به گزارش ایکنا؛ به نقل از شفقنا، دفتر مرجع تقلید شیعیان در نوشتاری که در اختیار شفقنا قرار داد، آورده است: «نامه ای از گروهی از مومنان ساکن خارج کشور به دست ما رسید حاکی از آنکه جمعی تحت عنوان «نواندیشی دینی در تعالیم اسلامی»طرح جدیدی در مورد اصول و فروع دین ریخته اند که به برخی از عناوین آن اشاره میشود:
* * *
پیش از آنکه به پاسخ اجمالی این طرح داده شود از مَثل معروفی بهره میگیریم و آن این که قهرمانی علاقه مند بود تا تمثال شیری بر بدن او نقش بندد، اما وقتی خالکوب سوزن را به بدن او فرو برد تا عضوی از شیر بر بدن او نقش گیرد داد قهرمان بلند شد و گفت من این عضو را نمیخواهم و کار به این منوال تا آخرین عضو شیر پیش رفت، آن خالکوب بسیار ناراحت شد و مولوی مضمون گفته او را در قالب شعر ریخته و میگوید:
شیر بی یال و دم اشکم که دید
یک چنین شیری خداوند نآفرید
آیینی که به خاطر سختگیریهای آن مثل نماز و روزه میتوان آن را ترک گفت و یا احکام نورانی او با اندیشههای این گروه دگرگون می گردد دیگر آئین آسمانی نیست لذا باید بگوییم این گروه خواهان آئین الهی نبوده و لفظ آن را یدک میکشند. اینها مادیگرایانی هستند که فریفته شرائط حاکم بر زندگی میباشند و میخواهند محترمانه عذر دین را بخواهند و مانند دیگر ماتریالست ها زندگی کنند. بنابر این نباید به این نوع گروه ها توجه کرد یا بداندیشی های آنان را مطلبی علمی نیازمند به پاسخ، تلقی نمود.
ولی چون عزیزان علاقمندند پاسخی به این شبهات داده شود. اجمالا می گوییم:
مؤمن واقعی کسی است که اگر خدا و رسول او در موردی حکم کرد از صمیم دل آن را بپذیرد و حق دگرگونی ندارد چنانکه میفرماید: « وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَهٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِم» یعنی هیچ مرد و زن مومنی را چنین حقی نیست هنگامی که خدا و پیامبرش چیزی را حکم کنند برای آنان در کارشان اختیاری باشد…»[۱]
قرآن از روز نخست هیچ نوع اجازۀ دستکاری در اصول و فروع آن نداده است تا این گروه در این مورد بیاندیشند.
شگفت اینجاست که این گروه فکر جدیدی نیاورده اند همان اندیشه مشرکان عصر رسول خدا را مطرح می کنند. آنها هم به پیامبر (ص) می گفتند برو قرآن دیگر بیاور یا احکام آن را عوض کن. و قرآن به این اندیشه مشرکین چنین اشاره میکند: «قالَ الَّذینَ لا یَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هذا أَوْ بَدِّلْه یعنی کسانی که به دیدار ما (قیامت) امید ندارند میگویند قرآنی غیر از این بیاور یا آن را تغییر بده.»
خدا به پیامبر امر کرد به آنان بگو من چنین کاری انجام نمی دهم من پیرو وحی الهی هستم. و هر نوع ایجاد تغییر در احکام خدا مایه عذاب عظیم است. چنانکه میفرماید: « قُلْ ما یَکُونُ لی أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسی إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما یُوحى إِلَیَّ إِنِّی أَخافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذابَ یَوْمٍ عَظیم.» بگو: «من حق ندارم که از پیش خود آن را تغییر دهم؛ فقط از چیزى که بر من وحى مى شود، پیروى مى کنم! من اگر پروردگارم را نافرمانى کنم، از مجازات روز بزرگ (قیامت) مى ترسم!»[۲]
در بند نخست میگویند «چون آیین اسلام آیین سختگیری است پس سراغ آئینی برویم که آیین محبت است.» از آنجا که قوانین اسلام با شهوترانی لجام گسیخته و فرورفتگی در میگساری و قماربازی مخالف است برای این که دست این گروه در این موارد باز باشد میخواهند به آئینی بروند که این نوع لجام گسیختگی را تجویز می کنند. باید گفت اگر وحی الهی تابع خواستههای مردم باشد باید سفره وحی چیده شود و مردم را به حال خود واگذار کنند.
آئین اسلام همان آئین مسیح به صورت کاملتر است و هردو آئین پیرو وحی الهی بوده نه خواستههای مردم و لذا حضرت مسیح در همان دوران شیر خوارگی چنین گفت «وَ أَوْصانی بِالصَّلاهِ وَ الزَّکاهِ ما دُمْتُ حَیًّا و تا زمانى که زندهام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده است.»[۳]
امروز رسانههای مسیحی جوانان ما را به آیین محبت دعوت میکنند اما پشت سر این رسانه ها دولتهای ستمکاری است که پیوسته با سلاحهای مرگبار مسلمانان را میکشند و تخم نفاق در میان آنان میپاشند.
جوانان ما نباید فریب چهرههای بشاش و خندان گروه تبشیری مسیحی را بخورند. این نوع گشاده رویی نوعی بازیگری است تا بر مسلمانان مسلط شوند و مواهب آنان را به غارت ببرند.
در بند دوم «خواهان دگرگونی در نیایش ها و اعمال حج» یادآور می شویم که این نوع درخواست با هیچ منطقی صحیح نیست، زیرا حد و حدود نیایش از جانب خدا تعیین شده است. چگونه میتوان در آن ها دگرگونی ایجاد کرد.
در بند سوم که خواهان تساوی زن با مرد در همه احکام هستند حاکی از آن است که از آفرینش زن نا آگاهند قضاوت درباره قوانین اسلام در مورد زن در گرو این است که احکام اسلام با فطرت و آفرینش سنجیده شود. از آنجا که زن مسولیت درون خانه را دارد و مرد مسولیت بیرون خانه لذا هزینه خانواده بر عهده مرد است بر این اساس چگونه میتوانند در همه جهات یکسان باشند.
این گروه نا آگاه خیال می کند که دیه جبران حیات انسان است در حالی که این اندیشه بسیار بی پایه است مقام انسان چه مرد و چه زن بالاتر از آن است که با ریال و دلار سنجیده شود بلکه دیه جبران خسارت مالی است که به خانواده وارد میشود و مسلما مرگ مرد مایه خسارت اقتصادی بیشتر است تا مرگ زن.
در بند چهارم میگویند برای تکلیف سن خاصی منظور نیست بلکه میزان آمادگی شخصی است باید توجه کرد که این مایه بی برنامگی و هرج و مرج میشود بنابراین یکی در سن هیجده سالگی مدعی آمادگی میشود درحالی که دیگری مدعی عکس آن است.
در پایان از محضر علمای بزرگ درخواست میشود که در این مورد روشنگری کنند و اجازه ندهند که جوانان پاک تحت تاثیر این نوع تبلیغات مادیگری قرار گیرند و ما در گذشته در مورد این نوع شبهات رساله هایی را نوشته که برخی از آن ها به زبانهای دیگر نیز ترجمه شده است.
باطل گرایان در هر عصری به صورتهای مختلف ظهور کرده اند و پیوسته خواهان تحریف حقایق اسلامی بوده و اعوان ابلیس در اغواء مردم بوده اند ولی در مقابل آنان گروه مبارز و آگاه قد علم کرده و اندیشههای خام و بی پایه ی آنان را به زباله دان تاریخ ریخته اند.
امام صادق علیه السلام در این مورد میفرماید:
«علماء شیعتنا مرابطون فی الثغر الذی یلی ابلیس و عفاریته یمنعونهم عن الخروج علی ضعفاء شیعتنا. عالمان شیعیان ما، مرزبانانی هستند که پیوسته مراقب نقاطی هستند که ابلیس و یاران او از آنجا رخنه میکنند و آن ها از تسلط بر شیعیان ضعیف ما باز میدارند.»[۴]
ونیز پیامبر گرامی (ص) میفرماید «یحمل هذا العلم من کل خلف عدول ینفون عنه تحریف الجاهلین و انتحال المبطلین و تاویل الغالین. دانش اسلامی را در هر عصری عالمان عادل حافظ بوده و اجازه رخنه نمی دهند تحریف جاهلان و باطل باطلگرایان و تأویل تأویلگرایان به آن راه یابد.»[۵]
شما نگران این گروه اغواگر نباشید و در هر قطری دانشمندان آگاه با بیان و قلم ترهات آنان را پاسخ گفته و اثری از آنان جز رسوایی نخواهد ماند.
در پایان یاد آور می شویم که بسیاری از این موضوعات که این گروه به تحریف آن پرداخته اند پاسخهای متناسب از این جانب داده شده علاقمندان میتوانند آنان را تهیه کنید و در منطقه منتشر کنند. سر انجام این که این گروه یا جاهل و نادانند و یا مامور بیگانگان و الا یک انسان وارسته و آگاه از مبانی اسلامی این گونه سخن نمی گوید.
[۱] سوره احزاب آیه ۳۶
[۲] سوره یونس آیه ۱۵
[۳] سوره مریم آیه ۳۱
[۴] الاحتجاج، ج۱، ص: ۱۷
[۵] بحار الأنوار، ج۸۹، ص: ۲۵۴
با تقدیم احترام
جعفر سبحانی»
انتهای پیام