به گزارش ایکنا؛ به نقل از کانون اندیشه جوان، نشست «الزامات سیاستگذاری فرهنگی در نهاد شهر» با حضور علیرضا نادعلی، دستیار رئیس سازمان تبلیغات اسلامی در حوزه ارتباطات فرهنگی انقلاب اسلامی شب گذشته 4 خردادماه به همت کانون اندیشه جوان در صفحه اینستاگرام باشگاه اندیشه برگزار شد. متن جلسه از نظر میگذرد؛
مقام معظم رهبری در دومین دور انتخابات ریاست جمهوریشان یک پوستر تبلیغاتی داشتند. در آن پوستر یک جملهای زیر عکس آقا نوشته شده است و آن اینکه حکومت اسلامی حکومتی است که مردم را به فکر کردن دعوت میکند و هدایت ذهن مردم را به عهده میگیرد. برای ما فکر کردن خیلی مهم است. این همه روایات و تأکید بر تفکر وجود دارد، ولی تفکر زمانی ارزش بیشتر پیدا میکند که برای حل مسائل متمرکز شود و به جوشش عملی منتج شود. تفکری که به این جوشش عملی و حل مسئله منتج نشود خنثی و بیاثر به نظر میرسد. درست برعکس آن عملگرایی مفرط است که در اداره کشور و در اداره شهر دچار آن شدیم.
ما معتقدیم در انتخاباتی مثل انتخابات شورای شهر شاید برنامه از کسی انتظار نباشد، چون یک نماینده مردم در شورای شهر یا به تعبیر دیگر یک عضو شورای شهر باید فکر و ایده داشته باشد، باید فهم از مدیریت شهر داشته باشد و بعدا در یک قامتی مثل شورای شهر تهران یا هر شهر دیگری که بیست و یک نفر کنار هم جمع میشوند، باید بتوانند کار جمعی کنند، خردورزی جمعی را فعال کنند و با هم همافزایی کنند و جلو بروند.
ما با ماجرای فرهنگ همواره سروکار داریم و برای حکمرانی در شهر اینکه از چه نظرگاهی حکمرانی اتفاق بیفتد، اهمیت دارد. گاهی اوقات ما شهر را اداره کنیم و از منظر اقتصاد شهر شهر را اداره میکنیم، گاهی از منظر عمران و شهرسازی یک شهر را اداره میکنیم. من معتقدم باید شهر را از منظر فرهنگ و از نقطه عزیمت فرهنگ اداره کنیم. این یک نکتهای است که شاید توضیح بخواهد. به محض اینکه ما از اداره شهر از منظر فرهنگ صحبت کنیم کسانی که به این حوزهها علاقمند هستند، میگویند در درجه اول باید به امورات فرهنگی بپردازیم یا به اهالی هنر اهتمام کنیم تا بر صدر بنشینند یا برای آنها یک سازمانی درست کنیم یعنی یک فرهنگ سازه تأسیس کنیم. هر چه پیشتر میرود یک نگاه عمیقتری است، ولی هیچ کدام آنچه مدنظر است، نیست. اینکه شما یک سازه فرهنگی داشته باشی بسیار فرق میکند با این که از منظر فرهنگ، شهر را اداره کنی. از منظر فرهنگ شهر را اداره کردن یعنی شهرسازی و معماری ما از منظر فرهنگ اتفاق بیفتد، یعنی ماجرای رسیدن به آسیبهای اجتماعی و اجتماعیات شهر از منظر فرهنگ اتفاق بیفتد، اداره اقتصادی فرهنگ از منظر فرهنگ اتفاق بیفتد. وقتی برعکس این باشد معمولا فرهنگ درنوردیده میشود و از بین میرود چنانکه در ابرشهر تهران میبینیم. این تبعا یک نقطه عزیمت برای طراحی و سیاستگذاری را برای ما تاکید میکند که بالاخره وقتی میگوییم اتمسفر زندگی انسانها در جامعه فرهنگ است، این امر برای اداره شهر تاثیر میگذارد، یعنی بر همه شئون آن تاثیر میگذارد.
وقتی میگوییم فرهنگ، با صدای رسا باید اعلام کنیم منظور از فرهنگ، گفتمان انقلاب اسلامی است. ما گفتمان انقلاب اسلامی خودمان را برخواسته از مکتب امام خمینی میدانیم و مکتب امام قرائت اصلی از اسلام ناب است ولی متاسفانه تقریبا ما این گفتمان را روی تاقچه نگهداری میکنیم. ما در مورد گفتمان انقلاب این کا را کردیم و در بسیاری از اوقات در بالای آسمان قرار دارد و ما در کف زمین در اداره کشور عملا از الگوهای دیگر استفاده میکنیم چون دسترسی به آن راحت است ولی ما را از آن راهی که از 57 آغاز کردیم دور میکند. تعبیر اداره شهر از منظر فرهنگ بر مبنای این است که ما میخواهیم جامعه را بر پایه عناصر گفتمان انقلاب اسلامی اداره کنیم.
گفتمان انقلاب اسلامی یک امر کلی است که عملیاتی شدنی است. مثلا از عناصر آن مردم سالاری دینی است که حتما در اداره شهر مابازا دارد، یعنی وقتی شما به مردم سالاری دینی یک نظر جدی انداختی در طراحیهای سیاست گذاری و اداره شهر بسیار تغییر ایجاد میکند. مردم سالاری دینی یعنی مشارکت اجتماعی در بالاترین سطح خودش. ما این اتفاق را در دهه شصت به نحو مطلوبی مشاهده کردیم. ما هم در اداره دفاع مقدس این اتفاق برایمان افتاد و هم پشت جبهه. آنقدر که مردم به جبههها آمدند و در سپاه و بسیج حضور پیدا کردند و جنگ را اداره کردند، همانقدر هم در پشت جبهه در اداره اقتصادی که از بین رفته بود بسیج اقتصادی داشتیم. پس مردم سالاری دینی یعنی مردم به عرصه بیایند.
این مردم سالاری در شهر امتحانهایی پس داده است. در دوره قبلی شهرداری تهران شهرداری تبدیل به یک نهاد اجتماعی شد و این یک پیشرفت است. شورایاریها از نگاه مردم سالاری دینی بهره گرفت ولی تا همین حد محدود شد. ما الآن شاهدیم که گروههای مختلف فعال دغدغه حل مسائل شهر را دارند ما چقدر توانستیم در ادوار شوراهای شهر تهران این گروههای مختلف را به عرصه بیاوریم. الآن دو هزار مسجد در تهران وجود دارد که هر کدام کانون تپش فرهنگی و اجتماعی میتواند یباشد یعنی اگر مساجد ما در نقطه اصلی خودشان برای اثرگذاری قرار بگیرند و اگر مسجدمحوری در محلات اتفاق بیفتد، چقدر میتواند مشارکت اجتماعی را به حداکثر برساند و برای حل مسائل شهر ایجاد توفیق کند. این امر در یک اتفاقاتی مثل حوادث غیر مترقبه رخ نشان میدهد یا در ایامی مثل دفاع مقدس یا در همین شرایط کرونای که پشت سر گذاشتیم گروههای مختلف مثل طلاب جهادی، هیئات مشارکت اجتماعی زیادی داشتند و این اتفاقات افتاد. این یک جنس مردمی دارد ولی در شهر تهران معتقدیم این امر یک اتصال به حاکمیت پیدا میکند و باید پشتیبانی حاکمیت را به همراه خودش داشته باشد.
شورای شهر امتداد دو خط جامعه سازی و دولت سازی با یکدیگر است یعنی مردم و گروههای مشارکت کننده اجتماعی در یک سمت و پشتیبانی حاکمیتی در سمت دیگر به هم دست میدهند و تجسم این مسئله در اداره شهر است.
آنچه مسلم است این است که سیاست گذاری وجود دارد ولی شاید مشکل ما این است که اقدامات و حرفها وجود دارند ونمود و مصداق دارند ولی تهی از روح و قدرت تحول هستند. ما برای شهر تهران نقشه جامع داریم، در ادوار مختلف هم بر اساس آن قانون گذاریهای مختلف اتفاق افتاده است اما آنچه به عنوان سیاست گذاری با قرائتی که من عرض کردم یعنی از مبدا گفتمان انقلاب اسلامی باید اتفاق بیفتد تاکنون وجود نداشته است. ما یک سند بالادستی داریم اما اداره جامعه مان را بر اساس آن انجام ندادیم. اگر ما در حوزه عدالت حرف داریم نیامدیم فاصله شمال شهر و جنوب شهر را کم کنیم یا خدمات شهری و برخورداریهای اجتماعی را برای مردم محروم دنبال کنیم به نحوی که این فاصله به نحو موثر کم شود. سیاستگذاری اتفاق افتاده است اما وقتی از اثر باید پی به موثر ببریم میبینیم آن اتفاقاتی که باید در شهر اتفاق میافتاد از جمله کم شدن فاصله طبقاتی، به اندازهای که در سطح امالقرای جهان اسلام باشد نیست.
انتهای پیام