موضوع اعلمیت در تقلید از چه زمانی آغاز شد؟
کد خبر: 4173775
تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۴
محمدرضا کلاهی پاسخ می‌دهد

موضوع اعلمیت در تقلید از چه زمانی آغاز شد؟

عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی گفت: نامه‌ای از ملاعلی نوری مشاهده کردم که یکی از طلبه‌ها از وی درباره تقلید از عالمان سؤالی می‌کند که در این نامه برای اولین بار وی می‌گوید شما موظف هستید از کسی که عالم‌تر است اطاعت و تقلید کنید.

محمدرضا کلاهی

به گزارش خبرنگار ایکنا، دومین کنفرانس میان دوره‌ای «فرهنگ، پژوهش و فناوری در آموزش عالی» امروز یکشنبه 16 مهرماه از سوی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی، برگزار شد.
محمدرضا کلاهی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی در این نشست با موضوع «تکوین روحانیت در ایران معاصر» سخنرانی کرد که در ادامه می‌خوانید: 
 
بنده یک برنامه پنج ساله در زمینه جامعه شناسی علوم انسانی در دانشگاه‌های ایران دارم که الان سال سوم آن است و قرار شد هر سال یک گرایش را مورد نقد و بررسی از منظر جامعه‌شناسانه قرار دهم. پروژه سال اول بنده به برآمدن و تحول اسلامگرایی در ایران بعد از انقلاب اختصاص داشت اما همین پروژه، سؤالاتی را بر انگیخت و نقاطی خالی را ایجاد کرد که خودش تبدیل به یک برنامه پژوهشی جداگانه شد تا بتوانیم درباره این نقاط خالی، پژوهش‌های بیشتری انجام دهیم که یکی از این نقاط خالی، نقطه برآمدن اسلامگرایی در دهه چهل بود. البته لحظه آغاز در همه جریانات، همواره محل مناقشه است چراکه همین مسئله را می‌توان به دوران شیخ فضل‌الله نوری یا سیدجمال‌الدین اسدآبادی بازگرداند اما بنده، آغاز آن را در دهه چهل می‌دانم. این اسلامگرایی از بطن روحانیت برخاست لذا بنده تصمیم گرفتم از این عقب‌تر نروم چون می‌شد دائما تاریخ این واقعه را به عقب برد.

تفاوت رساله‌ عملیه در دوران مدرن و پیشامدرن

بنده هیجان زیادی برای این ایده داشتم که معتقد است اساسا روحانیت، یک نهاد مدرن و بسیار متأخرتر از آن است که تصور می‌کنیم. معتقدم آنچه با عنوان روحانیت می‌شناسیم در دوران پیشامدرن ایران وجود نداشته است. البته منظور من از روحانیت، به طور عام، نهاد دین است. چراکه قبل‌تر نهاد مدرسه وجود داشته که در آن، علما پرورش پیدا می‌کردند و لزوما هم علمای دینی نبودند بلکه علمای ریاضیات هم تربیت کرده‌اند.
 
اما امروز روحانیت به چه معنایی است که در گذشته نبوده است؟ نهاد روحانیت که در زمان آیت‌الله بروجردی شکل گرفت در واقع همان تیپی بود که بنده از آن به عنوان روحانیت اشاره می‌کنم. این نهاد روحانیت، بعد از انقلاب اسلامی، از درون دچار تغییراتی شد. نهاد دین به طور مشخص به معنای نهاد تقلید است که سه عنصر اساسی شامل مرجع تقلید، مقلد و رساله عملیه دارد. نهاد روحانیت نهادی است که اینها را سامان می‌دهد یعنی از یک طرف مرجع تقلید پرورش داده و رساله عملیه تولید می‌کند و از سوی دیگر انبوهی از مقلدان وجود دارند که به آن پیوند خورده و وجود این نهاد را ممکن می‌کنند. هر سه این موارد، مدرن هستند و برای مثال در دوران قاجاریه، مرجع تقلید به شکل امروزی وجود نداشت و حتی برخی رساله‌های عملیه به زبان عربی وجود دارد که اسم آن هم رساله نیست بلکه متنی است که نتیجه دریافت‌های فقهی در آن چاپ شده است اما امروزه منظور از رساله، آن چیزی است که مومنین موظف هستند که بر اساس آن عمل کنند.

بررسی ریشه‌های اجتماعی برآمدن روحانیت

زمانی که مرجع تقلید شکل می‌‌گیرد هنوز رساله عملیه وجود ندارد و بعد در فرآیندی، کاراکترِ مقلد شکل می‌گیرد که با عواملی که ساخت دولت - ملت را امکان‌پذیر کرد ارتباط دارد. به این ترتیب نهاد جدیدی به نام روحانیت شکل می‌گیرد که به مرور تبدیل به نهاد دین می‌شود. منظورم این است که امروزه دین در دو جا شامل درون نهاد روحانیت و نهاد هیئت، متعیّن شده. جالب است که نهاد هیئت هم نهاد جدیدی است و از اوایل دوران پهلوی شروع شده و رشد می‌کند. اساسا این دو نهادِ اجتماعیِ دین، مربوط به دوران پهلوی هستند و دوران قبل از پهلوی، دین متعیّن نداریم بلکه دین مجموعه‌ای از عقاید پراکنده است. به همین دلیل است که معتقدم که دین یک پدیده مدرن به معنای دارای آداب و قواعد و دستورالعمل است.
 
برخی افراد هم هستند که آمدن علمای جبل عامل به ایران را به عنوان دوران شکل‌گیری روحانیت در ایران فرض می‌‌گیرند در حالی که می‌‌توان از همان دوره هم به عقب رفت اما بنده دوره پهلوی را نقطه آغاز در نظر گرفته‌ام چراکه معتقدم نقطه شروع آن حتی از دوران مشروطه هم نیست. بنده کاری به محتوای اندیشه‌ای و نقد آن ندارم چون فقه از قبل وجود داشته است و تلاشم این است که  بررسی کنم چگونه نزاع نیروها و نحوه آرایش آنها باعث پدید آمدن نهاد روحانیت می‌شود. افرادی همانند سعید کاظمی و سعید امیرارجمند، کارهای زیادی در این حوزه انجام داده‌اند که در زمینه اندیشه است ولی آنها بر آمدن روحانیت را بر اساس تحول مکاتب فقهی مورد بررسی قرار داده‌اند اما ریشه‌های اجتماعی برآمدن روحانیت که بنده بررسی کرده‌ام را مورد توجه قرار نداده‌اند چراکه برخی فرآیندهای اجتماعی منجر به شکل‌گیری شهروند و دولت شد و همان فرآیندها، کاراکترِ مقلد را به وجود آورد که این کاراکتر، خود را مقلد دولت نمی‌داند بلکه وی مقلد اسلام است. مقلد هم کلمه‌ای کاملا جدید است. بنده نامه‌ای از ملاعلی نوری مشاهده کردم که یکی از طلبه‌ها از وی درباره تقلید از عالمان سؤالی می‌کند که در این نامه برای اولین بار وی می‌گوید شما موظف هستید از کسی که عالم‌تر است اطاعت و تقلید کنید. در واقع تقلید و مسئله اعلمیت از آن لحظه شروع شده است.

عوامل مؤثر بر رضایت از زندگی

همچنین در ادامه آمنه صدیقیان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی وزارت علوم، در این کنفرانس با موضوع «رضایت از زندگی و امید به آینده در فضای دانشجویی» به سخنرانی پرداخت که در ادامه می‌خوانید: 
 
 رضایت از زندگی، یک مفهوم کلی ناشی از ادراک شناختی و عاطفی افراد از کلیت زندگی، اعم از عوامل عینی و ادراکی آنهاست. هرچقدر این رضایت از زندگی افزایش پیدا کند افراد هیجانات مثبت بیشتری پیدا می‌کنند و همین امر به دیدگاه آنها به زندگی رنگ مثبت‌‌تری می‌دهد. برخی معتقدند شاید این برعکس است اما تحقیقات نشان داده کسانی‌که رضایت از زندگی بیشتری دارند این امر بر حواس آنها تأثیر بیشتری می‌گذارد برخی عوامل زیستی و روانی و اجتماعی نیز بر رضایت از زندگی تأثیر گذار هستند.
ابعاد سلامت روان و بهزیستی ذهنی متفاوت است اما یک چیز در همه افراد مشترک است و آن هم شاد بودن است. گفته می‌شود چون افرادی شادتر هستند و حس‌های مثبت‌تر و اعتماد به نفس بالاتری دارند در نتیجه رضایت از زندگی بالاتری دارند اما این فرضیه درست نیست بلکه تحقیات نشان می‌دهد که رضایت از زندگی، متغیر پیش‌بینی کننده‌ای برای عواملی همانند استرس، خشم و ... است. پژوهش‌های زیادی درباره رضایت از زندگی در میان دانشجویان صورت گرفته که در اغلب آنها این موضوع یعنی رضایت از زندگی و امید اجتماعی در دانشجویان پایین تشخیص داده شده که این امر تبعات زیادی برای خود دانشجو و همچنین بقیه افراد جامعه دارد. حتی موضوع مهاجرت هم تا حد زیادی تحت تاثیر این موضوع است.

نارضایتی بالای دانشجویان

یکی از مواردی که باعث افزایش رضایت از زندگی می‌‌شود حمایت اجتماعی است که می‌‌تواند در قالب حمایت‌های کلامی، عاطفی و عضویت فرد در شبکه‌های اجتماعی و امثالهم باشد. این تأثیر می‌تواند به شکل مستقیم یا غیرمستقیم باشد. عامل تأثیرگذاتر دیگر بر میزان رضایت از زندگی، وضعیت مناسب اقتصادی و برآورده شدن نیازهای زیستی و رفاهی است. همچنین بر اساس تحقیقات، افرادی که پول را مدیریت می‌کنند رضایت از زندگی بیشتری نسبت به سایر افرادی دارند که زندگی مادی ولنگاری را تجربه می‌کنند. کارکردهای خانواده، محل سکونت و جهت‌گیری اهداف، از دیگر عوامل مؤثر بر سبک زندگی افراد هستند. 
 
براساس پژوهشی که بنده در زمینه امید و میزان رضایت از زندگی بر روی دانشجویان دانشگاه تهران انجام دادم متوجه شدم که این نارضایتی بالاست و مخصوصا افراد از زندگی اجتماعی نارضایتی بیشتری دارند تا زندگی فردی. بنده با توجه به پشتوانه‌ این تحقیق، بنا دارم بر روی دانشجویان دانشگاه‌های دیگر نیز چنین تحقیقاتی را انجام دهم.
 
 
انتهای پیام
captcha