.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
وی ادامه داد: این رویکرد در نهایت عملکرد نهادهای فرادولتی موازی با وزارت امور خارجه که در نهایت در اسفندماه منجر به ایجاد نوعی بحران تحت استعفای ظریف شد و این شکاف خود را در لایههای بیرونی و آشکارا نشان داد، بنابراین دستگاه سیاست خارجی ایران در تمام این مسائل در سال 97 چالش داشته و این چالشها نسبت به سالهای گذشته خود را بیشتر نمایان ساخته است.
مطهرنیا گفت: سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باید به سمت و سوی گفتمان سلام و صلح عبور کند. آنچه اکنون در جامعه ملی ما نیاز است، وحدت درونی میان آحاد گوناگون مردم و ارائه شعار صلح به نظام بینالمللی برای حل و فصل مسائل موجود میان ایران و کشورهای منطقه و فرامنطقه است. مردم خواهان حل و فصل مسائل به نفع منافع و توسعه ملی ایران آینده هستند و استراتژیها، تاکتیکها و تکنیکها نباید برای ملت با هزینه باشد و باید خردورزی سیاسی جایگزین تعصب سیاسی در عرصه سیاسی به ویژه در حوزه سیاست خارجه شود.
انتهای پیام