به گزارش ایکنا؛ همایش مجازی «اندیشه منجیگرایی» با سخنرانی ناصر مهدوی، غلامحسین ابراهیمی دینانی، یحیی صباغچی، محسن الویری، سعید طاووسی مسرور، مهدی قندی، اردشیر خورشیدیان، غلامرضا ظریفیان، مهدیه پاکروان، مجتبی لشکر بلوکی، یونس حمامی، مژگان آهنگر و مهدی نساجی از صبح امروز 7 فروردینماه آغاز شده و هماکنون در حال برگزاری است.
در آغاز همایش، یحیی صباغچی، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف با موضوع «صلح اجتماعی، مرز اعتقادی» به ایراد سخن پرداخت که متن آن از نظر میگذرد؛
یک سوال خیلی مهم در ذهن ما این است که اگر بین انسانها از نظر اعتقادی مرز وجود داشته باشد، حتماً باید به مرز در روابط اجتماعی منجر شود یا خیر. گواهی تاریخ این است در خیلی مواقع این دو مرز یعنی مرز اعتقادی و مرز اجتماعی با هم قرین شدند و گروههای فکری از هم فاصله گرفتند. به طور مشخص در بحث منجی، کسانی این طرز نگاه را مطرح کردند که وقتی منجی ظهور کند، یکی از اتفاقات این است که همه باید مسلمان شوند؛ یعنی روابط انسانها بر اساس اعتقادات انسانها چیده خواهد شد و نه بر اساس رفتار انسانها. آنچه در برخی روایات دیده میشود، این است که ملاکی که در مواجهه اجتماعی در دوران ظهور تعریف میشود، کاملاً اعتقادی است. اگر کسی اعتقادش درست باشد، اهل نجات است و اگر غیر از این باشد، به تیغ و شمشیر گرفتار خواهد بود. پس ملاک مواجهه اجتماعی، ملاک اعتقادی است.
باید این موضوع را از منظر قرآن نگاه کنیم. همیشه در بررسی اعتبار روایات، یک ملاک بسیار اساسی و مهم عرضه آنها بر قرآن است. اگر روایات با قرآن تطبیق نداشته باشند، این روایات مخدوش تلقی میشوند یا باید سعی کنیم آنها را درست بفهمیم. از همین منظر و با همین معیار، باید چند آیه از قرآن را ببینیم. در اینجا سعی کردم دستهبندی مختصری از مجموعه آیات ارائه کنم که همه حول موضوعی که طرح شد، صحبت میکند؛ اینکه اگر کسی دچار خطای اعتقادی باشد و دچار کفر باشد، به خاطر این فاصله اعتقادی از منظر اجتماعی مطرود است یا نه.
باید سه دسته آیات را با هم ببینیم. اصل اول اینکه آیات قرآن مکرراً بر یک مطلبی دست میگذارند و آن اینکه در دیانت چیزی به عنوان اجبار راه ندارد: «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ» حتی برخی مفسران تبیین کردند دین نه تنها نباید اجبار شود، بلکه قابل اجبار نیست، چون دین از جنس فکر و اعتقاد است و نه صرف عمل و قطعاً هیچ فکری قابل اجبار نیست.
اصل دوم این است که در مورد پیامبر(ص) مکرر تأکید شده است که وظیفه پیامبر جز ابلاغ نیست. این مطلب در آیاتی از این دست آمده است: «وَإِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ». این نکته را مد نظر داشته باشید که بنا نیست آیات قرآن در دوران ظهور کنار گذشته شود؛ یعنی موعود بر مجرای دین رسول خدا حرکت میکند و قرار نیست آیات قرآن در زمان ظهور معنای جدیدی پیدا کنند. پس همه این آیات به بهترین نحو پیاده خواهد شد و بهترین مجری آیات قرآن، موعود خواهد بود.
اصل سوم این است حتی اگر مسلمانان با یک گروه اجتماعی دیگر مواجه شدند که مسلمان نیستند و بینشان مرز اعتقادی وجود دارد، قرآن میفرماید: «لَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقَاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَلَمْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ إِنَّمَا يَنْهَاكُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِينَ قَاتَلُوكُمْ فِي الدِّينِ وَأَخْرَجُوكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِكُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛ اما خدا شما را از كسانى كه در [كار] دين با شما نجنگيده و شما را از ديارتان بيرون نكردهاند باز نمىدارد كه با آنان نيكى كنيد و با ايشان عدالت ورزيد، زيرا خدا دادگران را دوست مىدارد. فقط خدا شما را از دوستى با كسانى باز مىدارد كه در [كار] دين با شما جنگ كرده و شما را از خانههايتان بيرون رانده و در بيرون راندنتان با يكديگر همپشتى كردهاند و هر كس آنان را به دوستى گيرد، آنان همان ستمگرانند (ممتحنه/ 8 و 9)
در این آیات صحبت از این است که در عمل باید با چه کسانی روابط اجتماعی خوب داشت. آنچه اینجا روشن است، این است که اصلاً ملاک اعتقادی مطرح نیست؛ یعنی صحبت سر این نیست که اگر کسی اعتقادش با شما یکی بود، با او رابطه داشته باشد؛ بلکه ملاک، نحوه عمل گروه مقابل است، نه نحوه فکر گروه مقابل. استثنائا باید در مقابل چه کسانی روابطمان جدی باشد؟ در مقابل کسانی که در مقابل شما جنگافروزی کردند.
جمعبندی عرایضم این است وقتی سراغ آیات میرویم، اولاً دست بر این میگذارند که انسانها در پذیرش دین اختیار دارند. ثانیاً پیامبر(ص) به عنوان پایهگذار دین فقط وظیفه ابلاغ دارد و نکته سوم اینکه اگر اجتماع مسلمانها با غیر مسلمانها مواجه شد، ملاک علمش مرز اعتقادی نباشد، بلکه نحوه عمل گروه مقابل باشد. پس مسئله این است که عمل در مقابل عمل و فکر در مقابل فکر. آن روایات که نقل شده است، صرفاً ملاک مواجهه و عمل را مرز اعتقادی قرار میداد، در حالی که این آیات صحبت از ملاک اعتقادی برای عمل اجتماعی نمیکنند. پس این آموزه که موعود هر غیرموافقی را از تیغ شمشیر میگذراند، با اسلوب قرآن منطبق نیست.
انتهای پیام