«جشن تولد»، عنوان فیلمی سینمایی به کارگردانی عباس لاجوردی است که پیش از این مستندهای بسیاری را در حوزههای مربوط به سوریه، عراق و تکفیریها ساخته است و بهنوعی نشان داده این دست موضوعات جزء دغدغههای وی است. این فیلمساز در اولین تجربه سینمایی خود سراغ موضوعی رفته که شاید بسیاری از فیلمسازان باتجربه از پرداختن به آن واهمه دارند؛ زیرا هم هزینه ساخت آن زیاد است و هم اینکه ساختن فیلم در سوریه از عهده هر فردی برنمیآید، چون در آنجا، امنیت و جان افراد در معرض خطر قرار میگیرد.
در این فیلم مهدی فیوضی، فیلمساز ارزشی کشور نیز که خود، سابقه کارگردانی فیلم خوب «نفوذی» را در پرونده دارد، بهعنوان تهیهکننده در کناری لاجوردی جوان قرار گرفته تا بتواند با مشاورههای خود به بالارفتن کیفیت فیلم کمک کند. علیرام نورایی و احمد کاوری دو بازیگر ایرانی این فیلم هستند و دیگر هنرپیشهها از بازیگران عرب انتخاب شدهاند. به هر نقشآفرینی که از گروه بازیگری در این فیلم میبینیم با توجه به داشتههای موجود قابل قبول است؛ بهویژه علیرام نورایی بازی بسیار خوب از خود در این فیلم ارائه کرده است.
موضوع دیگری که در این بحث باید به آن اشاره کرد به صحنهپردازی فیلم برمیگردد که واقعاً باورپذیر است؛ زیرا در محیطی حقیقی گرفته شده و هیچگونه دکورسازی پیرامون آن انجام نشده است. برای درک بهتر موضوع به نکتهای اشاره میکنم که نورایی بازیگر فیلم آنرا بیان کرده است. آنهم اینکه در زمان فیلمبرداری این فیلم چند محل پایینتر از آنجایی که فیلمبرداری انجام میشد، درگیری نظامی بود، همین مسئله نشان میدهد تا چه حد آنچه در فیلم میبینید، واقعی است.
درباره فیلمنامه این فیلم نیز باید گفت که با وجود برخی ضعفها در شخصیتپردازیها که برای یک فیلمساز فیلم اولی امری کاملاً طبیعی است، اما درامپردازی کاملاً قوی و منسجم است، به نحویکه تماشاگر آن را باور میکند؛ برای مثال به صحنه ابتدایی فیلم اشاره میکنم که یکی از بهترین سکانسهای فیلم است. آنجایی که جشن تولدی از سوی داعشها مورد حمله قرار میگیرد و جنایات در آنجا رخ میدهد که تماشاگر را دچار شوکه میکند. همین شوک نیز باعث میشود تا مخاطبان تا پایان با کار همراه شوند.
اما درباره این فیلم میتوان به یک سؤال نیز اشاره کرد که ممکن است از سوی برخی مطرح شود، آنهم اینکه چرا ما باید فیلمی با محوریت سوریه بسازیم. این پرسش نیز متأسفانه تا حدودی در جامعه نیز شنیده میشود. دلیل این مسئله نیز این است که ما در این حوزه کمکار بوده این به نحویکه به جرئت میگویم فیلمهایی نظیر «جشن تولد» در بهترین حالت، سالی یک تولید را به خود اختصاص دادهاند! این وضعیت در شرایطی است که در سینمای آمریکا هرساله بیش از دهها فیلم ساخته میشود که در آنها بهنوعی به حضور نظامی آمریکا در دیگر کشورها توجه شده است.
نتیجه توجه جدی سینمای آمریکا به جنگ در عراق و افغانستان برای آنها این نتیجه را در پی داشته که دیگر به شکل جدی به حضور آنها در آن کشور اعتراض نمیشود، هرچند برخی مواقع در اخبار برخی اعتراضات محدود را میبینم، اما باید قبول کنیم که این حرکتها برای کل مردم آمریکا نیست، اما متأسفانه برای کمکاری ما در این حوزه این نتیجه حاصل شده که هماکنون عده بسیاری از خود سؤال میکنند دلیل حضور ما در سوریه چیست؟ غافل از اینکه در حقیقت جنگیدن ما جدا در آنجا بهنوعی دفاع از آب و خاک خودمان است، والا مجبور بودیم در مرزهای خودان با تکفیریها بجنگیم.
نکته دیگر اینکه، سینما باید به مردم این نکته را گوشزد کند که انقلاب اسلامی به پا شده تا حق مظلوم را از ظالم بگیرد و بهنوعی پشتیبان مظلومان جهان بهویژه مسلمانان باشد، برای همین چگونه میتوان ساکت بود، وقتی میبینیم جنایتکاران داعش از انجام هیچگونه جنایتی خودداری نمیکنند. نکته دیگر بحث دفاع از حرم حضرت زینب(س) است که برای ما شیعیان تکلیفی واجب محسوب میشود. این نکته نیز در پایان فیلم «جشن تولد» بهخوبی بیان شده، به این صورت که وقتی یکی از مردم سوریه از قهرمان فیلم که یک ایرانی است سؤال میکند برای چه در آن کشور حضور دارد با جمله زیبای میگوید به خاطر عطر گل یاس که اشارهای به حضرت زینب(س) است.
از دیگر نکاتی که دوست دارم حتماً به آن اشاره کنم تیتراژ پایانی «جشن تولد» است که به نظرم بسیار زیباست؛ چون احساس تماشاگر را هدف قرار میدهد. در این سکانس آهنگ مذهبی پخش شده و حرم حضرت زینب(س) نشان داده میشود. این لحظه برای هر فردی که به خاندان حضرت رسول(ص) ارادت دارد، بسیار دوستداشتنی است.
اما مطلب پایانی به اکران این فیلم سینمایی مربوط میشود که به نظرم به هیچوجه توجیه حرفهای و اخلاقی ندارد، چون اثری که محور آن مدافعان حرم است در تهران فقط یک سینما را بهطور تمام سئانس در اختیار دارد و در چند سالن دیگر هم در قالب سئانسهای مرده به نمایش درمیآید! آیا این نحوه اکران را میتوان با شعارهایی که مسئولان سینمایی بهویژه مدیران حوزه هنری که سالنهای بسیاری در اختیار دارند در حمایت از آثار ارزشی میدهند، کنار هم قرار داد!؟