نکند ما را خواب ببرد...
کد خبر: 3805878
تاریخ انتشار : ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۴:۵۹
جنگ تمام‌عیار اقتصادی آمریکا و فقدان راهبرد ملی مقابله‌ای؛

نکند ما را خواب ببرد...

گروه سیاسی ــ به نظر می‌رسد باید هرچه سریع‌تر یک نهاد خاص مانند شورای عالی امنیت ملی با همکاری سایر نهادها مانند وزارت امور خارجه، وزارت فرهنگ و ارشاد، نخبگان اعم از روشنفکران، حوزویان و اساتید دانشگاه، به سمت ارائه یک راهبرد مقابله با جنگ روانی و رسانه‌ای امریکا حرکت کنند تا انسجامی به فضای رسانه‌ای کشور در راستای مقابله با این هجمه داده شود.

با اعلام پایان مهلت معافیت نفتی برای کشورهایی که از ایران نفت می‌خریدند و اجرای آن از 12 اردیبهشت، عملا جنگ اقتصادی امریکا علیه کشورمان وارد دوره جدید و حساسی شده است و فاصله کم این اتفاق با اعلام سپاه پاسداران به عنوان سازمان تروریستی گواهی بر آن است که امریکا علاوه بر تشدید فشار بر ایران با اعلام بدون تأخیر اقدامات ضد ایرانی خود، التهاب‌زایی و ایجاد یأس و ناامیدی در میان مردم را به طور جدی دنبال می‌کند.

از سوی دیگر رهبر معظم انقلاب در سخنرانی ابتدای سال 1398 در حرم مطهر رضوی، سال 98 را سال فرصت‌ها و گشایش‌ها خواندند و به نوعی راهکار مقابله با جنگ اقتصادی و روانی امریکا را بیان کردند. البته آغاز سال 98 با سیل‌های ویرانگر در اقصی نقاط کشور و برآورد خسارات هزاران میلیاردی در حوزه مسکن، زیرساخت‌ها و کشاورزی، بیانگر آن است که دولت و مجموعه دستگاه‌های اجرایی باید در کنار تلاش ویژه برای تحقق شعار سال در راستای تأمین این خسارت‌ها گام‌های جدی بردارند.

اما در این شرایط برای ناکام گذاشتن یا مقابله با طرح‌های ضد ایرانی امریکا و به ویژه مقابله با سیاست التهاب‌آفرینی و ناامیدسازی در داخل چه باید کرد و چه راهکاری می‌تواند مؤثرتر واقع شود که در ادامه این راهکارها بیان می‌شود:

عده‌ای بدون آنکه به صراحت بیان کنند، راهکار خرید زمان به امید به پایان رسیدن دوره ترامپ در امریکا را مطرح می‌کنند و در این راستا صرفاً حفظ ایجاد فاصله اروپا با امریکا و باقی ماندن در برجام را راه عبور از شرایط سخت کشور می‌دانند. البته نمی‌توان این راهکار را کاملاً کنار گذاشت اما دل بستن صرف به آن نیز به هیچ وجه عاقلانه نیست، به ویژه اینکه ترامپ نیز نشان داده که نه اهل زمان دادن به ایران است نه نظر سایر دنیا، حتی نزدیک‌ترین متحدان اروپایی‌اش، برایش اهمیت چندانی دارد.

در واقع ترامپ در یک اتحاد استراتژیک با رژیم صهیونیستی کاملاً در راستای منافع صهیونیست‌ها حرکت می‌کند که بحث معامله قرن و اجرای اجزای مختلف آن از جمله به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر بلندی‌های جولان و در کنار آن تروریستی اعلام کردن سپاه را باید از جمله موارد مشهود تنگاتنگی منافع امریکا و اسرائیل برشمرد، لذا نمی‌توان با محدود کردن خود به چنین راه حلی به گذر از این وضعیت پیچیده دل بست. البته قطعاً در نهادهای مسئول نیز به چنین راهکاری به منزله راهبرد محوری نگریسته نمی‌شود ولی به خاطر مطرح بودن آن در فضای سیاسی کشور بیان شده است.

راهکار دیگری نیز که به طور عمده از سوی مخالفان دولت پیگیری می‌شود ناکارآمد و فاسد جلوه دادن دولت و دستگاه‌های اجرایی با هدف افزایش نارضایتی مردم و امید به کسب رأی مردم در انتخابات بعدی و نجات کشور به زعم این جریانات از وضعیت فعلی است. در این راهکار تلاش ویژه‌ای می‌شود که ضعف‌های دولت بزرگتر از آنچه هست تصویرسازی شود و از طرفی اقدامات خوب یا موفقیت‌های نسبی دولت نیز کم‌رنگ جلوه داده می‌شود. فارغ از اینکه دولت در برخی حوزه‌ها از جمله حوزه مهم اقتصاد عملکرد خوبی نداشته و گرانی و بیکاری سطح نارضایتی را افزایش داده، اما پمپاژ اخبار مأیوس‌کننده از سوی این جریانات رسانه‌ای و سیاسی شاید هدف کوتاه‌مدت آن‌ها که روی‌گردانی مردم از دولت است را تأمین کند اما قطعاً این به معنای روی‌آوردن مردم به سمت جریان سیاسی مقابل نیست.

در واقع باید گفت پیگیری این راهکار از سوی مخالفان دولت، در نهایت به تحقق هدف اصلی ترامپ از تشدید فشارها و تحریم‌ها بر ملت ایران که همان نارضایتی از نظام به امید تغییر از درون است، می‌انجامد. به عبارتی دنبا‌ل‌کنندگان این راهکار متوجه نیستند که افزایش سطح نارضایتی از دولت، به ناامیدی مردم از مجموعه نظام می‌انجامد و این راهکار خطرناکی است که متأسفانه از سوی برخی به ظاهر دوستداران انقلاب و نظام در فضای رسانه‌ای و تریبون‌های عمومی دنبال می‌شود.

راهکار دیگری که عمدتاً از سوی افراد منصف طرفدار یا منتقد دولت در دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه دنبال می‌شود و در ادامه دستورالعمل رهبر معظم انقلاب است امیدآفرینی براساس ظرفیت‌های داخلی بدون دچار شدن به سیاه‌نمایی از یکسو و سفیدنمایی از سوی دیگر است. برمبنای این راهکار، جنگ روانی و اقتصادی امریکا زمانی خنثی و بی‌اثر می‌شود که تصویری واقعی از وضعیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و بین‌المللی کشور به مردم ارائه شود و ضمن بیان مشکلات پیش رو و تبیین آثار واقعی تحریم‌ها بر زندگی مردم، راه‌حل‌ها و برنامه‌های عملیاتی مقابله‌ با این فشارها نیز از سوی مسئولان ارائه شود.

به عبارتی بر مبنای این راهکار قرار نیست که واقعیت تحریم‌‌ها و آثار آن بر سطح رفاه عمومی جامعه انکار شده و با شعارهای پرطمطراق و بی‌‌پشتوانه کوچک شمرده شود و در عین حال مردم نیز هر روز شاهد کوچکتر شدن سفره خود باشند. به عبارتی لازم است به شکل علمی و مستدل سهم و میزان تأثیر تحریم‌ها و سوء مدیریت داخلی در تشدید مشکلات معیشتی و اقتصادی شناسایی شده و به تناسب آن راهکارها و راه‌حل‌ها نیز بیان شود. تحقق این راهکار مستلزم پرهیز جدی از سیاسی و جناحی شدن موضوعات و هماهنگی کامل میان قوای سه‌گانه و استفاده از ظرفیت نخبگان فارغ از سلایق و علایق سیاسی و اجتماعی آنهاست تا هم آسیب‌شناسی کند و هم راهکار ارائه دهند.

اما با وجود اینکه قطعاً همه عقلا، نخبگان، منتقدان دلسوز، مجموعه دستگاه‌ها و قوای نظام اذعان دارند که راهکار سوم راه اصلی عبور از مشکلات و مقابله با جنگ روانی و اقتصادی امریکاست اما متأسفانه راهبردی خاص از سوی یک متولی خاص برای مقابله با این جنگ روانی و رسانه‌ای و اقتصادی مشاهده نمی‌شود. به همین دلیل شاهدیم حرف‌های ناامیدکننده و بزرگ‌نمایی شده حتی بعضاً از تریبون مهمی چون نماز جمعه یا صداوسیما بیان می‌شود که فارغ از درستی یا نادرستی آن تبعات منفی روانی و اجتماعی زیادی بر جامعه خواهد گذاشت که بی‌توجهی به این تبعات می‌تواند تکمیل‌کننده پازل جنگ روانی امریکا در داخل و آن هم نه از سوی نفوذی‌ها و منتقدان نظام، بلکه توسط دلسوزان و حامیان جمهوری اسلامی شود.

به عبارتی در این شرایط سخت که امریکا به پشتوانه اتاق‌های فکر سیاسی، جامعه‌شناسی، روانشناسی، تبلیغاتی و رسانه‌ای از یکسو و بی‌پروایی ترامپ فشارهای اقتصادی خود را در قالب یک جنگ روانی و رسانه‌ای حساب‌شده و هوشمندانه علیه مردم ایران اعمال می‌کند و به زبان عامیانه با انتشار خبر آن «دل مردم را خالی می‌کند» اما در داخل هیچ مرکز، نهاد و متولی خاصی برای خنثی‌سازی این جنگ روانی و رسانه‌ای وجود ندارد که به رسانه‌ها، تریبون‌داران، ائمه جمعه، نمایندگان مجلس و ...راهبرد ارائه و نحوه بیان مشکلات و سختی‌ها، در نظر گرفتن آستانه تحمل جامعه، طرح راهکارها، تبعات واقعی اجتماعی پمپاژ اخبار مأیوس‌کننده و ... را ارئه کند تا حداقل فضای رسانه‌ای کشور به صورت خاص با حفظ مواضع و نگاه خود به دولت، مجلس، قوه قضائیه و سایر نهادها، با یک نگاه ملی و کلان‌نگر، وضعیت اضطراری فعلی را درک کرده و رویکرد خبررسانی و اطلاع‌رسانی خود را بران مبنا تنظیم کنند.

به نظر می‌رسد همین الان هم بسیار دیر شده است اما باید هرچه سریع‌تر یک نهاد خاص مانند شورای عالی امنیت ملی با همکاری سایر نهادها مانند وزارت امور خارجه، وزارت فرهنگ و ارشاد، نخبگان اعم از روشنفکران، حوزویان و اساتید دانشگاه، به سمت ارائه یک راهبرد مقابله با جنگ روانی و رسانه‌ای امریکا حرکت کنند تا انسجامی به فضای رسانه‌ای کشور در راستای مقابله با جنگ روانی امریکا داده شود.

نکته پایانی اینکه قطعاً برخی این انتقاد را وارد خواهند کرد که ارائه راهبرد به رسانه‌ها تحدیدکننده آزادی بیان و آزادی رسانه‌هاست اما در همه کشورهای دنیا حتی مدعیان آزادی رسانه نیز، عموماً، اتاق‌های فکر مشخصی وجود دارند که استراتژی‌های کلی در حوزه‌های مختلف را طراحی می‌کنند و متناسب با هر شرایطی این استراتژی‌ها در دستور کار همه نهادها و دستگاه‌ها قرار می‌گیرد. از طرفی دیگر به نظر می‌رسد باید رسانه‌ها از این آگاهی برخوردار شوند که در شرایط فعلی نوع خبررسانی آنان چه تأثیری بر روح و روان جامعه می‌گذارد. به عبارتی ترسیم یک تصویر فاسد و ناکارآمد از دولت، مجلس و قوه قضائیه از طریق خبرپراکنی گسترده از موارد و مصادیق فساد و بی‌توجهی به مقابله با این مفاسد یا کمرنگ کردن اخبار خدمات نهادها و قوای نظام خود یکی از موارد سوء استفاده از آزادی بیان است که در شرایط سخت امروز می‌تواند در ذهن مردم فرضیه دشمن‌ساخته به بن‌بست رسیدن نظام را نهادینه کند.

مهدی مخبری، دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی سیاسی

انتهای پیام

captcha