در گفتوگو با نظام بهرامی کمیل، جامعه شناس، درباره نمایشگاه کتاب تهران گفتوگو کردیم. بهرامی کمیل در پژوهشهایی به آسیب شناسی نمایشگاه در چند دوره پرداخته است. به باور این جامعه شناس ما اگر میخواهیم نمایشگاه را به شیوه فعلی برگزار کنیم باید حتماً بخشهایی چون ناشران کمک آموزشی، کودک و نوجوان و… را از نمایشگاه حذف کرده و نمایشگاه تخصصی مجزا برای هرکدام برپا شود. بهرامی کمیل همچنین میگوید که حضور ناشران کمک آموزشی در نمایشگاه به دلیل مخاطبان بیشتر آنهاست تا مسئولان به گزارشهای آماری خود ببالند.
هرچند که این مبحث بارها از سوی منتقدان نمایشگاه کتاب تکرار شده، اما بیایید بحث را از مقایسه شیوه برگزاری نمایشگاه کتاب تهران با نمایشگاههای کتاب شناخته شده در دنیا شروع کنیم.
برخی مسئولان از «نمایشگاه کتاب تهران» به عنوان مهمترین رویداد فرهنگی کشور یاد میکنند. به عقیده آنان این رویداد یکی از بزرگترینها در منطقه، آسیا و حتی جهان است. نمایشگاه کتاب هر سال با کوله باری از تجربه مسیری طولانی و پرهزینه را طی میکند تا به سال بعد بپیوندد و امید است که با کمک این تجارب بتواند هرسال مطلوبتر از سال گذشته اجرا شود. سیاستگذاران فرهنگی به خصوص امیدوارند تا این رویداد بزرگ به دو هدف اصلی یعنی «رونق کسب و کار در حوزه نشر» و «افزایش فرهنگ و سرانه مطالعه در کشور» بیانجامد. اما آیا در حقیقت چنین است؟
طبق یک سنت شناخته شده روشهای برگزاری نمایشگاههای کتاب را در کشورهای مختلف به سه دسته تقسیم میکنند: ۱. معرفی کتاب ۲. فروش مستقیم کتاب ۳. معرفی و فروش مستقیم کتاب.
در روش معرفی کتاب، هدف برگزارکنندگان نمایشگاه فراهم آوردن مکانی برای نمایش توان تولیدی جامعه در عرصه اندیشه و فکر و برقراری امکان تعامل نزدیک عوامل تولیدی کتاب در یک مکان تعریف شده است. در این روش مصرف کنندگان خدمات نمایشگاه عوامل تولیدی هستند نه جامعه کتابخوان. اما در روش دوم که به فروش مستقیم کتاب اختصاص یافته، هدف برگزارکنندگان نمایشگاه فراهم آوردن مکانی برای دسترسی و خرید کتابهای مورد نظر است. در این روش، مصرف کنندگان خدمات نمایشگاهی، ناشران و جمعیت کتابخوان جامعه است.
نمایشگاه کتاب هم در چند سال گذشته، مانند سایر اقدامات فرهنگی، بُعد فرهنگی خود را از دست داده است و به جای کارکردهایی مانند ایجاد خلاقیت، تفکر، نقد و تکثر فرهنگی؛ ابعاد اقتصادی و نمایشی پیدا کرده است. روش سوم که روشی ترکیبی است، مجموع اهداف و خدمات دو روش قبلی یعنی معرفی و فروش مستقیم مد نظر است. این نکته را از «ارزیابی و نظر سنجی بیستمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران» نوشته علیرضا کرمانی، در سال ۱۳۸۶ نقل کردهام. بر اساس این طبقه بندی میتوان گفت، نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در چند دوره اول بیشتر به روش سوم - ترکیب معرفی و فروش - و در ادامه به روش دوم یعنی فروش مستقیم متمایل شده است.
هرچند در جهان هر سه نوع نمایشگاه وجود دارد؛ اما آنچه در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه مشترک است؛ تاکید بر کیفیت نمایشگاه و دستیابی بر استانداردهای جهانی است. برای مثال دکتر گورمز معاون دینی وزارت فرهنگ ترکیه در سال گذشته که سی و یکمین نمایشگاه کتاب و فرهنگ استانبول برگزار شد، بر ارتقای کیفیت نمایشگاه برای رسیدن به استانداردهای بین المللی، تاکید کرد.
بر این اساس نظر شما مهمترین نقاط ضعف و آسیبهای نمایشگاه کتاب تهران چیست؟
بررسی اسناد و سوابق نشان میدهد مهمترین اهداف اولیه نمایشگاه کتاب تهران به شرح زیر بوده است: «افزایش سطح مطالعه بطور عام و کتابخوانی بطور خاص»، «دسترسی بهتر خوانندگان به کتابهای مورد نظر»، «فراهم آوردن زمینه نقد و گفتوگو»، «انتقال تجربیات و افزایش تعاملات بین فعالان این حوزه»، «شکوفایی استعدادها و خلاقیتها»، «رونق بخشیدن به اقتصاد نشر» و بطور کلی «توسعه و ترویج تولید، توزیع و مصرف کتاب».
همانطور که قبلاً گفتهام؛ در این چند سال اتفاقی در جامعه ایران به وقوع پیوسته و آن غلبه بُعد اقتصاد بر ابعاد فرهنگ و سیاست است، بهطوریکه در مباحث اخلاقی نیز ابعاد مادی بر ابعاد معنوی پیشی گرفته است و برای اشاعه شعائر دینی (مانند خواند قرآن) از ابزار مادی (مانند دادن سکه) استفاده میشود. نمایشگاه کتاب هم در چند سال گذشته، مانند سایر اقدامات فرهنگی، بُعد فرهنگی خود را از دست داده است و به جای کارکردهایی مانند ایجاد خلاقیت، تفکر، نقد و تکثر فرهنگی؛ ابعاد اقتصادی و نمایشی پیدا کرده است. نباید تمام مسائل را با معیار و سنگ محک اقتصاد سنجید، به طور مثال به جای تمرکز زیاد بر حجم میزان فروش، تعداد عناوین کتاب، تعداد ناشران و بازدیدکنندگان به کیفیت و حضور ناشران بینالمللی نیز توجه شود که چه میزان کتاب از تاریخ، فرهنگ و سیاست خود در نمایشگاه عرضه کردهاند.
بطور خلاصه نخستین ضعف و آسیب نمایشگاه آن است که در آن شاهد اولویت یافتن رویکرد اقتصادی و ایدئولوژیک بر رویکرد فرهنگی هستیم. برای مثال به نظر میرسد در سطح داخلی نمایشگاه به عرصهای برای رکوردزنی و آمارسازی مسئولان فرهنگی کشور تبدیل شده است و هر مدیری تلاش دارد تعداد بازدیدکنندگان و تعداد عناوین کتاب ارائه شدۀ بیشتری را بنام خود ثبت کند. در سطح جهانی نیز نمایشگاه کتاب به موضوعی حیثیتی و نمونهای از فعالیتهای ویترینی تبدیل شده است.
شاید به همین دلیل است که مقام معظم رهبری در بازدید از بیست و پنجمین دوره نمایشگاه کتاب در سال ۱۳۹۱، پس شنیدن آمارهای گوناگون مسئولان از روند رو به رشد تعداد بازدیدکنندگان نمایشگاه، عناوین کتابها، ناشران شرکت کننده و… در جملات پرمعنایی به مسئولان برگزار کننده نمایشگاه گفتند: «علی رغم این استقبال پرشور چرا نرخهای مطالعه و کتابخوانی تغییر محسوسی را نشان نمیدهد.» این انتقاد کنایه آمیز باعث میشود که بلافاصله برگزارکنندگان از تشکیل کار گروه و انجام پژوهش برای روشن شدن دلایل پایین بودن نرخ مطالعه و تیراژ کتاب صحبت کنند. البته این وعدهها به زودی فراموش میشود و نمایشگاه بیست و ششم هم به همان شکل و سیاق چند دوره قبل برگزار میشود.
نقطه ضعف دوم نمایشگاه کتاب این است که به تضعیف سیستم تولید، توزیع و مصرف کتاب دامن زده است. الف: در حوزه تولید؛ نمایشگاه با ارائه انواع رانتها به رشد قارچ گونه ناشران غیرتخصصی که در طول سال حداکثر ۲۰ عنوان کتاب را تولید میکنند کمک کرده است؛ بطوری که حدود ۳۵۰۰ ناشر از ۴۵۰۰ ناشر فعال کشور در سال ۱۳۹۶ در این دسته قرار میگیرند. البته کتابهای منتشر شده بسیاری از این ناشران چیزی جز کتاب سازی با روشهای گوناگون نیست.
مقام معظم رهبری در بازدید از بیست و پنجمین دوره نمایشگاه کتاب در سال ۱۳۹۱، پس شنیدن آمارهای گوناگون مسئولان از روند رو به رشد تعداد بازدیدکنندگان نمایشگاه، عناوین کتابها، ناشران شرکت کننده و… در جملات پرمعنایی به مسئولان برگزار کننده نمایشگاه فرمودند: «علی رغم این استقبال پرشور چرا نرخهای مطالعه و کتابخوانی تغییر محسوسی را نشان نمیدهد.»
ب: در حوزه توزیع؛ موجب بیرونقی کتابفروشیها و عدم شکلگیری سیستمهای جدید توزیع کتاب شده است. پ: در حوزه مصرف؛ ضمن گسترش نوعی پوپولیسم فرهنگی، مصرف کتاب را فقط به ماه برگزاری نمایشگاه محدود کرده است.
سومین ضعف این است که؛ برگزاری نمایشگاه کتاب تهران به شکل فعلی باعث شده است به دلیل نیاز به فضای نمایشگاهی بزرگ و امکانات گسترده برای ارائه خدمات به بازدیدکنندگان میلیونی؛ گزینههای موجود محدود باشد. برای مثال فقط در مصلی، یا به تازگی در نمایشگاه شهر آفتاب امکان فراهم کردن ۱۲۵ هزار متر مربع فضای مسقف و ارائه خدمات به بیش از هفتصد هزار نفر بازدیدکننده در روز وجود دارد. همین موضوع باعث شده سال به سال انتظارات و دخالتهای نا به جای مسئولان مصلی افزایش یابد به نحوی که گزارشهای بیست و هفتمین و بیست و هشتمین نمایشگاه که من در پژوهشی به آن پرداخته بودم نشان میداد بیشترین شکایت و گلهمندی رؤسای کمیتههای نمایشگاه از دخالت مسئولان مصلی بوده است.
آسیبها و نقاط ضعف فوق نشان میدهد در صورت ادامه وضعیت کنونی چشم انداز روشنی برای نمایشگاه کتاب نمیتوان متصور شد و حتی این رویداد ممکن است برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بحرانساز شود.
به نظر شما چه مسیرهایی را برای آینده نمایشگاه کتاب میتوان متصور شد؟
بطور کلی سه سناریو متصور است که البته هرکدام امتیازات و نقاط ضعف خود را دارد: سناریو اول: ترکیب بعد نمایشگاهی و فروشگاهی و ادامه وضع موجود است. این سناریو کمابیش از ابتدا برگزاری نمایشگاه کتاب تا به امروز و در تمامی دورهها پیگیری شده است. مدافعان سناریو فروشگاهی معتقدند به دلیل ضعف در سیستم توزیع کتاب بهخصوص در استانها و برخی باندبازیها، در حال حاضر امکان حذف بعد فروشگاهی نیست. ناشران به خصوص ناشران کوچک از پشتیبانان این رویکرد هستند. علاوه بر ناشران؛ اکثر مدیران و مسئولان دولتی هم با این روش موافق هستند؛ زیرا از یک طرف میتوانند با استناد به تعداد زیاد بازدیدکننده و گردش مالی چشمگیر نمایشگاه فخرفروشی کنند و از طرف دیگر «خیر الامور اوسطتها.»
همانطور که گفته شد یکی از مهمترین دفاعیات از نمایشگاه کتاب به شکل فعلی این است که در کشورهای توسعه نیافته که شبکه توزیع و فروش قوی و گستردهای ندارند؛ بهترین کار برگزاری نمایشگاه کتاب با غلبه بعد فروشگاهی است.
باید پرسید پس از ۳۰ سال برگزاری نمایشگاه فروشگاهی آیا وقت آن نرسیده که به سمت نمایشگاه غیر فروشگاهی پیش رویم؟ مهمتر از آن، آیا همین نمایشگاه فروشگاهی بزرگترین مانع برای عدم شکلگیری سیستم توزیع و فروش پیشرفته کتاب نیست؟
سناریو دوم: حذف بعد فروشگاهی است. مدافعان اصلی این سناریو دو دسته هستند؛ دسته اول فرهیختگانی هستند که با مقایسه نمایشگاه کتاب تهران با سایر نمایشگاههای جهانی مانند نمایشگاه کتاب فرانکفورت، اعتقاد دارند باید نمایشگاه کتاب تهران هم تنها به حوزه نمایشگاهی محدود شود تا امکان ارتقا کیفی کتاب و کتابخوانی فراهم شود.
باید پرسید پس از ۳۰ سال برگزاری نمایشگاه فروشگاهی آیا وقت آن نرسیده که به سمت نمایشگاه غیر فروشگاهی پیش رویم؟ مهمتر از آن، آیا همین نمایشگاه فروشگاهی بزرگترین مانع برای عدم شکلگیری سیستم توزیع و فروش پیشرفته کتاب نیست؟ دسته دوم کتابفروشان و کارشناسانی هستند که معتقدند دو ماه قبل و دو ماه بعد از زمان برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، بازار نشر دچار رکود و کسادی میشود. مدافعان این سناریو با استناد به رشد قارچ مانند ناشران و حداقل دوبرابر بودن تعداد ناشران کل کشور نسبت به تعداد کتابفروشیهای (۲۵۰۰ کتابفروشی در برابر ۵۰۰۰ ناشر)؛ معتقدند یکی از عوامل حفظ و گسترش این وضعیت برگزاری نمایشگاههای گوناگون کتاب از جمله نمایشگاه کتاب تهران است. همانطور که گفتیم ناشران به خصوص ناشران کوچک با این پیشنهاد مخالف هستند.
سناریو سوم: تخصصی کردن نمایشگاه است. در این سناریو پیشنهاد میشود که برای کاستن از شلوغی و ازدحام موجود در نمایشگاه و برای بالا بردن کیفیت آن، نمایشگاه بهطور تخصصی (موضوعی) برگزار شود. بهنظر میرسد در حال حاضر و با شرایط موجود این سناریو برای نمایشگاه کتاب تهران واقعبینانهتر باشد. با توجه به اینکه تحقیقات و مشاهدات میدانی نشان میدهد بیشترین حجم شلوغی مربوط به ناشران «کمک آموزشی» و ناشران بخش «کودک» و تا اندازهای کتابهای مذهبی است؛ بنابراین پیشنهاد میشود نمایشگاه ناشران کمک آموزشی و کودک و نوجوان که مخاطبان آنها هم دانشجویان و دانش آموزان و داوطلبان کنکور و کودکان و خانوادههایشان هستند، بهطور جداگانه و در اوایل پاییز و در سایر مراکز استانها برگزار شود. بدون شک نمایشگاه کتابی که در آن ناشران گاج، قلمچی، مدرسان شریف، پارسه، ماهان و… نباشند؛ بسیار آرامتر و فرهنگیتر خواهد بود. برگزاری نمایشگاه کتابهای درسی و آموزشی؛ کودک و نوجوان و حتی کتابهای مذهبی در سایر مراکز استانها هم با مباحث عدالت فرهنگی سازگارتر است.
به نظر میرسد در سطح داخلی نمایشگاه به عرصهای برای رکوردزنی و آمارسازی مسئولان فرهنگی کشور تبدیل شده است و هر مدیری تلاش دارد تعداد بازدیدکنندگان و تعداد عناوین کتاب ارائه شدۀ بیشتری را بنام خود ثبت کند. لازم به ذکر است اساساً ناشران کمک آموزشی بهدلیل وضعیت مالی بهتر و فروش بیشتر، نیاز کمتری به حمایتهای مالی دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارند و خودشان میتواند به خوبی تمام هزینههای نمایشگاهی مربوط به خود را پرداخت کنند.
درباره روشهای اجرایی این سناریوها هم ایدههایی دارید؟
هرکدام از این سناریوها با دو روش اجرایی قابل انجام است که عبارتند از: نخست «روش اجرای حداکثری»: در این روش تلاش میشود تا وزارت ارشاد تمام یا بیشتر امور و وظایف برگزاری نمایشگاه را برعهده گیرد. مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معتقدند این روش مشغلههای فراوانی برای وزارتخانه و بهخصوص معاونت امور فرهنگی ایجاد کرده است و سطح این وزارتخانه را از یک نهاد حاکمیتی و سیاستگذار به یک نهاد اجرایی تقلیل داده است.
دوم «روش اجرای حداقلی»: در این روش که مورد توافق و اجماع اکثر کارشناسان است، بر واگذاری هرچه بیشتر امور نمایشگاه به بخش غیردولتی (بهویژه اتحادیهها و انجمنهای حوزه نشر) تاکید میشود. رویکرد دولت یازدهم هم بر کاهش تصدیگری دولتی در امور غیرحکومتی است. دکتر صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در حمایت از این راهبرد میگوید: «کار معاونت فرهنگی و وزارت ارشاد برگزاری نمایشگاه و نمایشگاهداری نیست و امیدواریم بتوانیم تا چهار سال آینده نمایشگاه کتاب را به تشکلهای مرتبط با حوزه کتاب واگذار کنیم.»
با توجه به سابقه شما و بهویژه تحقیقاتی که در این زمینه انجام دادهاید؛ پیشنهاد نهایی شما برای برگزاری هرچه مطلوبتر نمایشگاه کتاب تهران چیست؟
با توجه به مباحث طرح شده و مقایسه نقاط ضعف و قوت هر سناریو پیشنهاد من این است که «سناریو سوم» یعنی تخصصی کردن و برگزاری موضوعی نمایشگاه؛ با «روش اجرایی حداقلی» یعنی واگذاری هر چه بیشتر امور نمایشگاه به بخش غیردولتی توسط وزارت فرهنگ در دستور کار قرار گیرد.
برای کاستن از شلوغی و ازدحام موجود در نمایشگاه و برای بالا بردن کیفیت آن، نمایشگاه بهطور تخصصی برگزار شود. بهنظر میرسد در حال حاضر و با شرایط موجود این سناریو برای نمایشگاه کتاب تهران واقعبینانهتر باشد. از آنجا که در حال حاضر نمایشگاه کتاب تهران دارای چهار بخش اصلی ناشران عمومی؛ ناشران کودک و نوجوان؛ ناشران دانشگاهی و بخش ناشران آموزشی است؛ در این سناریو باید اقدامات زیر انجام شود:
۱. حذف بخش ناشران آموزشی از نمایشگاه زیرا:
الف. بیشترین آلودگیهای صوتی، تصویری و محیطی و حتی برخی فسادهای اداری مربوط به این بخش است.
ب. حجم عظیمی از کمیتها و شلوغیها چه در رفت و آمد بازدیدکنندگان چه در گردش مالی ناشی از این بخش است.
پ. در هیچ نمایشگاه کتابی در هیچ کجای دنیا چنین بخشی وجود ندارد.
ت. با توجه به توان مالی این گروه از ناشران و نیازمندی استانهای محروم بهتر است این گروه از ناشران به سمت استانهای محروم هدایت شوند.
۲. حذف بخش ناشران کودک از نمایشگاه زیرا:
الف. نمایشگاه کتاب تهران مکان مناسبی برای ترغیب کودکان و نوجوانان به مطالعه کتاب نیست. شلوغی، سروصدا و خستگی گردش در نمایشگاه کتاب تهران نه تنها کودکان را به کتاب و کتابخوانی علاقمند نمیکند بلکه موجب انزجار آنها هم میشود.
ب. حضور کودکان و خانوادهایشان موجب افت کیفی نمایشگاه میشود و آن را به مکانی برای تفریح و گردش تبدیل میکند. همانطور که برخی مشاهدات میدانی اینجانب نشان میدهد سال به سال از ازدحام جلوی غرفههای فروش کتاب کاسته شده و به ازدحام غرفههای فروش اغذیه افزوده شده است.
زیر ساخت لازم برای حضور ناشران کشورهای توسعه یافته مانند به رسمیت شناختن حق کپی رایت، وجود فضای مناسب نمایشگاهی، وجود رواج زبان دوم (انگلیسی) برای انتقال تجربیات و انعقاد قراردادها و… فراهم نیست.
پ. در برخی از نمایشگاههای معروف دنیا (مانند نمایشگاه بولونیا) برای جلوگیری از شلوغی بیهوده، ورود افراد زیر ۱۷ سال به نمایشگاه ممنوع است. البته همانطور که گفته شد نمایشگاه کتاب کودکان و نوجوانان میتواند بطور تخصص و جداگانه در سایر مراکز استانها برگزار شود.
ت. این کار به تخصصی شدن ناشران حوزه کودک کمک بیشتری میکند و با حذف این ناشران کمتر شاهد خواهیم بود ناشران عمومی به دلیل برخی مصالح غیرحرفهای کتاب در حوزه کودک و نوجوان چاپ کنند.
۳. حذف بخش ناشران و کتب مذهبی زیرا:
الف. مانند بحث ناشران کتاب کودک این جدایی باعث حرفهایتر شدن ناشران مذهبی خواهد شد و کمتر شاهد این خواهیم بود که ناشران عمومی مانند میوهفروشان و فقط برای اینکه جنسشان جور باشد در کنار کتابهای تخصصی حوزه خودشان یک کتاب مفاتیح یا بحار الانوار هم چاپ کنند.
ب. با توجه به اینکه حجم ناشران مذهبی در قم و مشهد بیشتر از تهران است؛ این نمایشگاه اختصاصی میتواند در این دو شهر برگزار شود.
۴. تحدید موقت بخش بین الملل زیرا:
الف. حق کپی رایت در ایران به رسمیت شناخته نشده است و در این شرایط ناشران خارجی رغبتی به حضور در نمایشگاه ندارند.
ب. زیر ساخت لازم برای حضور ناشران کشورهای توسعه یافته مانند به رسمیت شناختن حق کپی رایت، وجود فضای مناسب نمایشگاهی، وجود رواج زبان دوم (انگلیسی) برای انتقال تجربیات و انعقاد قراردادها و… فراهم نیست.
انتهای پیام