شباهت هزار ترجمه قرآن در یک هزاره/ مترجمان پیشین از روی دست هم می‌نوشتند
کد خبر: 3804137
تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۹:۴۳
سیری در چهل سال ترجمان وحی/۴

شباهت هزار ترجمه قرآن در یک هزاره/ مترجمان پیشین از روی دست هم می‌نوشتند

گروه ادب ــ دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف‌آباد در یادداشتی نوشت: هزار ترجمه در یک هزاره چندان به هم شبیه‌اند که شگفت‌آور است و این نظریه را به ذهن متبادر می‌کند که مترجمان پیشین اغلب از روی دست همدیگر می‌نوشتند.

شباهت هزار ترجمه قرآن در یک هزاره/مترجمان پیشین از روی دست هم می‌نوشته‌اندبه گزارش خبرنگار ایکنا؛ در بحث بررسی ترجمه‌های قرآن پس از معرفی تأثیرگذارترین ترجمه‌های قرآن به ترجمه سده‌های میانه رسیدیم. بخش چهارم مقاله «پنج دهه تلاش مستمر در برگردان قرآن» به مخاطبان تقدیم می‌شود. این یادداشت نوشته نادعلی عاشوری تلوکی، دانشیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف‌آباد، است که پژوهش‌های بسیاری در حوزه ترجمه‌پژوهی قرآن انجام داده و این یادداشت را برای انتشار در اختیار خبرگزاری قرآن قرار داده است.

ترجمه‌های سده‌های میانه

میانه قرن ششم تا اواخر قرن سیزدهم هجری را باید دوران میانی ترجمه‌های قرآن دانست که نثر فارسی تغییر محسوسی به سمت عربی‌نویسی پیدا کرد. اگر مهم‌ترین ویژگی ترجمه‌های نخستین را در سره‌نگاری و کهن‌نویسی نثر آن‌ها خلاصه کنیم؛ این شکل نگارشی در دوران میانه، به سوی عربی‌نویسی افراطی گرایش پیدا کرد و جنبه فارسی‌نگاری آن‌ها، هرگز در سطح آثار پربها و ناب پارسی قرن چهارم و پنجم هجری نبود. تعدادی از این ترجمه‌ها که به صورت مستقل یا در ضمن تفسیر‌های قرآن انتشار یافته‌اند عبارت‌اند از:

۱- ترجمه و تفسیر گازر یا «جَلاء الأذهان و جِلاءالأحزان»؛ تألیف حسین بن حسن جرجانی که به باور اهل فن، بازنگاری ماهرانه‌ای از تفسیر ابوالفتوح رازی با نثر روان فارسی است که روند عربی‌گرایی در آن به خوبی نمایان است.

۲- دومین ترجمه مفید و قابل ذکر این دوره ترجمه‌ای است از مترجمی ناشناس که به وسیله علی رواقی تصحیح و تحقیق شد و در سال ۱۳۶۴ انتشار یافت. اگرچه این ترجمه، تحت اللفظی است، اما در عین حال، به ترجمه مفهومی و تطبیقی گرایش دارد و اثری مفید و قابل توجه است.

۳- یکی دیگر از ترجمه‌های مهم این دوره، ترجمه قرآن جمال‌الدین محقق خوانساری است که در قرن دوازدهم هجری (۱۱۲۵) تألیف شد و ترجمه‌ای تحت‌اللفظی است که مختصر توضیحاتی هم به همراه دارد.

۴- در زمره مشهورترین ترجمه‌های این دوره باید از «فتح الرحمان فی ترجمه القرآن» اثر احمد بن عبدالرحیم معروف به شاه، ولی الله دهلوی (۱۱۱۴-۱۱۷۶ ق) نام برد که به «ترجمه دهلوی» معروف شده است. نثر این ترجمه یادآور نثر کهن و به دور از عربی‌گرایی افراطی است و در عین تحت‌اللفظی بودن مفهومی نیز هست. در گزینش واژه‌ها و معادل‌ها، بسیار دقیق عمل کرده و از جهت نحوی نیز بسیار دقیق است.

۵- ترجمه مهم دیگر این دوره که در انتهای قرن سیزدهم هجری پدید آمده «ترجمه بصیرالملک» اثر میرزامحمد طاهر کاشانی ملقب به بصیرالملک (۱۲۴۹-۱۳۳۰ ق) است که از رجال فرهنگی دربار ناصرالدین شاه قاجار بوده است. این ترجمه تحت‌اللفظی، ولی متمایل به مفهومی و تطبیقی و تا حدودی روان و گویا است. دو ترجمه اخیر تأثیر بسیار زیادی در ترجمه‌های معاصر به ویژه ترجمه‌های دوران گذار داشته‌اند.

۶- ترجمه مهم دیگر این مرحله که در اواخر قرن سیزدهم هجری به نگارش در آمده و اهمیت بسیار زیادی دارد «ترجمه و تفسیر» صفی علیشاه (۱۲۷۰ ق) است که اولین و مهم‌ترین ترجمه و تفسیر منظوم و منثور قرآن است که در ترجمه‌های منظوم بعد از خود به شدت تأثیرگذار بوده است. نثر این ترجمه همانند دیگر ترجمه‌های این دوره تحت‌اللفظی و نظم آن بسیار محکم و استوار است.

ترجمه‌های دوران گذار

با آغاز قرن چهاردهم هجری، ترجمه قرآن وارد مرحله نوینی می‌شود که می‌توان آن را مرحله گذار نامید. گذار از ترجمه‌های لفظ به لفظ یا تحت اللفظی پیشین، به ترجمه‌های مفهومی و معناگرای امروزین. آنچه در گذشته در زمینه برگردان قرآن انجام می‌شده گویی اساساً ترجمه به معنایی که امروزه از این واژه می‌فهمیم نبوده؛ بلکه بیشتر معادل‌یابی یا معادل‌سازی، و برابر نهادنِ واژه‌ای در برابر واژه‌های قرآنی بود. این تغییر ماهیت و «سیر از ترجمه کهن و تحت اللفظی محض، به ترجمه نسبتاً آزادتر و کمتر تحت اللفظی به مدت حدود نیم قرن از حدوداً مقارن نیمه دوم عهد سلطنت ناصرالدین شاه و اوج‌گیری نهضت مشروطیت تا نخستین سال‌های پس از شهریور ۱۳۲۰ به خوبی محسوس است. هزار ترجمه در یک هزاره چندان به هم شبیه‌اند که شگفت‌آور است؛ و این نظر و نظریه را به نحو جدی به ذهن متبادر می‌کند و معقول و مقبول می‌کند که مترجمان پیشین اغلب از روی دست همدیگر می‌نوشتند» (موسوی گرمارودی، ۱۳۹۰، ص ۶۷۰). البته این شیوه نگارشی در گذشته چندان بی‌سابقه نبوده و ایرادی هم بر آن مترتب نیست؛ چرا که بسیاری از آثار پیشینیان از همین طریق محفوظ مانده و به دست ما رسیده است. در گذشته، چون صنعت چاپ اختراع نشده بود، استنساخ و رونویسی از کتاب‌های دیگران به منظور حفظ و نگاهداشت آن آثار، با افزودن یا بدون هرگونه افزایشی، امری رایج و مرسوم بود که نمونه بارز آن «الاتقان سیوطی» است که بازنگاریِ ماهرانه‌ای از البرهان زرکشی است با افزوده‌های علمی دیگری که تنها نابغه‌ای، چون او می‌توانست چنین اثر ارزشمندی را عرضه کند.

به هر صورت، از این دوره به بعد است که ترجمه‌های تحت اللفظی با قدمتی هزار ساله، به تدریج جای خود را به ترجمه‌های مفهومی و تطبیقی واگذار می‌کنند. به گونه‌ای که می‌توان گفت اساساً در این مرحله است که ترجمه معنای واقعی خود را پیدا می‌کند. در این دوره، ترجمه هم از نظر لفظ و ظاهر و هم از جهت فرم و قالب از آنچه در گذشته بود، فاصله می‌گیرد و شکل نوینی را در برگردان کلام الهی برمی‌گزیند که اوج شکوفایی آن را می‌توان در ترجمه‌های چهار دهه اخیر مشاهده کرد که در ادامه به آن‌ها خواهیم پرداخت.

در یادداشت بعد ترجمه‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی بررسی خواهد شد.
انتهای پیام

captcha