به گزارش ایکنا، همایش ملی «جریانشناسی تدبر قرآن کریم و ظرفیتهای اجتماعی آن در ایران معاصر»، امروز، 23 تیر به همت انجمن مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در ادامه متن سخنان حجتالاسلام والمسلمین علی صبوحی رئیس موسسه تحقیقاتی تدبر در کلام وحی قم را میخوانید که با موضوع «نسبتسنجی تدبر در قرآن با نظامات اسلامی» ایراد شده است؛
بحث ما میان رشتهای است و با چند حوزه از حوزههای دانش در ارتباط است که از جمله قرآن، تفسیر، حدیث و مسائل فقهی هستند که هریک در بحث ما سهمی دارند. اما به طور مشخص، در این بحث میخواهیم نسبت تدبر در قرآن را با شاخه خاصی از فقه اسلامی به نام فقه نظام تبیین کنیم. تدبر در قرآن از یک دوره گذاری عبور میکند که گذار از دوران شک به سوی اطمینان است. تدبر در قرآن اصطلاحی است که در سالهای قبل بحث برانگیز بود و موافقان و مخالفینی دارد و در حال گذار از شک و تردید به سمت اطمینان و ثبات است.
بحث فقه نظام نیز همین وضعیت را دارد که موافقین و مخالفینی دارد و آن هم در دوره گذار است. در بحث فقه نظام، مباحثی که از شهید صدر در اختیار ماست مورد توجه قرار گرفته و اختلاف نظرهایی در این زمینه وجود دارد. اما بحث ما سندی برای آینده تاریخ علم و تمدن است و بر این باورم که در روزگاری که دانش تدبر در قرآن و فقه نظام در جایگاهی مهم استقرار مییابد و سرنوشت تمدن اسلامی را رقم میزند، این بحثها خوانده میشود و تلاشهای پژوهشگران این عرصهها به عنوان نقطه عطفی در تاریخچه آن ارزیابی میشود.
مفهوم اصطلاحی تدبر را بر اساس دستاوردهای پژوهشی که داشتهایم مطرح میکنم؛ تدبر دریافت پی در پی و روشمند واژگان هر آیه است که ما را به فهم منسجم از آن میرساند. در سطحی بالاتر، تدبر دریافت پی در پی و روشمند آیات هر سوره است که ما را به فهم منسجم هر سوره میرساند. پس تدبر، فهم منسجمی است که از رهگذر درک پی در پی و روشمند عبور میکند؛ یعنی فهم منسجم از آیه، سوره و کل کتاب.
در مورد نظامات اسلامی نیز باید تعریفی ارائه کنم؛ نظام، مجموعه گزارههای خبری و انشایی است که به منظور تأمین هدفی خاص در حوزه مسائل فردی و جمعی با نظمی خاص در ارتباط باهم سامان یافته است. هر وقت با مجموعهای از گزارههای خبری و انشایی رو به رو باشیم که میخواهد هدف خاصی را تامین کنند و این گزارهها در نظمی خاص مرتبط شده باشند، با نظام رو به رو هستیم. نظامات اسلامی نیز مجموعههای هدفمند گزارههای دینی اعم از حکم و حکمت است. گزارههای دینی چه در جایی که حکمی صادر شده و باید و نبایدی تامین شده است و چه در جایی که حکمت است و مصداق جهانبینی محسوب میشود، اگر در کنار هم قرار گیرند تا هدف خاصی را تامین کنند، با نظامات اسلامی روبهرو میشویم و گاهی با خردهنظامها و گاهی با کلاننظامهای اسلامی روبهرو هستیم.
وقتی از مفهوم فهم قرآن عبور میکنیم و به مفهوم عمل به قرآن میرسیم، در این زمان باید دقت بیشتری داشته باشیم؛ چون گاهی اوقات بیدقتی موجب تسامح میشود و آن دقت این است که ما در حقیقت وارد حوزه فقه شدهایم. برخی خیال میکنند عمل به قرآن و فقه دو وادی جدا هستند، اما فقه همان دانش عمل به قرآن است. پس وقتی در مورد عمل به قرآن سخن میگوییم، داریم در مورد مسائل فقهی سخن میگوییم. فقه متکفل امکانسازی و اعتباربخشی عمل به قرآن است؛ یعنی هم میخواهد امکان عمل را پیدا کند و هم حجیت گزارهها را تامین کند و این مهم را با استخراج احکام عملی بر اساس مشی عاقلانه از رهگذر فهم و استنباط قرآن و روایات پیش میبرد.
دو منبعی که در فقه مورد توجه هستند؛ قرآن و روایات است که محل استنباط فقیه است؛ یعنی فقیه میآید با فهم گزارههای قرآن و روایات و استنباط از آنها احکامی را استخراج میکند و در این رویه یک منش عاقلانه دارد. اما یک پرسش مهم مطرح میشود که آیا فقه تنها متکفل استنباط گزارهها است یا در مورد استخراج نظامات نیز مسئولیت دارد؟
یکی میشود فقه سلولی یا میکرو که میخواهد صرفا به شما گزاره بدهد و نگاه خاصی نسبت به نظام یا نظامات اسلامی ندارد و گویا در این حوزه ساکت است و امر را در حوزه نظامات اسلامی به اقتضائات زمان و مکان واگذار میکند و صرفا به بیان گزارههایی اکتفا کرده است که یک حالت است، اما یک حالت هم داریم که میگوییم خیر، فقه متکفل ارائه نظامات هم هست. پاسخ سوال از یک حیث، نسبتسنجی نظامات اسلامی و غیراسلامی است و میتواند به قیاس حاکمیت و تمدن الهی با حاکمیت ماتریالیستی نیز بینجامد.
در مورد قرآن به چیزی عمل میکنیم که آن را میفهمیم. حال به طور مستقیم یا از رهگذر روایات از قرآن چه میفهمیم؟ وقتی میگوییم فقه عهدهدار نظام است یا نیست، باید به سراغ قرآن برویم و این پرسش وجود دارد که آیا فقط از قرآن گزاره میفهمیم یا نظام هم میفهمیم. جواب آن سوال و آن اختلاف که آیا فقه نظام داریم یا خیر، به شدت مرتبط با این سوال است که ما از قرآن چه میفهمیم؛ یعنی فقط گزاره میفهمیم یا نظام؟ وقتی سخن از فقه نظام میشود، برخی میگویند تنها راه برای رسیدن به نظامات اسلام، حرکت از روبنا به زیربناست و میگویند باید نظام را از فتوای فقها استفاده کنیم و به نظام برسیم و گویی یادشان میرود که منبع اصیل اصطیاد این گزارهها قرآن است.
اما آیا از قرآن فقط گزاره میفهمیم یا نظام؟ فقهی که امروز داریم کاملا با چیزی که از قرآن فهمیدهایم هماهنگ است. ما فقط از قرآن گزاره فهمیدیم و لذا فقه ما نیز فقه نظاممند نیست و فقه گزارههاست و یک رابطه حداقلی بین فقه و قرآن برقرار است و آن رابط، اسمش آیاتالاحکام است.
تدبر در قرآن راه عبور از فهم گزارهای و رسیدن به درک نظاممند از قرآن است و همچنین عبور از فقه گزارهها به فقه نظام محسوب میشود و اگر میخواهیم به فقه نظام برسیم، راهش تدبر است و یکی از خروجیهای مهم تدبر، تامین منبع معتبر استخراج نظامات اسلامی و هموار ساختن حرکت به سمت تمدن اسلامی است و یکی از نیازهای مهم فقه، نیاز دسترسی به منبعی الهی برای شناخت روزآمد نظامات اسلامی است.
انتهای پیام