به گزارش خبرنگار ایکنا، در سومین نشست نقد و بررسی کتابهای دورههای گذشته جایزه ادبی قلم زرین که امروز دوشنبه، هجدهم اردیبهشت در سالن کنفرانس کتابخانه مرکزی پارک شهر تهران برگزار شد، ضمن نقد و بررسی دو مجموعه شعر «مرتد»و «همان گندم اول»، یاد و خاطره زندهیاد عباس براتیپور شاعر آئینی و انقلاب اسلامی، با حضور حمید هنرجو شاعر، نویسنده و پژوهشگر فرهنگی و دبیر بیست و یکمین جشنواره قلم زرین، محمود اکرامیفر، شاعر و منتقد ، علی داوودی، شاعر و منتقد و راضیه تجار، نویسنده و عضو انجمن قلم ایران گرامی داشته شد.
حمید هنرجو در این آئین ضمن اشاره به سابقه همکاری خود با زندهیاد براتیپور در مراکز نشر و بهویژه مطبوعات در دهه 70، عنوان کرد: به هر جهت یادکرد این بزرگان بر ما واجب است و ادامه و تداوم راه این عزیزان موضوع مهم و درک آن وظیفه و تکلیف ماست.
دبیر بیست و یکمین جشنواره قلم زرین ادامه داد: با تورقی در زندگی استاد براتیپور به نکاتی دست مییابیم که قابل توجه و تأمل است. این بزرگوار رنجهایی را تحمل کرد که شاید تا امروز جایی بیان نشده باشد. در دوره جوانی و نوجوانی و قبل از انقلاب، به دلیل مضیقه مالی نتوانست وارد دانشگاه شود به همین دلیل دانشکده افسری و نیروی هوایی را برای اشتغال انتخاب کردند و همانجا هم خوش درخشیدند.
وی افزود: در همان ایام بر اساس علایق ادبی که داشت، انجمن ادبی فردوسی در مشهد را برگزید و در آن انجمن خدمت استادان بزرگی مانند احمد کمالپور، استاد قدسی و... به عنوان جوانی شاعر خوش میدرخشد و تجربه ادبی خود را آغاز میکند. اتفاق مهم زندگی ادبی استاد براتیپور بعد از انقلاب میافتد و جذب مفاهیم آئینی و ارزشی و اندیشهای میشود که همراه با انقلاب وارد جریان ادبی کشور شد. درواقع شاعران زیادی در این زمینه قلم زدند که زندهیاد براتیپور یکی از آن افراد تأثیرگذار شد.
این شاعر و پژوهشگر فرهنگی ضمن بیان اینکه مرور همه آثار استاد براتیپور، یک معدلی را به شعر آئینی و مذهبی افزود، اضافه کرد: در دهه 60 و 70 ارزشگذاری آثار مذهبی، شعرهایی که در مراسم، مساجد و تکایای ما برای اهلبیت عصمت و طهارت(ع) زمزمه میشد، متفاوت بود. دغدغه استاد براتیپور در این حوزه، باعث شد خودشان آثار خوبی در این زمینه خلق کنند. در حقیقت نگاه او بر این بود که مفاهیم جدیدی بدون وارد شدن خدشه به اصول، باید شعر مذهبی و آئینی کرد.
هنرجو با اشاره به همکاری مرحوم براتیپور با مطبوعات در دهه 70، گفت: استاد براتیپور در مقطعی مسئولیت صفحه شعر روزنامه رسالت را بر عهده داشت. بعدها نشریه دیگری با عنوان «جانباز» منتشر میشد که استاد در آنجا هم با جانبازان انقلاب اسلامی دمخور بود. ساعتها درد و دل آنها را میشنید که شاید خارج از حوزه ادبیات بود و همانها دستمایه شعرهایی در مجموعه «دل و دریا» و چند اثر دیگر او شد. در همین حین هم بسیاری از جانبازان شاعر را کشف و معرفی کرد که این بسیار ارزشمند است و به نظر من شخصیت شاعری و هنری استاد براتیپور با اینها کامل میشود.
وی ادامه داد: همه ما ممکن است شعر بگوییم یا کار فرهنگی و هنری دیگر انجام دهیم اما گاهی اتفاقاتی در گوشه و کنار زندگی ما میافتد که شاید جلوه این اتفاق از قدرت تصویرگری و آفرینندگی ما در شعر بیشتر میشود و حقیقتاً زندهیاد براتیپور اینچنین بود. حال اگر امروز کمتر به ایشان پرداخته میشود، شاید به این دلیل است که مثل بعضیها نبوده که مثلاً از سر کوچه چند روشنفکر رد شود و 5 یا 6 رسانه آن را پوشش و بست دهند.
دبیر بیست و یکمین جشنواره قلم زرین با تأکید بر اینکه استاد براتیپور یک انسان آرام، معتدل و انقلابی بود، تصریح کرد: دغدغه انقلابی زندهیاد براتیپور در شعرهای او پررنگ است. همچنین به شدت دغدغه آموزش ادبیات به جوانان و نوجوانان را داشت که باید به این شکل حضور و نگاه او در مسائل مختلف تعامل با جانبازان و ایثارگران، جلسات نقد و بررسی حوزه هنری و کار مطبوعاتی و بعد هر سه اینها را با هم گره زدن که کار سادهای هم نیست، نگاه دیگری داشت و آن را مطالعه و بررسی کرد.
هنرجو با اشاره به آمار بالای جشنوارهها و محافل مختلف و تعداد ناشران فعال امروز، عنوان کرد: در دهه هفتاد که استاد براتیپور و دیگرانی برای ادبیات کار میکردند، خیلی محدودتر و سطح پایینتر بود اما این فضای باز امروز در ادبیات و کارهایی که انجام شده، مرهون و مدیون زحمات عزیزانی مانند مرحوم براتیپور است.
وی با بیان اینکه دو وجه تعلیمی شعر و خدمتگزاری صحنههای ادبی را میتوان برای استاد براتیپور تعریف کرد، افزود: زندهیاد براتیپور نظامی و سرهنگ بازنشسته نیروی هوایی بود و حقیقتاً او را میتوان از سرهنگهای موفق عرصه فرهنگ دید. یعنی علیرغم نگاه بعضیها که معتقدند نظامیها نمیتوانند در عرصه ادب و فرهنگ حضور پیدا کنند، استاد براتیپور نشان داد که میشود یک نظامی به معنای عام و خاص آن چقدر میتواند در حوزه فرهنگ و ادبیات تأثیرگذار باشد.
این شاعر در بخش دیگر صحبتهای خود با بیان اینکه استاد براتیپور همواره سعی داشت وارد جریانهای مافیایی ادبیات که محدود به چند نفر خاص هستند، نشود، عنوان کرد: سعی و تلاش او بر این بود که عدالت فرهنگی و ادبی را داشته باشد. بسیار انسان آزادهای بود و اگر جایی آسیبی در حوزه ادبیات احساس میکرد، خیلی راحت با خبرنگاران مطرح میکرد؛ بنابراین شجاعت و آزادگی در اظهارنظر هم از وجوه دیگر شخصیتی استاد براتیپور است.
هنرجو در پایان با تأکید بر اینکه در زندگی ادبی و شیوه ادبی استاد براتیپور کمتر ملاحظهکاری دیدم، افزود: حتماً با زحماتی که ایشان در حوزه شعر ولایی و آئینی و اهلبیت(ع) کشیدند، اهل بیت(ع) از ایشان دستگیری خواهند کرد. امید است که جوانان ما آثار این شاعر فقید را بخوانند و بتوانند تأثیرپذیری مثبتی از آن فضاها و نگاهها داشته باشند.
کوچه بنبست در زندگی، بهتر از میدان پس از مرگ است!
محمود اکرامیفر، شاعر و پژوهشگر ادبیات هم ضمن قرائت شعر «بیا تا قدر یکدیگر بدانیم/ که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم» و طرح این سؤال که چرا در زندگی هوای همدیگر را نداریم؟ عنوان کرد: باور من این است اگر در زنده بودن کوچه بنبستی به اسم مرحوم قیصر امینپور بود، خیلی بهتر از این بود که پس از مرگش یک میدان به نام او شد. ما از چه میترسیم که به زنده بودن هم حرمت نمیگذاریم؟
وی ادامه داد: ما شاعران و نویسندگان بزرگی داریم که حالشان خوش نیست که نه به آنها زنگ و سر میزنیم و نه احوالشان را میپرسیم. البته بزرگداشت بزرگان پس از فوتشان کار پسندیدهای است اما پیشنهاد من این است که بیایید مسئولان را وادار کنیم تا زمان زنده بودن قدر شعرا و نویسندگان و دیگر هنرمندان را بدانند.
قدر زندهها را تا زندهاند، بدانیم
راضیه تجار، نویسنده و عضو هیئت امنای انجمن قلم زرین هم در سخنانی کوتاه عنوان کرد: باید قدر کسانی که برای هنر و ادبیات این کشور زحمت میکشند را تا زمانی که زندهاند، شناخت، پای درد و دل آنان نشست و شخصیتشان را ارج نهاد.
وی ادامه داد: خوشبختانه و برای اینکه سرافکنده نباشیم، همراه با تعدادی از اعضای انجمن قلم در اسفند سال گذشته و پیش از سال تحویل دیداری با استاد براتیپور داشتیم که موجبات شادی و خوشحالی او را به همراه داشت و برای ما شعر خواند.
تجار با اشاره به اینکه زندهیاد براتیپور چند سال در انجمن قلم زرین خزانهدار بود، اضافه کرد: خاطرم هست در دوره آخر یکی دو نفر زمزمه اینکه سن ایشان بالا رفته و باید کنار بروند. هیچوقت فراموش نمیکنم که خود ایشان پشت تریبون رفت و گفت سنم بالا رفته و باید جا را به دیگران بدهم و هنگام رفتن هم اندوه این جدایی در عمق چشمانش مشخص بود. کاش بیشتر قدر بدانیم.
انتهای پیام