مرضیه محمدی، روانشناس و پژوهشگر حوزه خانواده در گفتوگو با ایکنا از قم، درخصوص «چیستی مذاکره بین اعضای خانواده و زوجین»، گفت: مذاکره یکی از مهارتهای جذاب است که اگر زن و شوهر آنرا یاد بگیرند خیلی از مسائل حل میشود؛ وقتی که شروع به حرفزدن میکنیم در ادراک طرف مقابل فضایی ایجاد میکنیم، نحوه و نوع صحبت در مذاکره یا گفتوگو از اهمیت بالایی برخوردار است چرا که مذاکره در فضای روانشناسی پیشینه طولانی دارد و اهمیت بسیاری برخوردار است.
بیشتر بخوانید:
وی افزود: درواقع به تعاملی که دو نفر براساس دیالوگ و شنیدن فعال با یکدیگر برقرار میکنند مذاکره میگویند و همچنین طرفین یک هدف مشخص از این دیالوگ دارند، در این بین یکسری عوامل مهم در مذاکره وجود دارد که از اهمیت بالایی برخوردار هستند که این عوامل عبارتند از تعامل دو نفر باهم، خود تعامل به ماهو تعامل، شنیدن فعال، اصول مذاکره و نتیجهای که قرار است از مذاکره بهدست بیاوریم.
این روانشناس با اشاره به دیگر نکات مذاکره، اظهار کرد: مذاکره مبتنی بر اصل است، یعنی ما نمیتوانیم مذاکرهکننده خوبی باشیم در حالی که به هیچ اصلی پایبند نباشیم، لازمه مذاکره وجود شخص ثالث است که بتوان برای اثبات صحت گفتوگو به آنها رجوع کرد، به طور کلی منظور از اصل یک قاعده شناختی است که هر دو طرف به آن پایبند باشند.
محمدی در ادامه با ذکر چند نمونه از عدم وجود مهارت مذاکره در افراد، اظهار کرد: فرد در گفتوگو صرفاً خود را ذی حق بداند و دائما این تفکر را داشته باشد که از دیگری بهتر میفهمد و در پی این باشد که طرف مقابل را متقاعد کند که اشتباه میکند بدون اینکه به نیازهای وی توجه کند و به نوعی میخواهد ثابت کند که همه اشتباه میکنند.
وی ادامه داد: نمونه دیگر عدم مهارت در مذاکره این است که فرد صرفاً بهدنبال این باشد که حرف خودش را به کرسی بنشاند و همواره به این فکر باشد همه باید هر چه میگوید را گوش کنند و تنها حرف او درست است، موقعیت دیگر زمانی است که فرد در خانواده برای خودش جزیرهای ایجاد کرده است و همواره این پیام را به اعضای خانواده میدهد که «فقط من مهم هستم» و کسی کاری با او نداشته باشد.
محمدی با اشاره به شیوه گفتوگو اجتنابی بهعنوان عدم مهارت مذاکرهای، گفت: فرد در گفتوگو گرایش به اجتناب و فرار دارد، اگر در سابقه گفتوگوهای فرد جستوجو کنیم متوجه میشویم که حرف طرف مقابل تمام نشده کنار میکشد و گفتوگو را ترک میکند، برخی اوقات گفتوگوهای فرد به دعوا و درگیری لفظی یا فیزیکی منجر میشود و نتیجه مطلوب گرفته نمیشود.
وی افزود: گاهی اوقات در مذاکره لحن گفتوگو فرد لحن احترامآمیزی نیست، یعنی پذیرش در لحن دیده نمیشود و مبتنی بر خارج کردن فرد از صحنه است. به عبارت دیگر فرد سعی دارد که طرف مقابل را به جایی برساند که گفتوگو را ترک کند یا شرایطی فراهم کند که برای طرف فضای تشنجی ایجاد شود، یکی دیگر از مهارتهای عدم مذاکره عدم برد برد بودن در مذاکره است، به این معنا که در واقع منافع مشترکی در اصل وجود ندارد.
محمدی در ادامه با تشریح اصول مذاکره، گفت: اصل اول داشتن منافع مشترک است یعنی اگر منافع مشترک وجود نداشته باشد عملاً وجود مذاکره بیمعنا است، همیشه قبل از مذاکره سعی داشته باشید که اصول مشترک را استخراج کنید؛ اصل دوم انتظار وجود تعارض است، یعنی این را بپذیریم که همیشه در مذاکره شرایط مساعد وجود ندارد، پس بسیار مهم است این را بپذیریم که در خلال گفتوگو ممکن است تنش ایجاد شود.
وی افزود: اصل سوم مذاکره دوری از قضاوت، ناسزا، تحقیر، انتقاد، تهدید و پرخاش است، اگر یکی از طرفین دست به این ابزارها ببرد مذاکره هیچ پیشرفتی نخواهد کرد، اصل دیگر توجه به منافع مشترک دو طرف در مذاکره است یعنی این را نیز بپذیریم که مذاکره دو سر دارد و این نیست که فکر کنیم طرف قرار است در حق ما لطف کند، اینطور نیست، بلکه طرف مذاکره بهدنبال منافع مشترک هستند.
این روانشناس با اشاره به اصل آخر حاکم بر مذاکره، گفت: پنجمین اصل این است که مذاکره باید از احساسات جدا شود یعنی باید به افراد یاد دهیم که اولاً احساساتشان را کنار بگذارند؛ دوماً اگر احساسی دارند بیان کنند اما این احساس نباید مانع از ادامه روند مذاکره شود برای مثال اگر فردی گریه میکند باید صبر کنیم گریهاش در ابتدا تمام شود و سپس مذاکره و گفتوگو را ادامه دهیم، البته میتوانیم بیان احساس و همدلی داشته باشیم اما جز مذاکره نیست.
وی در پایان اظهار کرد: مذاکره یکی از مهارتهای مهم در برقراری ارتباط است، بنابراین افراد باید بدانند اگر کسی عصبانی شد مذاکره تمام نشده و باید براساس شرایط به وجود آمده، مذاکره را به تأخیر بیاندازد، پس بنابراین احساسات جدای از مذاکره است اگر آنقدر عصبانی شدید که نتوانستید مذاکره را ادامه دهید بهترین راه این است که به طور موقت مذاکره را متوقف کنید.
گفتوگو از مصطفی اعتباری
انتهای پیام