سالگرد گرامیداشت دهه فجر انقلاب اسلامی در عین حال که فرصت مناسبی برای تبیین دستاوردها و تلاشهای صورت گرفته در 44 سال گذشته است اما میدانی برای مقابله با جریان تحریف در جنگ روایتهاست؛ جریانی که تلاش دارد که ارائه اطلاعات مغشوش و مبهم و مخلوط کردن بخشی از حقیقت با دروغ تصویری سیاه از دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی از یکسو و تصویری رؤیایی و مطلوب از دوران حکومت پهلوی ارائه دهد و در نهایت این مسئله را در ذهن جوانان نهادینه کند که اساسا انقلاب اسلامی از همان آغاز حرکتی خطا و به واسطه ناآگاهی مردم بود تا بتواند به هدف خود که پشیمانسازی اکثریت مردم از انقلاب اسلامی است، برسد.
یکی از مسائلی که جریان تحریف سعی دارد آن را به مثابه یک امر واقعی در اذهان تثبیت کند گستردگی فساد در جمهوری اسلامی و اندک بودن فساد در دوران شاه است و ضروری است با جهاد تبیین، ادله متقن و دقیق را مستند به اظهارات مقامات پهلوی و نزدیکان آنها که در کتاب خاطراتشان آمده است، ارائه داد تا نسل جوان را نسبت به دروغین بودن این گزاره آگاه کرد.
یرواند آبراهامیان، استاد دانشگاههای پرینستون و آکسفورد و نویسنده کتاب مشهور «ایران بین دو انقلاب» در این بارهبا استناد به گفته یک منبع موثق غربی بیان میدارد که در چند سال آخر رژیم پهلوی، مبالغ هنگفتی بالغ بر 2 میلیارد دلار از درآمدهای نفتی به طور مستقیم به حساب بانکی متعلق به اعضای خانواده سلطنتی در خارج از کشور واریز میشد که این انتقالات هرگز در خزانه کشور ثبت نگردید. (آبراهامیان، یراوند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه کاظم فیروزمندی و دیگران، چاپ سوم، نشر مرکز، تهران، 1379، ص 400.)
فریدون هویدا، سفیر و نمایندهٔ دائم ایران در سازمان ملل متحد از 1349 تا 1357 دو برادر امیرعباس هویدا، نیز در کتاب «سقوط شاه» می نویسد: «فسادی که در درون دربار شاه وجود داشت حقیقتاً ابعاد وحشتناکی به خود گرفته بود، برادران وخواهران شاه به خاطر واسطگی برای عقد قرار داد بین دولت ایران و شرکتهایی که گاه خودشان نیز سهامداران عمده آنها بودند، حقالعملهای کلانی به چنگ میآوردند. ولی گرفتاری اصلی در این قضیه فقط مسئله رشوهخواری یا دریافت حق کمیسیون توسط خانواده سلطنت نبود، بلکه اقدامات آنها الگویی برای تقلید دیگران میشد و به صورت منبعی درآمده بود که جامعه را در هرسطحی به آلودگی میکشانید.» (هويدا، فريدون، سقوط شاه، ترجمه ح. مهران، اطلاعات، تهران 1374، ص 90)
این مسئله کار را به جایی رساند که در سالهای نزدیک به انقلاب اسلامی نیز برخی رسانههای داخلی و خارجی به این مسئله ورود کرده و برخی از ابعاد این مفاسد را آشکار کردند و محمدرضا شاه را وادار به واکنش در این خصوص کردند. در این راستا شاه در مصاحبه با یک خبرنگار فرانسوی در پاسخ به این سؤال که «گفته مىشود که فساد، بخشى از اطرافيان شما را هم در امان نگذاشته است.» با پذیرفتن تلویحی این مسئله در صدد توجیه مضحک آن بر میآید و چنین پاسخ میدهد: «همه چيز ممکن است؛ ولى در اين مورد بخصوص بايد بگويم که اين فساد نيست؛ بلکه مثل بقيه رفتار کردن است. يعنى مثل کسانى که کاملا حق کار کردن و معامله کردن دارند و به عبارت ديگر، اطرافيان من هم حق دارند در شرايط مشابه ديگران ـ که قانوند کار مىکنند و دست به معامله مىزنندـ براى امرار معاش خود فعاليت داشته باشند.» (همان، ص 92)
این پاسخ یا بهتر بگوییم توجیه مفاسدی با این حجم و میزان، گواهی بر وجود فساد سیستماتیک در کشور و مطلع بودن سران کشور از این مسئله و دخیل بودن آنها در این مفاسد است که تنها شرایط اعتراضی سالهای نزدیک به انقلاب و افزایش نارضایتیهای مردم موجب شده بود که رسانهها تا حد اندکی جرئت پیدا کنند به این مسائل ورود پیدا کرده و بخشی از این مفاسد را بیان نمایند.
حتی امیرعباس هویدا در این خصوص به شاه میگوید: «من بارها با ارباب (= شاه) راجع به مسائل دربار صحبت کردهام و بيش از هزار دفعه به او تذکر دادهام که اگر بناست با فساد مبارزه شود، بايستى اين کار را از خانهى خود آغاز کند ودر وهلهى اول با قاطعيت به حساب و کتاب خانوادهاش بپردازد.» (همان، ص 29)
حتی جهانگیر آموزگار، وزیر دارایی در دولت علی امینی و برادر جمشید آموزگار، در کتاب «فراز و فرود خاندان پهلوی» به این نکته اذعان میکند که در دربار، گروهى چاپلوس و دغلباز، اطراف شاه را گرفته، مطابق ميل ارباب خود از رسيدن حقايقى همچون رواج فساد اداری ـ مالى، از دريافت کميسيونهاى کلان گرفته تا اخذ رشوه براى ترتيب معاملات و تغيير و تبديل پاداشها به نفع يکديگر و از رسيدن اخبار نارضايتى عمومى به او جلوگيرى مىکردند تا در کنار وجود جو خفقان در داخل کشور، صورت زيبايى از پيشرفت و تمدن بزرگ در ايران نشان دهند. (آموزگار، جهانگیر، فراز و فرود خاندان پهلوى، ترجمه اردشير لطفعليان، تهران، مرکز ترجمه و نشر کتاب، 1376، صص 573ـ 574.)
وضعیت فساد خاندان پهلوی به نحوی غیر قابل کتمان است که در استناد لانه جاسوسی آمریکا براساس یکی از گزارشهای سفارت آمریکا در تهران، مامور سفارت با تاکید بر اینکه «بنیاد [پهلوی]درآمد فزایندهای دارد»، از اختصاص ۲۰ تا ۴۰ درصد درآمدهای این بنیاد به خاندان پهلوی پرده برمیدارد و مینویسد: «رقمی در حدود ۲۰ تا ۴۰ درصد این درآمد به اعضای خانواده سلطنتی میرسد. بنیاد بهطور مؤثری اداره نمیشود چرا که اکثراً از آن برای یافتن شغل برای دوستان و وابستگان خاندان پهلوی استفاده میشود، زیرا این بنیاد از پشتیبانی دربار برخوردار است اولویتهایی بیاندازه به آن داده میشود، به طوری که توسعه تجارت ایران را مختل ساخته و مانع رشد آن میشود. بنیاد سرچشمه بیشتر نارضایتیهای ایرانیان از فعالیتهای خانواده سلطنتی است».
افشای این مسائل از زبان خود نزدیکان به حکومت پهلوی و از افراد مؤثر در آن دوران بهترین شیوه خنثی کردن اقدامات جریان تحریف برای سفیدنمایی آن دوران و سیاهنمایی این دوران است. البته این به معنای انکار بسیاری از مشکلات اقتصادی مردم و پروندههای فساد اقتصادی در دوران پس از انقلاب نیست اما بیشک گسترده و عمق فساد در حکومت پهلوی در در سطح سران عالی و خود شاه و نزدیکان وی و بیاعتباری و مسلوبالاختیار بودن دستگاه قضا در آن دوره برای مبارزه با فساد امری است که به هیچ وجه قابل مقایسه با دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و نگاه جدی و سختگیرانه امام(ره) و رهبر معظم انقلاب بر مسئله مبارزه با فساد در هر سطح و مقامی نیست و نباید در این زمینه تسلیم روایتهای دروغین و جعلی رسانههای معاند از پاکمی و طهارت رژیم پهلوی و عملکرد رضایتبخش مردم از حکومت شاه شد.
انتهای پیام