به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست «بازخوانی حیات اجتماعی شهید سیدمحمدباقر صدر»، عصر روز گذشته، سوم اردیبهشت با حضور جمعی از علاقهمندان و اندیشمندان در تالار شهید مطهری دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
حجتالاسلام مجتبی الهیخراسانی، استاد خارج فقه حوزه علمیه مشهد، در این نشست بیان کرد: مرحوم علامه شهید صدر متفکر چندبعدی است و طبیعتاً هریک از اصحاب دانش به فراخور رشته و علایقی که در او جستوجو میکنند، آن وجه او را گزارش کنند، اما این چند وجهی بودن و اینکه هر یک از متفکران، یک وجه از دانش و فراوردههای علمی ایشان را مورد نظر قرار دارند، ما را در خطر تجزیه افکار این متفکر قرار میدهد. بنابراین بخشی از انجسام نظری که در آن بخشها باید بیابیم را از دست میدهیم که آسیب است. لذا اگر میخواهید در مورد هر اندیشمندی که مانند شهید صدر حوزه وسیعی از مطالعات علمی و آثار معرفتی را تولید کرده است، مطالعه کنید به ابعاد دیگری از او نیز توجه کنید.
وی در ادامه افزود: در بحثهایی که در مورد اندیشه اجتماعی مسلمین مطرح است، شما درگیر با فارابی و ابن سینا و ... هستید. اگر شخصیت فلسفی ابن سینا را درست واکاوی نکنید، ارتباط فلسفه اجتماعی ابن سینا با متافیریک ابن سینا را نیز درک نمیکنید و لذا پایههای فکری ابن سینا از دست میرود. درحوزه علوم اجتناعی این از دست رفتن بیشتر در طراز نظریههای عقلی است. نظریههای علوم اجتماعی در ردهای است که به کاربست نزدیک شده و لذا وقتی آن انسجام از بین میرود زیرساختها از بین میرود.
الهیخراسانی با اشاره به منابعی که در شناخت شهید صدر کمک میکند بیان کرد: منایعی که میتوانید از این طریق به اندیشههای شهید صدر دست یابید را عرض میکنم. بحثهای فلسفه تاریخ و اجتماعی شهید صدر و آنچه که به عنوان نظریات عام اجتماعی یاد میکنیم را میتوانید در منابع چهارده سخنرانی شهید صدر بیابید که با نام «المدرسه القرآنیه» منتشر شده است. منبع دیگر نیز مقدمه فلسفنتا است. اما مقدمه کتاب فلسفتنا، کتابی است که وجه تمایز متافیزیک و فلسفه اسلامی را با فلسفه مارکیسستی و ماتریالیستی و رقیب معرفی میکند و مقدمه این کتاب طرح مسئله اجتماعی است.
وی تصریح کرد: یعنی آنچه که زیرساخت مسئلهیابی در حوزه نظریههای اجتماعی است را مطرح کرده که البته این مقدمه با این اسم، مجدداً بازنویسی شد است که مقالهای با نام «الانسان المعاصر و المشکله الاجتماعیه» است. این همان مقدمه فلسفتنا است که منتشر شده است. همچنین بحثهایی که مربوط به مبانی تاریخی در حوزه فلسفه اجتماعی شهید صدر است که یک کتابی به نام «السنن التاریخی فی القرآن الکریم» دارند که خیلی هم جذاب است. در حوزه مبانی فلسفی و نظریه اجتماعی ایشان میتوان به کتاب فلسفتنا اشاره کرد که در فهرستوارهاش مباحث مهمی دارد و مباحث مربوط به توحید و اثر توحید در تفسیر جبر و اختیار انسان و آزادی فلسفی در فلسفتنا مطرح شده است. در عین حال بحثهای مربوط به نظریه کلامی ایشان که نظریه بسیار مهمی به نام خلافت انسان است نیز مهم هستند. یک رساله کوچک به نام «خلافت الانسان و شهاده الانبیا» دارند و معرفی میکنند که چطور نهادهای اجتماعی وابسته به خلافت و جانشینی خداوند هستند و ایشان جاشین را کل امت میداند که در ترسیم آزادیهای اجتماعی و قلمرو مشارکت اجتماعی اثرگذار است. همچنین خط شهادت که به معنای شاهد بودن است و نه به معنای مرگ در راه خدا است را نیز دارند.
الهیخراسانی تصریح کرد: در همین حوزه، اگر بخواهیم به مولفههای نظریات اجتماعی ایشان توجه کنیم، بحثهای مربوط به آزادی را دارند که نظریه آزادی شهید صدر کاملا متمایز از نظریات رقیب بین متفکران مسلمان است. در کتابهای «المدرسه القرآنیه» این مباحث است و یک مقالهای نیز به نام «الحریه فی القرآن» دارند که قابل توجه است و در حوزههای دیگر آزادی و قانون و بحثهای نظام اجتماعی نیز کتاب «الاسلام یقود الحیات» و در بحث انسان اجتماعی یک مقالهای در الاضواء به نام «رسالتنا یجب ان تکون قاعدتا للوحده» دارند. در بحثهای مربوط به ابعاد سیاسی و اقتصادی جامعه نیز کتاب اقتصادنا را دارند. برخی خیال میکنند که همه این کتاب اقتصادنا، اقتصاد خرد و کلان است، اما این کتاب امکانسنجی و تبیین اصول کلی را دارد و نشان میدهد که تفاوت اقتصاد اسلامی و ... در کجا است و این کتاب را نوشته که بعد از ایشان، تلاش کنند تا مکتب اسلامی در حوزه اقتصاد تاسیس شود، لذا مدعی نیست که کتابش در مورد نظام اقتصادی اسلامی کامل باشد.
وی بیان کرد: نظریه مهم منطقهالفراغ را دارد که کلید بسط شریعت توسط خود انسانها است. ربط ثابت به متغیر در نظریه اجتماعی مهم است که چطور مفاهیم ثابت را حذف کنید و متغیرها را در نظر بگیرید. شهید صدر راه جمع این دو را میگوید که در کتاب اقتصادنا دارند. یعنی منطقهای از آزادیهای بشری که دست به تفسیر جدید جامعه میزند و قانونگذاری و تشخیص ضرورتهای جدید که در شریعت عمدا به انسان واگذار شده است و در اینجا او رقیب اقبال لاهوری است. در کتاب «لمحه فقهیه تمهیدیه»، جزوهای نوشته شده است. یعنی فقه مبتنی بر میثاق مشترک بر اساس قانون اساسی مطرح باشد. یکی از تقضاهای متفکران این است که چطور هم قانون اساسی را مبنای قوانین بدانیم و هم در قانون اساسی گفتهایم که فقه معیار همه اینها است و این را چطور جمع میکنیم؟ شهید صدر در آنجا اصولی را ارائه کرده که کلیات آن در قانون اساسی جمهوری اسلامی کنجانده شده است.
این پژوهشگر حوزه دین در ادامه افزود: همچنین تبیین اجتماعی از سیره اهل بیت(ع) را دارند. این مسئله در برخی از سخنرانیهای امروزی بسیار نازل شده است، اما آثار شهید صدر در این حوزه بسیار جذاب است و بعد از 50 سال با طراوتتر از تبیینهای امروزی است. بخشهایی از اینها را میتوان یافت و از همه بهتر در کتاب «دور الائمه فی حیات الاسلامیه» است که میتوانید ببینید و رساله «اهل البیت تنوع الادبار و وحدت هدف» را دارند. یعنی هدف یکی است. همچنین کتاب «فدک فی التاریخ» را دارند که میتوان به آن رجوع کرد. بحث در مورد انقلابهای اجتماعی است و بیان میکند که تحولات یک سال اول بعد از رحلت پیامبر(ص) و به خلافت رسیدن خلفا یک انقلاب اجتماعی است که توضیح میدهند. یک طلب دیگر این است که او چطور در حوزه اجتماعی نظریهپردازی کرده است؟ در واقع پرسش حوزویان و دانشگاهیان این است که میخواهیم در حوزه رشته خود نظریهپردازی کنیم، اما چطور میشود خیز برداشت؟ خیلی از دوستان حوزوی به این امید وارد حوزه شدهاند که احساس میکردند تحصیل در رشتههای علوم اجتماعی قدرت نظریهپردازی اجتماعی مبتنی بر اسلام نمیدهد و میگفتند که نمیتوانند بر اندیشه اسلامی مسلط شوند.
وی افزود: نمیخواهم بگویم این دغدغه تا چه مقدار درست است، اما این طرف نیز این دغدغه هست که اگر بنا بود با مطالعه معارف اسلامی و تحصیل در علوم اسلامی نظریهپردازی اجتماعی رخ دهد، باید در این صد سال شاهد موجی از نظریه پردازی اجتماعی در حوزههای علمیه میبودیم و این نیز نشده است و لذا به این دلیل است که با ابعاد نظریه اجتماعی و فلسفه اجتماعی و با دیگر مباخث آشنا نیستند. جالب اینکه، عدهای در پاسخ به این دغدغه دوم که باید تحصیل کنیم، میگویند خیر، مسئله این نیست که تحصیل کردهایم یا نه، تجربه اجتماعی آنها برای نظریه پردازی کافی نبوده و من نیز داوری نمیکنم. اما همه ماجرا این نیست. بخشی از زمینههای فکری شهید صدر را که سرمایههای او برای نظریه پردازی است فهرستوار میگویم.
الهی خراسانی گفت: اولین مطلب این است که ایشان منظومهای فکر میکند. در هر شاخهای که وارد شده رویکرد منظومهای را میبیند. نظریه، واسطه تبیین است که ما را باید به مدلها برساند. پس دستکم با دو سوی خود باید مرتبط باشد و حداقل از اینکه شما در ساحت نظریه حرکت کنید، چیزی به دست نمیآید و این حداقل ابعادی است که به شما میدهد. در قسمت عرضی اگر مبتنی بر یک مکتب فکری میخواهیم نظریه را ارائه کنیم و آن کتب خود چند وجهی است، جدا کردن یک قطعه به نام تبیین آزادی در اسلام و ... جواب نمیدهد و نیاز به یک هندسه عرضی نیز داریم. لذا اگر توصیف نزدیکتری به آنچه در اندیشه شهید صدر رخ داده بخواهیم پیدا کنیم، تفکر شبکهای است.
وی در ادامه افزود: یعنی از همه امکانها برای ساخت نظریه خود استفاده میکند و با این نگاه وارد منابع میشود. لذا این رویکرد بسیار مهم است و دوستان باید تا حدی فلسفه اجتماعی را مطالعه کنند. نمیشود بحث تبیین آزادی به لحاظ فلسفی را حل نکرد، اما آزادی در حوزه اجتماعی و سیاسی را حل کرد. دوم، حساسیت و توجه به زیرساختهای معرفت شناختی است و شهید صدر قبل از اینکه وارد منازعه در مکاتب اسلامی شود گفت، ساخت مکتب اسلامی در حوزه اقتصاد و علوم اجتماعی و ... جز با معتبر دانستن یافتههای تجربی ممکن نیست و با عملیات ذهنی نمیتوان نظریه پردازی اجتماعی کرد. در فلسفه اسلامی روش تجربی که معتبر نیست و یک عده از متفکران ما تلاش میکنند تا روش تجربی را محترم بدانند، یعنی در دام ناسیونالیسمهای اروپایی نیفتند. شهید صدر در کتب خود به جهت معرف شناسی این مشکل را حل کرده و هنوز این نظریه متبکرانه است که یقین معرفتشناحتی را توضیح میدهد.
وی در انتهای بیان کرد: سرمایه سوم بحث و نظریات روششناختی ایشان بود که در مقام اکتشاف آموزههای اسلامی به تنوع دلیل توجه میکرد. در کتاب «المعالم الجدیده» آمده است که دلیل و منطق و رویکرد برهانی نیاز داریم، همچنین به دلیل تجربی هم نیاز داریم و این تنوع دلیل را در یک کتاب مطرح کردهآند.
انتهای پیام