مبانی علوم قدیمه برباد رفته است / مارک غرب‌گرایی؛ ترمز علم در ایران
کد خبر: 3891732
تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱۳۹۹ - ۲۱:۲۷

مبانی علوم قدیمه برباد رفته است / مارک غرب‌گرایی؛ ترمز علم در ایران

حجت‌الاسلام رسول جعفریان به برخی از پرسش‌ها در باب انقلاب علمی، مبانی علوم قدیم از جمله علم طب و نجوم، مبنای استفاده از گیاهان دارویی و همچنین وضعیت علم در ایران پاسخ داد.

به گزارش ایکنا؛ حجت‌الاسلام رسول جعفریان، از طریق صفحه اینستاگرام انجمن اندیشه و قلم به برخی از پرسش‌ها در زمینه علم، طب سنتی و ... پاسخ داد که در ادامه می‌خوانید؛

پرسش؛ آیا علمی که تولید جهان اسلام باشد، داریم یا خیر؟ افرادی مانند خوارزمی و ... به تقلید از یونانی‌ها علم تولید کردند یا اسلام روی آنان تأثیر داشت؟

پاسخ؛ سوال می‌شود که آیا واقعا اندوخته علمی در جهان اسلام قابل توجه است یا خیر؟ واقعا دانشمندان اسلامی، زحمت کشیده‌اند و گام به گام، بر این سرمایه افزوده شده و مسائل تازه به آنچه از قبل بوده و از یونان و ... گرفتند، افزودند. کسی در این تردیدی ندارد که این تلاش‌ها گسترده است و امروزه، متخصصان حوزه تاریخ علم، موارد زیادی از اینها را روشن می‌کنند. اما نکته‌ای وجود دارد و آن هم اینکه، در مورد ماهیت علم، تعاریف زیادی مطرح است و یکی از آخرین تعاریف که محل بحث است، بحث‌هایی است که علم را به عنوان یک پارادایم تعریف می‌کند. یعنی یک سازواره‌ای است که به پرسش‌های علمی مردم پاسخ می‌دهد. علومی که مبتنی برهم هستند، مانند شیمی و یا فیزیک، به سطوح بالاتر کمک کرده و هماهنگی ایجاد می‌کنند و مجموعه‌ای ذهن مردم را قانع می‌کند و آنها قانع می‌شوند که این پاسخ‌ها درست هستند.

چیزی که دنیای اسلام با آن مواجه شد، به لحاظ پاسخ‌های علمی، پاردایم علم یونانی است و کاری که در مواجهه با این پارادایم صورت گرفت، این بود که به مسائل آن افزودند. مثالی می‌زنم؛ یک وقت یک کسی مانند مرحوم یزدی، عروه‌الوثقی دارد و یک کسی آن را حاشیه می‌زند. عروه، 100 سال قبل بوده و مجتهد امروز باید به فروعاتش اضافه کند. آن اتفاقی که در دانش مسلمانان رخ داد، این بود که اصل این چارچوب یونانی است و مسلمانان به مسائلش افزودند، اما چارچوب را به‌هم نزدند. چارچوبی که در یونان درست شد، تا قرن 15 تا 16 میلادی به‌هم نخورد.

هیچ انقلاب علمی از سوی مسلمانان رخ نداد و مسلمانان، انقلاب علمی در تفکر یونانی ایجاد نکردند، بلکه بر محور مسائل خود، مسائلشان را بدان افزودند. مانند کشورهای ژاپن و ... که در محور پارادایم غربی کار می‌کنند و علم جدایی را تأسیس نکرده‌اند. هرچقدر هم ژاپن پیشرفت کند، مبانی‌اش فیزیک جدید است. اتفاق خاصی نمی‌افتد، ولی در قرن 15، انقلاب علمی شد و کلا تفکر فیزیک ارسطویی و طب بقراطی و ... کنار گذاشته شد و البته این فرایند، دویست سال طول کشید.

انقلاب علمی یعنی در ارکان آن سازواره،‌ خلل ایجاد می‌شود و کسی از آن دفاع نمی‌کند. البته یک اقلیتی از آنچه در گذشته بوده، دفاع می‌کنند، اما در حوزه علم، این اتفاق افتاد. لذا مسلمانان خیلی زحمت کشیدند و این فعالیت‌ها هم زیاد است، اما در چارچوب همان علم یونانی است. تلاش فارابی این است که یونانی‌‌مآبی را با اسلام آشتی دهد. اگر فارابی در دنیای متفاوتی بود، پدیده شگفت‌تری می‌شد، اما تمام دغدغه‌اش در آن چارچوب است و باید همان مفاهیم را تصحیح کند. لذا انقلاب علمی در جهان اسلام رخ نداد. اگر مثلا در قرن سوم انقلاب می‌کردیم، بله راهی را می‌گشود، اما این کار را نکردیم.

پرسش؛ آیا طب سنتی باطل است؟

ورود من به این بحث به دلیل بحث‌های طبی نبود. حرفه من تاریخ اندیشه و تاریخ علم است. اینکه مثلا مفهوم علم در قرن ششم یا هفتم و ... و نیز نزد فلاسفه و اطبا و ... چه بوده است. اینکه عرض کردم که انقلاب علمی رخ نداده و چارچوب یونانی مانده، اینجا نیز همین است.

طب اسلامی که روایات هستند، اما طب سنتی، یک طب یونانی است. در مورد نجوم نیز همینطور است. یک عده خواستند نجوم سنتی را باطل کنند و گفتند اسلام یک علم هیئتی را می‌گوید که حلال مشکلات است و در طب نیز این چنین بحثی رخ داده است. در حقیقت طب سنتی از دانش‌هایی است که با انقلاب علمی مواجه شده و بساطش جمع شده است و منظور بنده نیز داده‌های طبی قدیم است که مبتنی بر نوعی جهان‌شناسی ارسطویی است و بحث طبایع و گرمی و سردی و ... را مطرح می‌کند که یک مورد از اینها هم در طب جدید معنا ندارد.

مبانی علوم قدیمه در بخش طب و نجوم از هم پاشیده است و دچار انقلاب علمی شده است و کسی مدافع آنها نیست. اینکه یک اقلیت عقب‌افتاده‌ای بچسبند به آن مبانی و جدول مندلیف را کنار بگذارند و بحث‌هایی که در مورد سلول و خون و ... مطرح می‌شود را کنار بگذارند و فکر کنند مسئله همان گرمی و سردی و ... است، اینها اباطیلی است که در طول قرون بوده است.

البته که اینها نیز یکسری نتایج و آثار داشته است. همچنان که نجوم قدیم نیز فوایدی داشته، در طب نیز اینطور بوده که بر اساس یکسری آثار بالینی در افراد نظراتی داده می‌شد، اما این‌ها علم نیست. اینکه مادر بزرگ‌ شما روی علائم بالینی فلان مسئله را تشخیص بدهد که دانش نیست. دانش آن است که در آزمایشگاه اثبات شود. گاه برای یک گیاه بیست نوع فایده می‌شمارند و در صفحه به صفحه کتب قدیمی این مطالب آمده است، اما این اطلاعات را هیچ آزمایشگاهی تأیید نمی‌کند. ما شاید بیش از یکصد کتاب در مورد تقویت قوه جنسی داریم که برای آدم‌ها مهم بوده که چه چیزی بخورند که سر حال باشند. وقتی این کتب طبی را می‌خوانید، می‌بینید که هزار نوع علوفه توصیه می‌کنند و حتی یک مورد از اینها مبنای درستی نداشته است و آثار علمی آنها نیز معلوم نبوده است. مثلاً یک درختی در فارس بود که فتحعلی‌شاه، شیره‌ آن را می‌خورده است. اما مبنای اینها غلط بود و اینها فکر می‌کردند قوه جنسی در کمر آدم قرار دارد، اما آناتومی بدن را نمی‌دانستند.

همچنین تا 50 سال قبل از این نیز داروهایی با این خاصیت وجود نداشت و کسی نمی‌دانست که که روی چه عضوی عملیات صورت گیرد که مفید باشد. اما تمام رساله‌های قدیمی که وجود دارد، در مورد این مسئله نوشته‌اند که همگی مزخرفات است. بله عرقیاتی وجود دارد که اگر بخورید حالتان بهتر می‌شود و برخی گیاهان آدم را شاد می‌کنند، اما این ربطی به تقویت قوه جنسی ندارد. اینها اصلا سیستم منی و ... را نمی‌دانستند.

آنها تابع یک مکتب مشخص بودند، اما آن مبانی بر باد رفته است. من نمی‌توانم بگویم بخشی از مبانی خوب و بخشی بد بوده است. بله ممکن است امروزه دانشمندان علم تجربی بگویند شلغم خاصیت خوبی دارد. اما اینکه طب سنتی نیست. طب جدید نیز از گیاه استفاده می‌کند، اما ابتدا در آزمایشگاه تجزیه می‌کند و بعد توصیه. طب جدید نیز توصیه می‌کند که اگر داروی گیاهی وجود دارد، آن را بخورید و این ربطی به طب سنتی ندارد. طب سنتی یعنی معارفی که در طب قدیم بوده است و اتفاقا ممکن است یکجا هم درست باشد و حتی یک آقایی می‌گفت حیوانات نیز برخی از چیزها را می‌دانند. بله اینها اطلاعات عمومی است، اما طب جدید چه ربطی به اینها دارد؟ بنابراین، ما به چیزهای ساده‌ای می‌چسبیم که پایه‌ای در سیر دانش ندارد.

پرسش؛ معیار برای علمی بودن طب سنتی چیست؟

پاسخ؛ امروزه شیمی اساس بحث‌های دارویی است و پیشرفت کرده و آثارش را نیز می‌بینیم. اگر اینها می‌گویند فلان گزاره‌ای که در فلان کتاب طبی قدیم آمده درست است، این ادعا مشروط به این است که در آزمایشگاه تأیید شود. مثلاً می‌گویند «عنبر نسارا» برای کرونا خوب است. خب این را به آزمایشگاه ببرند. مختصات ویروس کرونا که مشخص است، اگر بتوانند اثبات کنند که این ماده اثر دارد، ما هم قبول می‌کنیم.

پرسش من از اینها این است که شما چه بدیلی برای طب جدید دارید؟ چسباندن اسم اسلامی و قدسیت دادن به چیزهایی که در گذشته وجود داشته ما را بدبخت کرده است. چطور است که علم پزشکی جدید میلیاردها دلار دارد خرج می‌کند و دلیلش برای فریب دادن مردم باشد؟ چطور این علم فریب است و آنوقت «عنبر نسارا» خوب است؟ گیاهان را به آزمایشگاه ببرند، اگر اثر آنها تأیید شد، می‌شود از آنها استفاده کرد که البته این نیز طب سنتی نیست.

البته که داروی گیاهی بهتر است. اما وقتی یک علمی پیشرفت کرده که نباید بنشینیم و حرف همان دو درصدی که عقب‌مانده هستند را تکرار کنیم و بگوییم اینها درست می‌گویند. در دهات‌ها نیز برخی می‌گویند هرچه پدران ما گفتند درست است. اما این روند، راه به جایی نمی‌برد. البته که تعریف علم یعنی نظام دانشگاهی جدید که از آن نیز سواستفاده می‌شود. آدم شیاد نیز در همه جا هست. این همه تشکیلاتی که وزارت بهداشت دارد برای این است که فریب‌کاری وجود دارد. بنابراین، اینکه روی لبنیات مهر تایید وزارت بهداشت می‌خورد، یعنی با تحقیقات علمی جدید سر و کار داریم و اگر نخواهیم آن را قبول کنیم، باید به سیستم قاجار زندگی کنیم. وقتی که می‌گوییم طب سنتی، باید مقصود خود را روشن کنیم که معلومات قدیمی را می‌گوییم. آنها نیز البته چیزهای درستی دارد، اما روی پایه‌های علمی نیست.

پرسش؛ یکی از حرف‌های منتفدان این است که شما صریح و رک‌گو هستید و می‌گویند فقط انتقاد می‌کنید و راه حل ارائه نمی‌دهید. نظر شما چیست؟

پاسخ؛ یک توصیه‌ای از یکی از استادانم دارم که جالب است. به من می‌گفت که وقتی یک چیزی اشتباه است، باید منشأ اشتباه را بفهمی. یعنی درک منشأاشتباه اهمیت زیادی دارد. باید روشن شود که مثلاً چرا به جای اینکه به خیابان غربی بروید، به خیابان شرقی رفته‌اید. اشتباه کار کجا است؟ نگاه من نگاه انتقادی به میراث قدیم است و فکر می‌کنم خیلی هم مهم است که بگوییم کجای کار را اشتباه کردیم. لزومی ندارد راه حل بدهیم، بلکه پیدا کردن منشأ اشتباه نیز خود بسیار مهم است و با این کار بخشی از راه را رفته‌اید. چه اینکه دادن راه حل یک مشارکت جمعی را طلب می‌کند. در علم اینطور است که نشان دهید، یک نظریه ابطلال‌پذیر است و اگر توانستید خطاها را نشان دهید و بگویید چطور گرفتار نشوید، بخشی از راه را رفته‌اید.

من صریح هستم و معتقدم فکر علمی در جامعه نداریم. اینکه بخواهم پنج عالم در قم را نام ببرم  که همه حرف آنها مبانی علمی داشته باشد، نخواهم توانست. در دانشگاه نیز همینطور است. فهم علمی کار ویژه‌ای است. البته که حرف علمی زده می‌شود، اما اینکه بگویم یک نفر 100 درصد حرفش علمی است، محل بحث است.

پرسش؛ این مواضعی که دارید تصوری ایجاد کرده که گویی شما علوم تجربی را در حد یک امر قدسی می‌دانید. اینطور است؟

پاسخ؛ از داستان آمدن علم به ایران بگویم. ایران یک دانشی از دوره قدیم داشت. چند هزار سال قبل از اسلام این دانش بود و کتاب‌هایی هم می‌نوشتند. مثلا دانش فیزیک و ... یکسری کتاب بود و تا نیمه اول قاجار ادامه یافت. از روزی که نجوم جدید وارد ایران شد، یک تصادمی با دانش‌های قبلی به وجود آمد و کسانی که دانش جدید را آوردند، برای ما نبودند، بلکه از اروپا بودند و استادان غربی. آنها اول این علوم را یاد دادند و متن درسی نوشتند و ما هم شروع به آموختن کردیم.

اما جناح سنتی مقاومت کرد و این قاعده همه جای دنیا است. در ابتدا مخالفین بیشتر بودند، اما در سال‌های بعد، کمتر می‌شوند و یک عده نیز تا آخر عمر مخالف این علوم جدید می‌مانند. این سیر را داشته‌ایم. اشکالاتی پیش آمده و گفته‌اند اینهایی که تمدن جدید را آورده‌اند، مروج فرهنگ غرب نیز بوده‌اند. اما این بخش دیگر ماجرا است و اگر از علم دفاع می‌کنم، علم تجربی را می‌گویم و نمی‌گویم این علم جای دین را گرفته است. من می‌گویم باید مفهوم علم تجربی فهمیده شود و معتقدم دانشی به نام طب مزخرف قاطی این نشود. علم، علم است.

اگر در غرب کسی از این علم برای ضدیت با خدا استفاده می‌کند و  یا کسی قیافه‌اش را عوض کرده است، چه ربطی به ماجرا دارد؟ من وکیل همه رفتارهای غربی‌ها نیستم. من می‌گویم علوم تجربی راه خود را می‌رود و تأثیر و کارایی آن در دنیا هم روشن است. بعد یک عده می‌آیند حاشیه‌سازی می‌کنند. به من چه ربطی دارد که کسی اشتباه می‌کند؟ من مدافع اصل علم هستم و باید از آن دفاع کنم و اما این چه ربطی به مسائل حاشیه‌ای دارد؟

شما وبسایت تبریزیان را ببینید. کلمه به کلمه‌اش می‌گوید غرب‌زده‌ها دارند با من جنگ می‌کنند. یعنی از فرهنگی که در جامعه علیه غرب وجود دارد، می‌خواهد برای اثبات «روغن بنفشه» و «عنبر نسارا» استفاده کند. در این کشور اینطور بوده است و هر روز یک اتهامی می‌زنیم. علم که کار خود را می‌کند. اینکه زمین یا خورشید مرکز عالم است، چه ربطی دارد به این حرف‌ها؟ 110 سال قبل در اصفهان رساله‌ای نوشته شد و گفت، زمین مرکز عالم است و غرب دروغ می‌گوید و این را به عنوان غرب‌زدگی به ملت تحمیل کرد. هرچه مدرسه جدید درست شده، مارک غرب‌گرایی خورده است و این مشکل ما است که یک ترمز دستی کامل برای این علم شده است.

بعد هم نشسته‌اند و می‌گویند دیدید غربی‌ها چه سواستفاده‌ای از علم می‌کنند؟ 100 سال است این حرف‌ها زده می‌شود. در اینجا می‌گویند چون بمب اتم آمده، علم به آن خدمت کرده است. بله، اما خیلی‌‌ها هستند که از اخلاق هم سواستفاده می‌کنند. یک عده با همین تواضع، کاسبی می‌کنند. به نظر بنده ما باید ذهنمان را جدا کنیم. البته ما ضرورتش را فهمیده‌ایم که اگر این توپ را نداشته باشیم، در جنگ شکست می‌خوریم. از دین هم استفاده بد می‌شود و در طول تاریخ این حرف‌ها بوده است.

پرسش‌؛ در فضای مجازی کلیپ‌هایی از روحانیون پخش می‌شود که بیشتر موجب وهن مذهب است. چرا این کلیپ‌ها آنقدر زیاد شده است؟

پاسخ؛ ما دوست داریم همه چیز را توطئه دیگران نشان دهیم و اینجا بیشتر این مسئله صادق است. اینها قبلا هم بوده است، اما این پیام‌رسان‌ها و ... که آمده‌اند موجب شده بیشتر دیده شوند. اینها منبری هستند و حدیث و حکایت می‌خوانند. در خانه هر منبری، چند کتاب حکایت، داستان و حدیث وجود داشته است و این سیستم صحبت بوده است. منهای اندک افرادی که دانشمند بودند. اما آدم‌های خیلی دانشمند، سمت این‌ها نمی‌رفتند.

الآن این‌ها که به این وفور به دست آمده و اسباب استهزای دین شده است، در اثر این است که مطالعات اینها کم است و روش‌های سنتی خود را برای تماس با عوام باید اصلاح کنند. اما بخشی از این کلیپ‌ها در حوزه علم است و اینها حرف‌های عجیبی می‌زنند که جوان‌ها هم باور نمی‌کنند. بهترین استعدادها به رشته‌های فنی و پزشکی می‌روند و وقتی دانشجوی باهوش را پزشک می‌کنید، چطور می‌خواهید با حرف‌های طب سنتی کار را درست کنید؟ اینها را روی منبر می‌گویند و حالت استهزا پیدا می‌کند. اینها نشان می‌دهد که در آموزش حوزوی نیاز داریم که به روحانیون بگوییم، برای ما علم مهم است.

باید حد و مرزها را بشناسیم و ممکن است ببینید که روایت با علم تعارض دارد که در اینصورت نباید وارد شد. همچنین باید، اخلاقیات را رعایت کنند و به دلیل جذب عوام، این حرف‌ها را نزنند. البته  این را ادیان دیگر نیز دارند و یهودی و مسیحی و ... هم از این حرف‌ها دارند.

امام جمعه یکی از شهرها گفته بود که طب اروپایی، دانش تحمیلی به ما است و اینها برای بازار درست کردن برای اروپا است. این امام جمعه اینطور می‌گوید. خب این را می‌خواهید به پزشکی که باهوش است عرضه کنید و بگویید که این چیزهایی که می‌خوانید طب تحمیلی غرب است؟ خب اینها چیزی است که شما را نجات داده است. مگر با پروتکل‌های ابن سینا این کار را کرده‌اید؟ این طب جدید است که تکنولوژی و سیستم دارد.

انتهای پیام
captcha