به گزارش
ایکنا؛ حالتهاى معنوى خوب، گوهر است. هرچند اندک و کوتاه، اما پربهاست. آنچه در طول سفر حج به دست مىآید و آن زلالى روح و روحیه خشوع و خدا ترسى و لذت از عبادت که فراهم مىشود، باید تکثیر شود و امتداد یابد. مراقبت از نورانیت حج و شفافیت جان، ضرورى است.
ابلیس، همیشه در کمین است. او دشمن قسم خورده انسان است. یک لحظه از دام گستردن پیش پاى انسان و تلاش براى اغواى او غافل نیست. کسى که گناه مىکند، میدان را براى شیطان خالى گذاشته است و کسى که در میدان جهاد با نفس و مقابله با تمنیات شیطانى مقاومت مىکند، آن دشمن را به زمین زده است.
بهترین ارمغان این سفر، همراه بردن همین حالتهاى با صفا و پر معنویت ایام حج است. وقتى که در منا و عرفات، اشک ریختى و توبه کردى و با خدا و رسول آشتى کردى و به امام زمان(عج) قول دادى که پیرو شایسته و شیعه پاى بند به دیانت باشى، دیگر نباید زیر قولت بزنى و پیمان بشکنى و باز هم از در دوستى و رفاقت با شیطانى درآیى. در حدیث است: حاجى تا گناه نکند، نورانیت حج در او باقى است؛ و در حدیث دیگر است: حاجى وقتى عرفه را درک مىکند، مشمول رحمت الهى مىشود و آمرزیده مى گردد، همچون روز تولد از مادر.
حیف است که این پاکیزگى روح، از دست برود و دوباره غفلت بر دل و جان، سایه اندازد. راست گفتهاند که مهمتر و سختتر از پیروزى، نگهدارى آن است.
تو که در این مشاعر مقدسه و مواقف کریمه، وقوف و بیتوته کردى، تو که دست و صورت بر کعبه مقدس مالیدى، تو که گرد خانه خدا طواف کردى، تو که به یاد هاجر و اسماعیل، در حجراسماعیل نماز خواندى، تو که پشت مقام ابراهیم عبادت کردى، تو که در حرم پروردگار، به تلاوت کلام اللّه پرداختى، حیف است که این پلهها را که تا اینجا بالا آمدهاى، دوباره به پایین برگردى و این گامهاى نورانى را که تاکنون برداشتهاى، به عقب بروى.
مگر نه اینکه عبودیت، انسان را به قرب خدا مىرساند؟ و مگر نه اینکه عبادت، معراج مؤمن است؟ و ... تو در اینجا هم بنده مطیع فرمان بودهاى و هم اهل نماز و ذکر و تلاوت و تهجد؛ نکند که باز هم گرفتار دورى و فاصله از خدا شوى؛ حاجى شدن، در روز عید قربان با ذبح قربانى و تراشیدن سر تحقق مىیابد ولى حاجى ماندن، جهاد و مراقبتى دائمى مى طلبد؛ مثل نگهدارى از یک قله فتح شده در عملیات نظامى؛ زبانى که در اینجا لبیک گفته است، دیگر نباید به خواستههاى نفس، لبیگ بگوید. دستى که اینجا کعبه و حجرالاسود را لمس کرده است، نباید پس از بازگشت از حج، به گناه و خیانت آلوده شود. چشمى که به کعبه نگریسته، نباید به نگاه حرام آلوده شود. دلى که به یاد خدا و قیامت در این دیار، لرزیده و خاشع گشته است، نباید بازهم گرفتار قساوت شود. پایى که در مسیر رمى جمرات، رفت و آمد داشته، نباید راه حرام را بپیماید.
وقتى که موهاى سر تراشیده شد، افکار آلوده هم باید از سر برود. وقتى که حاجى به قربانگاه رفت، باید همه زندگیش یک قربانگاه شود که هر چه جز خدا را در پیشگاه «رضاى الهى» قربان کند.
حج، چراغ راه است. این چراغ را در روزها و شب هاى زندگیمان، روشن نگهداریم؛ به پایان این سفر و سلوک مىرسى، اما این پایان، آغازى براى مرحلهاى نو در زندگى و مسلمان زیستن و بنده بودن است.
حج یک سرمشق است. زندگى پس از حج، تکرار آن درسها و آموزهها و تعمیق آن باورها و بینشهاست، تا روح حج، در کالبد حیات مسلمان جارى شود و راه توحیدى ابراهیم خلیل و صراط نورانى حضرت رسول(ص)، همواره پیشپاى زائر باشد.
نورانیت فراهم آمده از حج و زیارت را در رواق جان خود، پاینده نگهدار، تا حج و عمره و مناسک این سفر عبادى و عبادت عرفانى سیاسى، چراغ راه باشد و نیروى حرکت. مبادا با داشتن سرمشق عبودیت و الگوى بندگى، بنده خوبى نباشیم!
انتهای پیام