فضای مجازی در پرتو پارادایم توحیدی قرآن/ فهم تکنولوژی در پرتو رویدادگی
کد خبر: 3697607
تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۷:۱۹
در نشست «دین، فرهنگ و فناوری» مطرح شد:

فضای مجازی در پرتو پارادایم توحیدی قرآن/ فهم تکنولوژی در پرتو رویدادگی

گروه اندیشه ــ در نشست «دین، فرهنگ و فناوری» مطرح شد که با نگاه قرآنی فضای مجازی در پیوند با انسان بوده و نوعی از آیات الهی است که باید به امکانات نهفته در آن اندیشید همچنین فهم تکنولوژی در پرتو حقیقت به مثابه رویدادگی در تقابل با حقیقت به معنای مطابقت یا سازگاری می‌تواند نتایج جدی‌ای را برای ما در تحلیل این مفهوم داشته باشد.

به گزارش ایکنا؛ نشست «دین، فرهنگ و فناوری» با سخنرانی مریم صانع‌پور، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، قاسم پورحسن، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی، بیژن‌ عبدالکریمی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد، امروز ۱۵ اسفندماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

صانع‌پور اولین سخنران این نشست بود. وی در آغاز سخنانش گفت: عنوان مقاله بنده «فضای مجازی، اخلاق و دین» است. فناوری‌های ارتباطی دیجیتال فضای مجازی را ایجاد کرده‌اند که برای تحلیل آن دو نگاه می‌توان داشت. اول نگاهی متداول است که ثنوی است. نگاه مدرن وسنتی چنین هستند و در این نگاه تقابل میان ابزار و انسان مطرح است. نگاه دیگر بر اساس پارادایم توحیدی بوده و ملهم از قرآن است.

وی ادامه داد: چیزی که آموزه‌های قرآنی در نگاه اول به ما می‌دهند، نگاه وحدت‌گراست که بیان می‌کند همه چیز آیه است. در چنین نگاهی نه تنها نور که آهن هم از جانب خدا نازل شده است. در این نگاه همه چیز با هم در آشتی هستند. بنابراین اگر قرار است به تکنولوژی در کلیت قرآنی بپردازیم، این مسئله هم در آشتی با انسان است و تضاد و تقابلی بین انسان و تکنولوژی نیست.

صانع‌پور تصریح کرد: در نگاه قرآنی همه چیز مظهر و آیه خداست. در این تلقی حس مقدس می‌شود، زیرا حس مظهر معناست و همه چیز از جانب مبدا صاحب اسماء حسنی نازل شده است و ما نمی‌توانیم چیزی را پلید بیانگاریم و ابزار یا تکنولوژی یکی از این ابزارهاست. اگر نگاه ما نگاه آشتی‌گرانه به عالم، تکنولوژی باشد و ما نگاه وحدت‌نگرانه به عالم باشد، تقابلی وجود نخواهد داشت و ابزار ادامه انسان خواهند بود.

امکانات فضای مجازی

وی با بیان اینکه در هر عصری انسان ابزاری را ایجاد کرده است، گفت: این ابزار می‌تواند به معرفت و وجود انسان کمک کرده و جلوی هدر رفتن انرژی‌های انسان را بگیرد. تاریخ شکل‌گیری ابزار حاصل اندیشه بشری است. اگر علم هویت واحدی داشته باشد، به نگاهی می‌رسیم که از قیود تاریخی و جغرافیایی فاصله گرفته است. اگر انسان را به عنوان انسان کلی و و جود واحد تاریخی-جغرافیایی در نظر بگیریم که اعصار مختلفی از آن گذشته است، به اندیشه‌ و تمدنی می‌رسیم که می‌تواند عام باشد. انسان و تمدن‌ها در چنین تمدن عامی جا می‌گیرند که این محصول نگاهی توحیدی است.

فضای مجازی در پرتو پارادایم توحیدی قرآن/ فهم تکنولوژی در پرتو رویدادگی

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: در این نگاه دائما ارتباط انسان با مبدا لحاظ شده و ارتباط تاریخ و مکان با فراتاریخ و فرامکان برای ما مطرح می‌شود. فضای مجازی دنیای فیزیکی را به دنیای معنایی بدل کرده است. در نتیجه فناپذیری ماده به فناناپذیری معنا بدل شده است.

وی تصریح کرد: در نتیجه فضای مجازی، هوش‌ها و حافظه‌ها بدل به هوش مجازی شده‌اند و در نتیجه بی‌عدالتی‌های علمی که قبل از فضای مجازی در عالم حاکم بود، رفع شده است. همه ما این تجربه را داریم که اگر می‌خواستیم با یک هم‌رشته خودمان ارتباط برقرار کنیم، ناممکن بود چون از نظر منابع عقب بودیم اما امروز این عقب افتادگی رفع شده است.

وی افزود: دستاورد دیگر فضای مجازی ایجاد ارتباط تعاملی میان جوامع متکثر است. شما به راحتی می‌توانید با رییس جمهوری، استاد و... رفع شده و ما در عرض هم قرار گرفته‌ایم. این هم‌عرضی به معنای هم‌ارزشی هم هست. در ارتباطات آن لاین طرفین گفت‌وگو هم‌ارزش هستند.

صانع‌پور ادامه داد: دستاورد دیگر فضای مجازی ایجاد جهانی واحد است. همچنین همه یک زبان مشترک از طریق نمادهای مشترک دارند که محدودیت‌های زبانی را برطرف کرده است. افراد با این نمادها، از هر فرهنگ و دینی که باشند، با یکدیگر صحبت می‌کنند. از این رو ارتباطات مادی معنایی می‌شود. تجربیات اخلاقی تاریخی‌ می‌شوند. دقت خارق‌العاده‌ای در ارتباطات رخ می‌دهد و به این ترتیب مسائل نوظهوری در فضای مجازی مطرح می‌شود که از اهم آنها مسائل اخلاقی خواهد بود.

وی افزود: تک‌صدایی مدرنیته غربی که پیش از فضای مجازی حاکم بود، دیگر وجود ندارد و ما همه صداها را می‌شنویم. ما الان به فلسفه‌های شرقی دسترسی داریم. قبلا تنها صدا، صدای فلسفه‌های اروپایی بود. از این رو قدرت گزینش و هم‌افزایی شکل می‌گیرد. تقابل من و دیگری در فضای مجازی مخدوش می‌شود. به این ترتیب هویت واحد جمعی برای بشر با یک تاریخ و جغرافیای واحد معنایی شکل می‌گیرد و نفس فردی به نفس جهانی ارتقا یافته و دموکراسی سیاسی به دموکراسی رسانه‌ای شکل می‌گیرد. در فضای مجازی یک بازجویی دائمی از استعمار بین‌المللی و استبداد‌های ملی شکل می‌گیرد. امروز یک آرمان مشترک اخلاقی ذیل عدالت‌گرایی در فضای مجازی وجود دارد.

صانع‌پور تصریح کرد: امروز من می‌توانم دین خود را به مردم جهان القا کنم، اما در این صورت رابطه سلسله مراتبی معنا نخواهد داشت و تنها می‌توان به هم‌افزائی اندیشید، پس من نمی‌توانم با نگاهی از بالا، به عنوان یک مسلمان بگویم اخلاق من را بپذیرید. بر اساس پژوهشی که انجام شده است، چند اصل مشترک اخلاقی یعنی «تقدس حیات انسان»، «صداقت»، «جمع‌گرایی»، «عدالت» و «صلح‌طلبی» مورد وفاق همه جامعه جهانی است. ما می‌توانیم با کلید‌واژه «ناس» انسانیت مشترک را در قرآن جستجو کنیم. ناس بار دینی، فرهنگی و نژادی نداشته، دال بر انسان به ما هم انسان است. من تلاش کرده‌ام که ارزش‌های اخلاقی مبتنی بر ناس را در قرآن استخراج کرده‌ام.

وی در پایان گفت: آموزه‌های فرادینی اسلامی می‌تواند اخلاقی حداقلی را شکل دهد که بر مبنای مشترکات انسانی باشد. من سعی کردم این صورت‌بندی اخلاقی را در سه مرحله انجام دهد. مرحله اول را به مجموعه‌سازی مولفه‌های انسان‌شناسانه مبتنی بر اشتراکات فطری بشر و تقدس ذاتی انسان اختصاص داده‌ام. بر اساس آموزه قرآنی خداوند ذات انسانی را الهی خلق کرده و انسان‌ها فارغ از هویت‌های‌شان ذات مشترکی داند.

دین، تکنولوژی و رویدادگی

عبدالکریمی با عنوان «دین، تکنولوژی رویدادگی» سخنرانی کرد. وی در آغاز سخنانش گفت: نتیجه‌ای که می‌خواهم از سخنانم بگیرم این است که چرا این پرسش میان نسبت دین و تکنولوژی مطرح شده است. من از رهگذر این تامل می‌خواهم به فهمی از حقیقت برسم. ما در یک تقسیم‌بندی کلی دو گونه فهم از حقیقت داریم، یک فهم متافیزیکی از حقیقت و تلقی مطابقت آگاهی با امر واقع است و یکی تلقی غیرمتافیزیکی از حقیقت یا حقیقت به منزله رویدادگی وجود دارد.

عبدالکریمی تصریح کرد: بحث گذشته بحث عقل و وحی بود و بحث امروز دین و مدرنیته یا دین و تکنولوژی که هر دو بحث بر اساس تفکر متافیزیکی است. اما اگر بتوانیم فهم از حقیقت به معنای رویدادگی داشته باشیم، تفکر و شیوه مواجهه ما با جهان تغییر خواهد کرد.

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد ادامه داد: ما با مواجهه‌ای سیاسی، جامعه‌شناسی و ایدئولوژیک نمی‌توانیم با مدرنیته و تکنولوژی مواجه شویم. چرا نسبت دین و تکنولوژی مسئله ماست؟ چرا ما در خصوص برخی از نسبت‌ها تردید داریم و در خصوص بعضی نداریم؟ چرا نسبت شعر و دین برای ما مطرح نیست اما نسبت سینما و دین برای ما مطرح است؟

وی با بیان اینکه از دیرباز میان شعر و دین رابطه نزدیکی وجود داشته است، گفت: ما شاهد شعائر و مراسمی ذیل هنرهای نمایشی و موسیقی همراه بود، اما سینما پدیده نوظهوری است. نوظهور بودن با معنای حقیقت نسبتی دارد. ما در گذشته سینما نداشتیم تا بتوانیم تجربه‌ای از هم‌نشینی احساسات دینی و سینما را تجربه کنیم. نوظهور بودن نسبت پدیدار دین و سینما را مورد پرسش قرار دهد. ممکن است ما از نسبت میان شعر و دین هم پرسش کنیم اما نوع این پرسش متفاوت است. وقتی از نسبت دین و شعر صحبت می‌کنیم، سوال این است که چه بده و بستان‌هایی میان شعر یا هنر و دین وجود داشته است، اما در خصوص سینما این پرسش مطرح است که آیا می‌توان بین سینما و دین نسبت برقرار کرد؟

عبدالکریمی تصریح کرد: ممکن است گفته شود نسبت اموری چون دین و هنر هم پرسش روزگار ماست و ما سوال می‌کنیم. بحث این است که ما به گذشته رجوع می‌کنیم که برای گذشتگان این سوال وجود نداشت، اما امروز برای ما، پا به پای دین و تکنولوژی، این سوال مطرح شده است.

وی ادامه داد: از رهگذر تامل به این پرسش و توجه به نوظهوری تکنولوژی، باید به مفهوم قدیم و جدید پرداخت. تکنولوژی امری نوظهور است، اما هم دین و هم تکنولوژی در افق معنایی خاصی هستند که عالمیت و شبکه معنایی متفاوتی دارند. خود تاریخیت، نوظهور و رویدادگی است که سرچشمه پرسش در خصوص نسبت دین و تکنولوژی است و خود تاریخیت را باید مبنایی برای پاسخ قرار داد.

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد افزود: ممکن است گفته شود این نسبت محل پرسش است، زیرا از زمانی که انسان در فراخنای تاریخ ابزار ساز بوده است و می‌توان گفت انسان حیوانی ابزارساز است. در این استدلال چیزی وجود دارد که ما را ناآرام می‌کند، به نظر می‌آید تکنولوژی چیزی افزون بر قدرت ابزارسازی بشر است. سوال در خصوص نسبت بین دین و ابزاری نیست، بلکه مسئله بین دین و تکنولوژی جدید است.

وی تصریح کرد: تکنولوژی را دانش فنی، مجموعه مصنوعات بشری برای غلبه به طبیعت و دریک کلام قدرت ابزارسازی تعریف کرده‌اند، اما چیزی در تکنولوژی جدید است که در ابزارسازی‌های سنتی نبوده است. بحث بر سر نسبت دین و تکنولوژی نیست بحث بر سر عالمیت و افق مفهومی دینی و عالمیت و افق مفهومی است که ابزارهای جدید به همراه دارند. به بیان دیگر بحث از نسبت عقلانیت دینی و عقلانیت تکنولوژیک است که اینجا شما تاریخیت را می‌بینید.

فضای مجازی در پرتو پارادایم توحیدی قرآن/ فهم تکنولوژی در پرتو رویدادگی

عبدالکریمی ادامه داد: ممکن است گفته شود عقلانیت تاریخی نیست. تفکر با توجه به بحث نوظهوری، به قیود دینی، غیردینی، تکنولوژیک و ...، ادوار و ساحات گوناگون داشته است و ما حق نداریم با عقلانیت ریاضی به پرسش عالمیت دینی و تکنولوژیک بپردازیم، بلکه باید به رویدادگی‌های تاریخی توجه کنیم.

وی با طرح این پرسش که به راستی تکنولوژی چیست؟ گفت: بحث زیادی در اینجا شکل گرفته است. آیا تکنولوژی بشر را به رفاه، سعادت و رهایی رسانده است؟ تکنولوژی در ساحت جنگ‌ها فجایع زیادی خلق کرده‌اند. تکنولوژی با از بین رفتن زمین، مشکلات زیست محیطی، افزایش تضادهای طبقاتی چه رابطه‌ای دارد؟ تکنولوژی فراسوی خوب و بد است. آیا تکنولوژی فقر را بیشتر کرده است و یا رفاه را بیشتر کرده است؟ هیچکدام و هر دو؛ تکنولوژی فراسوی این ارزش‌گذاری‌های دوگانه است. تکنولوژی صرفا مجموعه ابزار، امری اجتماعی، سیاسی، تاثیرگذار روانی، ویرانگر و ... نیست.

وی ادامه داد: تکنولوژی یک پدیدار است. ممکن است گفته شود این حرف خیلی ساده، کلی و قابل صدق بر همه چیز است که از نظر علمی باری ندارد. این کاملا درست است. تکنولوژی فراسوی ارزش‌گذاری ما وجود دارد. اما وقتی می‌گوییم تکنولوژی هست، چیزی نگفته‌ایم اما توجه کنیم وقتی می‌گوییم تکنولوژی وجود دارد، شاید در پس همین عبارت ساده، چیزی خود را آشکار کند و معنا و بصیرتی اصیل و بنیادین خود را آشکار کند. این معنا می‌تواند ما را از ساحتی به ساحتی سوق دهد.

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد افزود: با تفکر در تکنولوژی وصفی در خصوص جهان بر ما آشکار می‌شود. وجود پدیدارها تعریف ناپذیر، سیطره‌ناپذیر است. وقتی به هستی پدیدارها می‌اندیشیم، آنها را با صورت‌بندی‌های ذهنی‌مان نمی‌توانیم تقلیل دهیم. تکنولوژی از اوصافی ناشناخته برخوردار است، از این رو نمی‌توانیم بگوییم تکنولوژی چیست. تکنولوژی می‌تواند ما را با یک رویدادگی مواجه کند. هر چند تصمیمات برنامه جامعه تکنولوژیک بخشی از این پدیدار است اما تکنولوژی حاصل صرف این تصمیمات نیست. تکنولوژی حاصل نوعی رویدادگی است که وصفی از جهان و حقیقت است. رویدادگی پدیدارها ما را به اراده ما تحمیل می‌کند. ما تکنولوژی را برنگزیده‌ایم، بلکه این تکنولوژی است که ما را برگزیده است.

عبدالکریمی تصریح کرد: پرسش از نسبت میان ما و تکنولوژی در سنت تاریخی ما به نحوی وجود داشت. وقتی مسلمانان با یونان مواجه شدند این پرسش را مطرح کردند که نسبت میان دین و عقل چیست. صورت‌بندی جدید این پرسش در خصوص فهم تکنولوژی و دین است. حقیقت در متافیزیک مطابقت گزاره با امر واقع است. امر واقع سنخ دیگری است. در واقع مفهوم حقیقت در متافیزیک یعنی تصدیقات ذهنی با امر واقع، به معنای دیگر مطابقت پاره‌ای از آگاهی بشر با پاره‌ای دیگر از آگاهی‌های بشر مطرح است و من دسترسی به امر واقع ندارم. از این رو نسبت میان دین یا سنت عبری، یهودی، سامی و عقل سوال می‌کنیم، روح پرسش این است که من انسان در آگاهی‌های خودم، پاره‌های گوناگون آگاهی را چگونه می‌توانم سازگار کنم. در طول تاریخ ما پاسخ‌های گوناگون داشتیم.

وی ادامه داد: پاسخ اصلی الگوی مونیستی (وحدت‌گرایانه) است که با فارابی شکل گرفت که می‌گوید عقلی الهی‌ای در این جهان است که خود را در عقل و نبی آشکار کرده است که از فارابی تا امروز وجود داشته است. البته گفته می‌شود الگوی پلورالیستی وجود داشته که منسوب به ابن‌رشد است و با عنوان حقائق مضاعف خوانده می‌شود که در این رویکرد پاره‌های آگاهی با هم جمع نمی‌شوند و شایگان به این الگو معتقد است و به هویت چهل‌تکه اشاره می‌کند. در دهه‌های اخیر یک الگوی نهیلیستی طرح شده است که در آن خود وجود حقیقت اساسا انکار می‌شود و سرشت بشریت چیزی جز بازی‌های زبانی نیست. مطابق بسیاری از تفسیرها، نیچه ما را به این تفکر دعوت می‌کند.

عبدالکریمی با بیان اینکه ما تا به درک حقیقت به منزله رویدادگی منتقل نشویم به هیچ وجه نمی‌توانیم رویکرد مناسبی با مسائل خودمان داشته باشیم، گفت: هایدگر به الگوهای مونیسیتی و پلورالیستی و نهیلیستی تن نمی‌دهد، زیرا مبتنی بر رویکرد سوبژکتیویستی و اومانیستی است. در نگاه هادیگر وقتی با جهان روبرو هستیم، با امری چیره‌ناپذیر مواجهیم. حقیقت از سیستم سازگاری تبعیت نمی‌کند. همه نظام‌های متافیزیکی حاصل اراده معطوف به قدرت هستند. وقتی سوال از عقل و دین مطرح می‌شود، یعنی منِ سوبژه، چطور درون آگاهی‌ام به سازگاری برسم و این حاصل اراده معطوف به قدرت است که می‌خواهد به حقیقت چیره شود. من کسی نیستم که علم می‌سازم، این رویدادگی خود حقیقت است که ممکن است این امکان را به ما بدهد و یا نه.

وی افزود: خلاصه حرف من این است که در فهم متافیزیکی از حقیقت، سوبژه یا من در محور تفکر است. من چگونه می‌توانم پاره‌های آگاهی را در ذهن خودم سازگار کنم. مبتنی بر این تفکر سوبژه با مرکزیت دادن به خود، خویشتنی را فراتر از سوبژه و ابژه می‌فهمد. چون در این تفکر او به نوعی مهندسی حقیقت شبیه می‌شود. وقتی رویکرد تولیدی به حقیقت داریم، آن باید تابع از نظام‌های هندسی‌بخش ما باشد و می‌تواند در عمل در جهت تحمیل نظام‌های ایدئولوژیک و متافیزیک ما به خود جهان باشد که عین نیهیلیسم است. بر اساس رویکرد متافیزیکی، به دلیل شکاف ذهن و وجود، مواجهه‌های دنکیشوت‌وار به وجود می‌آید و ما می‌خواهیم تکنولوژی از دین ما تبعیت کند در حالیکه حقیقت از سیستم نظری ما تبعیت نمی‌کند و آنجا ایستاده است.

وی تصریح کرد: سوبژه در محور تفکر نیست، او در انقطاع از جهان و امر متعالی است و می‌کوشد خویشتن را در ارتباط با رویدادگی امر متعالی درک کند. در مواجه با حقیقت ما به آن خیره می‌شویم و آن را تولید نمی‌کنیم. حقیقت نه در مطابقت و سازگاری که در رویدادگی خود هستی است و به مهندسی و تولید حقیقت ختم نمی‌شود و حقیقت وصفی انکشافی دارد. حقیقت بر اساس نظام‌های فکری ما تولید نمی‌شود. رویکرد انکشافی به حقیقت یعنی نمی‌توان آن را تابع نظام‌های هندسی‌بخشی ما قلمداد کرد. از این‌رو اتخاذ هر یک از این دو فهم از حقیقت، نتایج عظیمی در مواجهه ما با جهان کنونی خواهد داشت.

 انتهای پیام

captcha