کپیبرداری از برنامههای موفق خارجی در چند سال گذشته یک روال رایج در صداوسیماست، زیرا این مسیر سادهترین راه برای جذب مخاطب است که مدیران سیما پیش گرفتهاند، درحالیکه این روش شاید در کوتاهمدت جواب مثبت دهد، اما در نهایت به تأیید برنامههای ماهوارهای میانجامد، زیرا مخاطب از خود سؤال میکند که اگر نسخه کپی این آثار جذاب است چرا نسخههای اصلی را تماشا نکنیم.
جدیدترین نمونه چنین کپیبرداریها را میتوان در برنامه «عصر جدید» مشاهده کرد که از روی برنامهای موفق «تلنت» کپی شده است که از سال ۲۰۰۶ تا امروز در شبکه انبیسی روی آنتن میرود. گاهی بیان میشود که الگوبرداری از آثار موفق در تمام دنیا رایج است. به همین جهت نباید این رویکرد را به مثابه معضل برشمرد. البته به شرطی که برنامه مزبور بومیسازی شده باشد؛ اتفاقی که متأسفانه در عصر جدید رخ نداده است.
کپیبرداری از ظاهر برنامه آغاز شده و تا شکل اجرای برنامه ادامه پیدا کرده است، به نحوی که در طراحی صحنه هم شاهد شباهتهای زیادی هستیم، حتی در نورپردازی هم سازندگان سعی نکردهاند تغییری ایجاد کنند. نمونهای دیگر از تقلید صرف در این اثر نحوه نشستن داوران و ضربدرهایی است که روی میز آنها وجود دارد و این موضوع بیانگر آن است که سازندگان این برنامه از کوچکترین ابتکاری واهمه دارند.
گزینش داوران یکی از ایرادهای جدی «عصر جدید»
در انتخاب داوران هم دقت نظر کافی نشده است. ابتدا اینکه داوران به نحوی گزینش نشدهاند که تمامی بخشها را دربرگیرد. دو هنرپیشه، یک آهنگساز و یک استاد دانشگاه ترکیب داوری را تشکیل میدهند. در حالی که نیمی از شرکتکنندگان حرکات ورزشی انجام میدهند و این مسئله جای خالی یک داور ورزشی را در این برنامه عیان میکند.
عدم ترکیب مناسب در هیئتداوران سبب شده تا در برخی مواقع شاهد تصمیمات نادرست باشیم. برای مثال در برخی قسمتها یک شرکتکننده فقط با تقلید صدا یا دوبله چند سکانس چهار ستاره سفید میگیرد، اما ورزشکاری که حرکت بسیار دشوار ورزشی را انجام میدهد به دلیل یک یا دو خطا رد میشود زیرا داوران از دشواری کاری که انجام میشود آگاه نیستند. در توضیح بیشتر باید گفت که شاید هر فردی بتواند با تغییر صدا به جای چند شخصیت سخن بگوید، اما فردی که حرکات ورزشی سخت را انجام میدهد باید آمادگی بالای بدنی داشته باشد.
در میان داوران حضور دو بازیگر بههیچوجه قابل درک نیست، زیرا نیازی نیست با وجود امین حیایی که جدا از بازیگری در حوزه موسیقی و تا حدی ورزش هم تخصص دارد، از وجود یک بازیگر دیگر هم استفاده شود.
بحث دیگری که در این برنامه مطرح میشود کلیشهسازی این اثر است. البته با وجود احسان علیخانی به عنوان مجری، وجود چنین مسئلهای چندان عجیب نیست، اما گاهی این کلیشه به اندازهای پررنگ است که سبب دلزدگی مخاطب میشود.
حضور منفعتطلبانه اسپانسرها
نکته دیگر که در این برنامه بارز است حضور اسپانسر در تولید برنامههاست. در این برنامه هم مانند «برنده باش» دائماً یک اپلیکیشن تبلیغ میشود. البته تا حدودی در عصر جدید این تبلیغ معقولتر است، چون منجر به کشف استعدادهای فردی میشود، اما در برنده باش به صرف اعطای چند جایزه، درآمد میلیاردی به جیب اسپانسرهای برنامه واریز میشود.
جدا از تمام انتقاداتی که به این اثر وارد است، باید انصاف را هم رعایت کرد و گفت که ذات عصر جدید عرصهای برای شناختن استعدادهاست. برای همین این برنامه با تمام انتقاداتی که به آن وارد است، فرصتی را فراهم میکند تا در آن استعداد افراد به منصه ظهور و بروز برسد، اما کاش این اتفاق مثبت در قالب بومی و ایرانی رخ میداد.
به قلم؛ داوود کنشلو
انتهای پیام