به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، یورگن تودن هوفر، روزنامهنگار آلمانی در کتاب «10 روز با داعش از درون حکومت اسلامی» به شرح سفر جسورانه 10 روزه خود به همراه پسر و یکی دیگر از دوستانش به قلمرو داعش پرداخته است.
وی در فصلهای دهگانه این کتاب، مقدمات و ماجراهای پیش از سفر، شرح عینی 10 روز اقامت و نیز پایان سفرشان را بازگو میکند.
نویسنده این اثر، استنباط و برداشت شخصی خود از پدیدهای نوظهور و خوفبرانگیز به نام داعش را که حاصل سفر پر خطرش به قلمرو داعش است، اینگونه توصیف کرده است:
هفت برداشت از یک سفر دشوار
1- غرب به طرز چشمگیری تهدید ناشی از داعش
را دست کم گرفته است، داعش و نیروهای آن به مراتب باهوشتر و خطرناکتر از
آن چیزی هستند که سیاستمداران جهان تصور میکنند. در بین داعشیها
موجی از شوق و پیروزی، ساری و جاریست و این چیزی است که من در گذشته و در
مناطق جنگزده به این شکل آن را تجربه نکردهام. از همه مهمتر آنکه، آنها
بر این باور هستند که اعتقاد به تمامیتخواهی و خشونتهای رفتاریشان، آنها
را در پیشروی و گسترش قلمرو خود یاری میکند.
در شهر موصل عراق، کمتر از 400 نیروی داعشی با تکیه بر این باور توانستند 25 هزار سرباز عراقی را با تمام امکانات و تجهیزات پیشرفته خود تار و مار کنند و ظرف چند ماه منطقهای به وسعت بریتانیا را تحت تصرف خود در آوردند. البته باید این نکته را نیز در نظر گرفت که شکستها و خسارتهای گاه و بیگاه چیزی نیستند که موجبات نگرانی داعشیها را فراهم کند؛ چراکه آنها معتقدند این موارد در جنگهای چریکی امری طبیعی است، هر چند که رسانهها سعی در اغراق و زیادهگویی این موضوع را دارند.
2- میزان ورود نیروهای تازه نفس به مجموعه داعش، هر روز رو به افزایش است.
من دو روز را در یک کمپ پذیرش و نامنویسی داعش در نزدیکی مرزهای ترکیه
گذراندم؛ در همان دو روز بیش از 50 تن از سراسر جهان خود را برای عضویت در
داعش به این نقطه رسانده بودند. در حقیقت، این تعداد از آن دسته از افرادی
نبودند که در کشور خود دارای جایگاه و اعتبار اجتماعی نبوده باشند، بلکه بر
عکس، در زمره آنان افراد موفقی بودند که با اشتیاق تمام از کشورهایی همچون
ایالات متحده، انگلستان، سوئد، روسیه، فرانسه و آلمان آمده بودند. در بین
آنان، یک نفر بود که همین اواخر در آزمون کشوری حقوق قبول شده بود و مجوز
فعالیت خود بهعنوان وکیل دادگاه را نیز دریافت کرده بود؛ اما با این وجود
ترجیح داده بود تا عمر خود را در رکاب مبارزان داعش بگذراند.
3- از مشاهدات 10 روزه زندگی من با داعش، اینطور بگویم که عملکرد آنها همچون کشورهای دیگر توتالیتاریته(تمامیت خواه) منطقه است. این موضوع از نظر امنیت داخلی و رفاه اجتماعی تا حدی درست است. جمعیت اهل سنت ساکن در بخش عراق تحت سلطه داعش، به نظر میرسد که دولت جدید را بدون هیچ مقاومتی پذیرفتهاند و آن را با این شکل و شمایل ترجیح دادهاند بر تبعیضها و ظلم و ستمهای حاصل از دولت مالکی در بغداد که در گذشته از آن رنج میبردند. پس از خروج اقلیتهای مسیحی، شیعه و ایزدیها از شهر بغداد و اعدام تعدادی اندکشمار، اکنون آنها بهعنوان تنها گروه مذهبی در شهر موصل اقامت دارند.
4- هدف داعش تنها سلطه بر خاورمیانه و در نهایت بقیه نقاط جهان نیست، بلکه آنها میخواهند بزرگترین پاکسازی مذهبی در تاریخ بشریت را رقم بزنند. به استثنای هر آنچه ادیان صاحب کتاب نامیده میشود – نسخه ساختگی داعش از اسلام، یهودیت و مسیحیت – آنها میخواهند تمام کسانی را که از ایمان به این گروه سر باز میزنند و کلیه مرتدین را از سر راه خود برداشته و به قتل برسانند و فرزندان و همسرانشان را به اسارت و بردگی خود درآورند و این به آن معنی است که پیروان شیعه، ایزدیها، هندوها، ملحدان و مشرکان – البته بر اساس تعریف و معیار داعش – باید در انتظار مرگ باشند و صدها میلیون نفر دیگر نیز باید به خاطر این پاکسازی قومی و مذهبی از صحنه روزگار محو شوند.
علاوه بر آن، مسلمانان میانهرویی که حکومت مردمسالاری را به تصویب و تأیید خود در آوردهاند نیز باید در زمره قربانیان این فرایند داعش بهشمار آورد، چراکه به زعم داعشیها، این مسلمانان حقوق انسانی را بالاتر از حقوق آسمانی و الهی قلمداد میکنند و مورد لحاظ خود قرار میدهند. تنها راه گریز از مرگ برای کسی که به مسلک و آئین داعش و داعشیها ایمان ندارد، توبه داوطلبانه و تغییر گرایش و پذیرش دین اسلام صادره از سوی داعش است و در واقع همان چیزی که تنها از سمت داعش به نمایش گذاشته شده و ارائه میشود که البته این توبه نیز باید قبل از تصرف و فتح منطقه موردنظر داعشیها اتفاق بیافتد.
داعش اعتقادی به تساهل و تسامح با یهودیها و مسیحیها ندارد. بنابراین، آنها مجبور هستند مالیات ثابتی را بهعنوان حق محافظت به ارزش چند صد دلار در سال را بپردازند و مسلمانان نیز مجبور به پرداخت زکات هستند که مقدار آن برای افراد مرفه و متمول و افراد کم درآمد متغیر است. البته نیازی نیست که بگویم من و داعش در همه این موارد اختلاف نظر داشتیم، من خود چندین و چند مرتبه، مخالفت خود را صریحا در این خصوص ابراز کردهام.
5- به اعتقاد من، داعش یک جنبش یک درصدی است با میزان اثرگذاری و تخریب به اندازه یک سونامی. جنبش داعش که از آن به نام نوع جدیدی از اسلام سخن به میان آورده میشود، از سوی 99 درصد جمعیت 6/1 میلیاردی مسلمانان رد میشود. من بهعنوان یک مسیحی که کتاب مقدس مسلمانان – قرآن – را چندین و چند مرتبه خواندهام، نمیتوانم بفهمم و به خود بقبولانم که چطور ممکن است یک نفر دکترین داعش را بهعنوان اسلام واقعی بپذیرد و آن را مطابق با شریعت اسلام تلقی کند. در واقع میتوان گفت که خواندن کتاب مقدس مسلمانان و تمرکز بر روی آن، این امکان را برای من فراهم آورد تا اسلام را بهعنوان دینی مبتنی بر شفقت و مهربانی ببینم. 113 سوره از 114 سوره قرآن کریم، با عبارت «به نام خداوند بخشنده مهربان» آغاز میشود در حالی که من از داعش، رد و نشانی از شفقت و مهربانی را مشاهده نکردم.
6- داعش را نمیتوان با بمب و موشک شکست داد. برای مثال، شهر سه میلیون نفری موصل، تحت کنترل پنج هزار نیروی داعشی است و هر کس بخواهد آنها را با بمب و موشک از بین ببرد باید تمام شهر را مورد آماج حملات موشکی خود قرار دهد که در این راستا، هزاران نفر از غیر نظامیان نیز کشته میشوند. تجربه نشان داده است که بمباران و حمله نظامی در خاورمیانه، همیشه و هنوز بهترین بستر را برای پرورش و رشد تروریسم فراهم میکند. همین داعش را در نظر بگیرید که محصول مستقیم حمله غیر قانونی دولت جورج دبلیو بوش به عراق است.
دولتهای عربی سنی میانهرو، تنها کسانی هستند که میتوانند داعش را متوقف کنند و نه دولتهای غربی ... دقیقا همان چیزی که در سال 2007 میلادی به وقوع پیوست. در آن مقطع زمانی، آنها توانستند داعش نوزاد و نوظهور تندرو و رادیکال در عراق( ISI ) را ــ که خاستگاه داعش امروزی بود و البته از نوع امروزیاش بسیار ضعیفتر و ناتوانتر ــ مجبور به عقبنشینی کنند.
با این حال، جامعه اهل سنت و میانهروی عراق میتوانند در برابر داعش مقابله به مثل کنند، اگر به آنان اجازه تعامل دوباره را در کشور عراق بدهند، حقی که پس از حمله و تهاجم آمریکا به این کشور در سال 2003 میلادی از ایشان سلب شد. البته، به نظر نمیرسد که ما به این زودیها شاهد تغییراتی در این فرایند باشیم، ولی با این وجود، این تنها راهحلی است که میتوان برای توقف پدیده داعش متصور شد. برای سوریه نیز راهحلهایی وجود دارد ... هر چند غرب، نیازمند است بهطور کامل دید غیرواقعی خود را بر اوضاع حاکم اصلاح کند.
7- در خصوص، تهدید و خطر تروریستی ناشی از بازگشت و اخراج اعضای سابق داعش، حدس و گمان بسیار است... من نمیتوانم این موضوع را غیر ممکن تلقی کنم، اما داعش به هر عنوان و بهانهای ممکن است اعضای خود را از گروه اخراج کند و فرد اخراج شده در صورت مراجعت به موطن خود، ممکن است تهدیدی برای آن کشور باشد. نمونه بارز آن در شهر بروکسل بلژیک مشاهده شد که یک عضو بازگشته و هوادار داعش، موجبات یک حمله تروریستی را فراهم کرد و این فرد هنوز کشور نام برده را ترک نگفته و این خود میتواند زمینهساز بروز حوادث و تهدیدات خطرناکتر باشد.
کشور آلمان نیز همچون سایر کشورهای جهان، نباید این موارد را نه بیاهمیت تلقی کند و نه در ابراز آنها بزرگنمایی کند. بهعنوان مثال در این کشور هیچ آلمانیتباری توسط یک اسلامگرای افراطی به قتل نرسیده؛ و این در حالی است که تعداد بسیاری از مسلمانان توسط گروههای افراطی و نژادپرست در این کشور کشته شدهاند.
جنبشهای افراطی کشور آلمان همچون پگیدا PEGIDA، حقایق و واقعیتها را بهصورت وارونه جلوه میدهند و با این کار خود به نوعی ناخواسته در دام بازی داعش میافتند و آنها را در نیل به اهداف پلیدشان یاری میکنند. داعش بارها و بارها اعلام کرده است که شکاف بین مسلمانان و غیرمسلمانان در آلمان و سایر کشورهای غرب در جهت تأمین منافع و خواستههایشان است.
من قویا معتقدم که داعش در حال حاضر بزرگترین تهدید برای صلح و آرامش جهان پس از جنگ سرد است. ما اکنون بهای حماقت آقای جورج دبلیو بوش (تهاجم به عراق) را میپردازیم؛ تا به امروز، غرب دانش و توانایی خود را در خصوص مهار این تهدید از خود نشان نداده است ...
یادآور میشود، کتاب «10 روز با داعش از درون حکومت اسلامی» نوشته یورگن تودن هوفر با ترجمه علی عبداللهی و زهرا معینالدینی توسط انتشارات کتاب کولهپشتی در ۳۳۶ صفحه و شمارگان ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۲۰ هزار تومان به بازار عرضه شده است.
علاقمندان برای آشنایی بیشتر با این کتاب و نویسنده آن اینجا کلیک کنند.
منبع : www.juergentodenhoefer.de
ترجمه : پرویز خزائی