سویه‌های اجتماعی و روانشناختی در اذان/ شناخت رگ موسیقایی جامعه
کد خبر: 3810421
تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۰:۳۲
به بهانه انتشار اذان حسام‌الدین سراج؛

سویه‌های اجتماعی و روانشناختی در اذان/ شناخت رگ موسیقایی جامعه

گروه جامعه ـــ انتشار اذان از یک هنرمند پیشکسوت عرصه موسیقی سنتی، این فرصت را ایجاد می‌کند تا نشان دهیم اذان چگونه ‌می‌تواند خودآگاه یا ناخودآگاه از سویه‌های اجتماعی و روانشناختی برخوردار باشد و تطابق عناصر لحنی و صوتی با فضا و زمان به جذبه موسیقایی آن بیفزاید.

سویه‌های اجتماعی و روانشناختی در اذاناذان نوای مهم مسلمانان، که روزی چند نوبت از گلدسته‌های مساجد آن‌ها پخش می‌شود، همچون قرآن درون‌مایه‌ای هنری دارد و اگر عناصر لحنی و فضاسازی صوتی آن به گونه‌ای عالمانه با فضا و زمان هماهنگ شود، جذبه‌ای دوچندان در گوش موسیقایی مخاطب ایجاد می‌کند. انتشار اذان حسام‌الدین سراج، هنرمند پیشکسوت عرصه موسیقی سنتی، این فرصت را ایجاد می‌کند تا نشان دهیم یک اذان چگونه خودآگاه یا ناخودآگاه از سویه‌های اجتماعی و روانشناختی برخوردار است. این اذان که 9 سال قبل، ضبط و اکنون به همت علیرضا نداف، قاری کشورمان، منتشر شده است، از نظر لحنی در مقام «سه‌گاه عراق» خوانده شده و از نظر فضای صوتی و لحنی روبنا و زیربنایی دارد؛ روبنای آن حیرت و سوز است و زیربنایش آرامش.

فضای لحنی و صوتی این اذان با نوعی سرگشتگی و حیرت آغاز می‌شود چراکه شاید دیگر دوران اذان‌های حماسی در مقام‌های موسیقایی همچون «رست» و «حجاز» که در دهه‌های ۷۰ و ۸۰ میلادی رایج بود، گذشته باشد. برخلاف زمانی که گلدسته‌های مساجد سرمست از فتوحات اسلام سیاسی در قرن بیستم، اذان‌ها را با «الله اکبر» حماسی آغاز می‌کردند، اذان سراج با فضایی آغار می‌شود که حیرت دارد. حیرتی که خبر از سرگشتگی جایگاه ایمان در عصر جدید می‌دهد، حیرتی که شاید نتیجه عملکرد ضعیف مدعیان اسلام  و ایمان در عرصه جامعه هم باشد، برخی گفته‌اند: دین هم حیرت‌افکن است و هم اطمینان‌آفرین و عارف واصل ‌کسی است که هنرمندانه میان حیرت و اطمینان، دینداری می‌ورزد.

گام صدا نیز در شروع چندان بالا نیست، گمان می‌‌شود مؤذن می‌داند به هر اندازه که گام صدا را در «الله اکبر» بالا ببرد، باید پاسخگوی سؤال مخاطب باشد که چرا با وجود رفیع بودن گام صدا در «الله اکبر»، عده‌ای همچنان از «الله» نمی‌ترسند و به نام «او» در دنیا کارهای ناشایست انجام می‌دهند. او «الله اکبر» را با گام بلند ادا نمی‌کند تا شاید به نوعی مظلومیت این گزاره را هم نشان دهد. همچنین بر خلاف عادت رایج که چهار الله اکبرِ ابتداییِ اذان، به شکلِ دو جفت بیان می‌شود، مؤذن در ابتدای اذان یک «الله اکبر» می‌گوید، سپس یک جفت و باز دوباره یکی دیگر می‌گوید، به عبارتی سیستم ۲ ــ ۲ را به سیستم ۱ــ۲ــ۱ تغییر می‌دهد و این نوعی تنبه است. گاهی وقت‌ها شکستن عادت رایج، تنبه به وجود می‌آورد و موجب توجه می‌شود، مؤذن با یک «الله اکبر» شروع می‌کند و به مخاطب می‌فهماند که نیامده‌ام مثل بقیه عادتی را از سر باز کنم بلکه آمده‌ام واقعا بگویم: الله اکبر، آمده‌ام بگویم خدا بزرگتر است و خدا نجات‌بخش است، البته با همان حالت حیرت و سوز که حال و هوای دینداریِ امروز ماست.

در ادامه اذان و در شهادتین اول، سوز لحن بیشتر می‌شود، شهادت‌دادن به یگانگی خدا در روزگاری که بت‌های گوناگون دنیا، پرادعاتر از بت‌های روزگار جاهلیت به مسندهای خدایی تکیه زده‌اند، سخت و سوزناک است. تحریرهای مؤذن نیز، روی یک خط یا پیش‌رونده به سوی اوج نیست، بلکه گویی جزر و مد دارد. چیزی می‌رود و می‌آید، همچون جزر و مدهای ایمانی در دریای متلاطم زیست امروز؛ مولانا گفته است: مومن آن باشد که اندر جزر و مد، کافر از ایمان او حسرت خورَد.

شهادتین دوم و سوم اذان، از حیرت و سوز کمی کاسته و به صلابت و حماسی بودن افزوده می‌شود، به این نشان که مؤذن، فرودها در فرازهای دوم شهادتینِ دوم و سوم را به مقام «رست» می‌برد و «رست»، همیشه روایتی حماسی‌تر از ماجراست، دلیلش هم این است که محمد(ص) و علی(ع) همواره در حافظه جمعی ما ایرانیان، احیاگر ایمان و راه‌نشان‌های زندگی در گم‌شدن‌ها بوده‌اند، چه روزهای فراوانی که غفلت ما را فراگرفت اما هیئت‌ها و ذکرمصیبت‌ها برای خاندان اهل بیت(ع) شور و اراده و ایمان را به زندگی ما برگرداند و چه اینکه اینکه هرگاه زمین خورده‌ایم با «یا علی» گفتن، برخواسته‌ایم و خود را تکانده‌ا‌یم.

شاهکار این اذان به زعم نگارنده در «حی علی خیرالعمل» محقق می‌شود که تحریرهای پیش‌رونده‌ مؤذن بر فعل «حَیَّ»، برکنده‌شدن و شتافتن به نماز را یادآوری می‌کند، البته این احساس برکندگی در «حی علی الصلاه» و «حی علی الفلاح» می‌توانست نمود بیشتری داشته باشد. حسن ختام اذان هم بار دیگر فرود در مقام «رست» بود که گویی برای درست‌کاران و پرهیزگاران دنیا، سربلندی و عاقبتی باصلابت آرزو می‌کند، چنان که قرآن می‌فرماید: «وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ»(اعراف، 128)

به نظر می‌رسد این اذان بسیار به دل‌ها بنشیند و چه خوب است که رسانه‌ها به خصوص رسانه ملی به پخش آن اقدام کنند. بی‌شک تنوع‌بخشی به اذان‌ها آن هم با صداهایی که در فضاهای دیگر کار کرده‌اند جذابیت دارد و نوعاً هنرمندانی مثل سراج که پیوند و ارتباط بیشتری با جامعه نسبت به قراء دارند، در پیداکردن رگ موسیقایی جامعه می‌توانند موفق‌تر باشند.

چه خوب است که استاد سراج این اذان را تکرار کند و اساتید دیگری همچون محمد اصفهانی، علیرضا قربانی و محمد معتمدی نیز که با فضای نغمات قرآنی آشنایی دارند، به ضبط اذان اقدام کنند؛ کاری که سیاست‌گذاران عرصه نغمات مذهبی کشور مصر هر ساله انجام می‌دهند و از هنرمندان موسیقی خود اذان و ابتهال ضبط می‌کنند اما در ایران از آن غافلیم.

به قلم مجتبی اصغری، قاری و مدرس قرآن کریم

انتهای پیام

captcha