شهدا متعلق به همه مردمند + صوت
کد خبر: 4182957
تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱۴۰۲ - ۱۱:۳۳
سفر بر بال‌های کتاب/ «دوستت دارم به یک شرط»

شهدا متعلق به همه مردمند + صوت

طاهره کوهکن معتقد است: روایت زندگی شهدا و افرادی كه جان خود را برای این كشور، آزادی، صلابت و حریت سرزمینمان فدا كرده‌اند تنها متعلق به یك قشر، گروه و طبقه خاصی نیستند.

کتاب «دوستت دارم به یک شرط» داستانی ساده و عاشقانه است از زندگی شهید مدافع حرم، پژمان توفیقی که راوی آن همسر او بوده و با قلم طاهره کوهکن به نگارش درآمده‌است.

این اثر که از سوی نشر روایت فتح منتشر شده، سرشار از غم‌هایی است که انسان را رشد می‌دهد و تلاش می‌کند از زبان یک قهرمان ورزشی در رشته موتورسواری که اوج افتخارش انتخاب مسیر شهادت است سبک‌ زندگی متفاوتی را با خوانندگانش در میان بگذارد.

شاید بهترین مدخل برای معرفی این شهید مدافع حرم و زندگی عاشقانه او را بتوان به قلم طاهره کوهکن نویسنده این کتاب ارجاع داد، جایی که در روایت این اثر می‌نویسد: «بی‌مقدمه اقرار می‌کنم دوست داشتن را، اما... یک شرط در ذهنم بالا و پایین می‌پرد؛ شرطی که این دوست‌داشتن را محدود می‌کند. نمی‌دانم بگویمش یا نه. شاید دلگیر شوی، اما... دلمان باید گیر چیز بزرگ‌تری باشد تا بفهمیم. با خود می‌گویم شاید از شروع علاقه راه گریزی نباشد اما برای ادامه‌اش ناچار به تصمیم هستیم؛ تصمیمی که زندگی را معنا می‌بخشد، حتی زنده‌بودن را. این خودمان هستیم که باید سمت و سوی گسیل‌شدن محبت را تعیین کنیم که یا این محبت، نردبان عروجمان شود یا پرتگاه سقوط.»

آنچه در ادامه می‌آید پنجمین گزارش از سلسله گزارش‌های خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) است که به مناسبت سی‌ویکمین هفته کتاب در قالب معرفی کتاب به گفت‌وگو با نویسنده آن پرداخته‌ایم.

این‌بار دلیل خلق اثر از زاویه دید نویسنده و خالق آن با روایتی متفاوت و صریح مورد پرسش قرار می‌گیرد. گفت‌وگوهایی که علاوه بر وجه معرفی و شرح دلیل نگارش، نگاه نقادانه‌ای را در بطن خود میزبانی می‌کند، نقدی عادلانه، منصفانه و موشکافانه. با گزارش و گفت‌وگوی ایکنا با طاهره کوهکن و کتاب «دوستت دارم به یک شرط» همراه باشید.

ایکنا- خانم کوهکن شما در مقام نویسنده تمرکز خود را بر حوزه زندگینامه‌های داستانی از شهدای دفاع مقدس، ترور و شهدای حرم گذاشتید و در انتخاب شخصیت‌های داستانی برای روایت زندگی آنها حساسیت‌های متعدد و متفاوتی دارید، از کتاب «دوستت دارم به یک شرط» و شهید مدافع حرم «پژمان توفیقی» (محمدکاظم توفیقی) و دلیل انتخاب شیوه متفاوت روایت این اثر بگویید؟  

شهید پژمان توفیقی که نام او در شناسنامه محمدکاظم توفیقی است، اهل کازرون، از قهرمانان رشته موتورسواری این شهر که به این رشته بسیار علاقه‌مند بود.

زاویه دید و نحوه روایت روند داستان این‌گونه است که یک فصل از زبان شهید و فصل بعدی از زبان همسرشان خانم «سارا خوب‌کار» که او نیز از ورزشکاران و قهرمانان رشته دوچرخه‌سواری کازرون است انتخاب شده است. این شیوه روایت تا پایان کتاب در خدمت زبان و روایت داستان این اثر قرار دارد.

قصه و داستان این اثر از زمان خواستگاری شهید توفیقی آغاز، لحظه شهادت او از زبان همسرش و بخشی هم در باره روزهای بعد از شهادت این شهید روایت می‌شود.

کد

ایکنا- انتخاب این شیوه روایت، یعنی یک فصل در میان از زبان شهید و همسر او، دو جهان و دو زبان ادبی متفاوت را می‌طلبد. علاوه بر آنکه انتخاب این شیوه روایت چالش بزرگی برای نویسنده محسوب می‌شود، از زاویه دید شما باعث عدم ارتباط مخاطب با اثر نمی‌شود یا شما تعمدی برای انتخاب این شکل روایتی داشتید؟

ممکن است بعضی از کتاب‌هایی که می‌نویسیم یا برخی از فصل‌های آن شکل روایتی متفاوتی داشته باشد. به‌ عنوان مثال در اثر قبلی‌ام کتاب «راض بابا»، هرکدام از فصل‌ها از زبان یک فرد روایت می‌شد. یک فصل از زبان مادر، یک فصل از زبان خواهر و به‌همین شکل شاهد تغییر زاویه دید در شکل روایت بودیم. این تغییر زاویه دید کار را برای نویسنده بسیار سخت می‌کند چراکه باید به‌گونه‌ای برای مخاطب بنویسد که وقتی یک فصل را مثلا از زبان شهید می‌خواند تا بتواند در فصل بعدی که از زبان همسر او روایت می‌شود، این خط ارتباطی جهان روایی اثر داستانی را نیز در ذهن خود متصور شود تا باعث عدم ارتباط او با جهان داستان نشود.

شهید و جایگاهش متعلق به تمام جامعه است نه یک گروه و قشر خاص + صوت

ایکنا- با توجه به همین سختی که خودتان به آن اشاره کردید؛ اگر بخواهم پرسشی صریح داشته باشم؛ اگر امروز ناشر کتاب را به شما بازگرداند آیا شکل روایت اثر را تغییر می‌دهید، یا در قامت اصلاح جهان و زاویه دید برمی‌آیید یا خیر؟

هر کتابی که توسط نویسنده‌ای نوشته شود، حتی اگر توسط نویسندگان بزرگ و نامداری نوشته شود، بعد از چاپ این مسئله در ذهنشان به وجود می‌آید که کاش می‌توانستم آن بخش یا آن فصل را تغییر دهم. من هم در مواجهه با همه آثارم این پرسش و چنین خواسته و میلی را داشته‌ام.

اما اگر منظور شما بر تغییر زاویه دید و شکلی است که برای نگارش این اثر انتخاب کرده‌ام، می‌توانم بگویم خیر! اگر بازهم بنا باشد که این کتاب را بنویسم با همین شکل و از دو زاویه دید شهید و همسر او داستان زندگی شهید توفیقی را با مخاطبانم قسمت می‌کنم.

کد

ایکنا- نقبی به جهان روایی شما بزنیم. مخاطب در مواجهه با سطر سطر و فصل فصل کتاب «دوستت دارم به یک شرط» بنابر قسمت، سرنوشت و تقدیری که برای این دو فرد شهید و همسرش خداوند رقم زده است اتفاقات تلخی را شاهد است. در این زمینه قلم شما نیز در انتقال آن موفق است. اما مسئله این است که بازتاب آن اتفاقات تلخ و سخت این دو قهرمان با قلم شما و انتخاب همان لحن تلخ برای بازتاب وقایع زندگی این دو با مخاطب، در ذهن شما این پرسش را ایجاد نکرد که ممکن است این جهان ارتباطی و این روایات تلخ به‌ جای همراهی هرچه بیشتر مخاطب با اثر به عدم ارتباط او و واپس‌گرایی‌اش با اثر و داستان شما به‌سبب همین تلخی‌ها منتج شود؟

وقتی من به‌عنوان راوی و نویسنده درحال روایت یک حادثه و واقعه‌ای هستم، باید خود را در آن شرایط قرار دهم. به‌ گونه‌ای که درک کنم که به‌عنوان مثال همسر شهید یا آن شهید در آن حادثه و اتفاق چه احساسی را تجربه کرده ‌است.

یعنی نویسنده باید خود را در جایگاه مستقیم اتفاقات و حوادث قرار دهد و تجربه‌ای را در این شکل قرار گرفتن میان قهرمان‌های داستانش از سر بگذراند که بتواند تام و تمام آن‌چه که آن قهرمان یا قهرمانان اثر داستانی‌اش تجربه کرده‌اند را به‌درستی درک، لمس و شناسایی کند. این‌گونه است که می‌تواند هم در روایت اثرش و انتقال آن به مخاطبان به‌گونه‌ای بنویسد که خوانندگان این اثر نیز بتوانند تمامی آن اتفاقات، فراز و فرود زندگی یک فرد یا قهرمانان اثر را به شکل واقعی درک کنند.

شهید و جایگاهش متعلق به تمام جامعه است نه یک گروه و قشر خاص + صوت

ایکنا- روایت شما را می‌پذیرم؛ اما مسئله این است که وقتی درباره جهان ادبیات صحبت می‌کنیم حتی در بازتاب تلخی نیز می‌توانیم از جهان واژگان، دایره لغات و شیوه زمینه‌چینی روایات به‌گونه‌ای بهره ببریم که لطافت، گرمی و آرامش فضای ادبی مخاطب را برای مواجهه با تلخی‌ها، مصائب و دشواری‌های قهرمان یا قهرمانان اثر فراهم کند. اما زبان مستقیم، صریح و بازتاب و بیان گاه بدون زمینه‌چینی اتفاقات تلخ قهرمانان این اثر به‌گونه‌ای پیش می‌رود که حتی برای مخاطب شوکه‌کننده می‌شود! سوال این‌جا پیش می‌آید که این کار عامدانه بوده و یا به شکل ناخودآگاه در روایت قلم شما صورت ‌گرفته است؟

هر اثر دارای نقاط قوت و ضعفی است. شاید برخی مخاطبان، مواجهه با این گونه روایت و دریافت اطلاعات را به شکل مستقیم نپذیرند و برخی آن را بپسندند و بپذیرند. اینجاست که پای سلیقه به میان می‌آید. واقعیت آن است که داستان این کتاب، آنچه که با مخاطب قسمت می‌کند، سختی‌هایی است که شهید توفیقی از زمان خواستگاری تا ازدواجش و طی کردن این مسیر تجربه می‌کند. آنچنان که گفتم، همسر او نیز از ورزشکاران کازرون در رشته دوچرخه‌سواران بودند؛ اصلاً زمینه آشنایی این دو به واسطه ورزش فراهم می‌شود؛ اما به دلیل متفاوت بودن فرهنگ این دو خانواده، شرایط رسیدن این زوج به یکدیگر با سختی‌ها و مشکلات متعددی همراه و مواجه می‌شود.

اینکه بخواهم این شکل و روایت را خلاصه کنم مسئله دیگری است که شاید اگر نویسنده‌ای می‌خواست این فصل را روایت کند خلاصه‌تر از آنگونه که من آن را با شرح و تفصیل رویدادهای مختلف و متعدد با مخاطب قسمت کردم برنمی‌گزید.

این همان پای سلیقه است که آن‌چنان که برای مواجهه مخاطبان با یک اثر ادبی بر مدار پذیرفتن یا نپذیرفتن؛ پسندیدن یا نپسندیدن اثر برمی‌آید، نویسنده نیز برای شکل روایت، بیان جهان داستانی خود، انتخاب زبان، قلم، نوع نگاه و زاویه دید داستانش، علاوه‌بر دانش و علم روایت داستانی از سلیقه‌اش نیز وام می‌گیرد.

مسئله این است که شرایط و اتفاقات سخت در زندگی این قهرمانان چه قبل و چه بعد از ازدواج وجود داشته و تلاش کردم در بیان روایت زندگی این شهید علاوه‌بر نقاط شیرین، جذاب و دلچسب جهان و دنیای قهرمانان ورزشی، حضور او در میدان‌های نبرد تا رسیدن به فیض شهادت را با این نگاه با مخاطبانم قسمت کنم.

اگر صادقانه و با صراحت بخواهم بگویم، فصل و تجربه‌ سختی‌ها برای این زوج بسیار بیشتر از مواردی است که من در این کتاب آورده‌ام و اتفاقاً به‌ سبب همان نگاهی که شما در ارتباط‌گیری مخاطب با جهان و زبان داستانی به آن اشاره کردید از بیان برخی سختی‌ها پرهیز کردم.

کد

ایکنا- با توجه به آنکه کتاب‌های پیشین شما نیز متمرکز بر جهان روایت‌های مستند داستانی از شهدای گرانقدر کشور است و البته که مخاطبان در همراهی با آثارتان با نگاه متفاوت شما در انتخاب زاویه دید روایت داستان، زبان صریح، صادق و بی‌پروای شما آشنا هستند، می‌توانم بپرسم چه بازخوردهایی از مخاطبان «دوستت دارم به یک شرط» دریافت کرده‌اید؟

پیش از پاسخ به این پرسش لازم می‌دانم بر این نکته تاکید کنم كتاب‌هایی كه می‌نویسم را برای عموم مخاطبان از هر قشر، طبقه و سلیقه‌ای به رشته تحریر در می‌آورم. هیچ‌گاه تلاش نمی‌كنم مخاطب هدف خاصی را برای ارتباط‌گیری با آثارم انتخاب کنم. به ویژه آنكه روایت زندگی شهدا و افرادی كه جان خود را برای این كشور، آزادی، صلابت و حریت این سرزمین فدا كرده‌اند تنها متعلق به یك قشر، گروه و طبقه خاصی نیستند. اما ممكن است با توجه به شخصیت اصلی داستان پذیرش یا نوع مخاطبان اثر متفاوت باشد.

به عنوان مثال وقتی درباره یك شهید نوجوان یا شهید بزرگسال می‌نویسم؛ یا وقتی درباره یك بانوی شهید می‌نویسم ممكن است كه شاهد ارتباط‌گیری بیشتر و دامنه متمركزتری از مخاطبان مانند گروه سنی نوجوان یا بانوان با یك اثر باشیم.

در همین كتاب «دوستت دارم به یك شرط» وقتی درباره شهید ورزشكاری می‌نویسم مسلماً دامنه مخاطبانی كه خودشان ورزشكار هستند در اقبال با این اثر نسبت به آثار دیگر بیشتر خواهند بود. به همین شكل و ترتیب می‌توان جهان روایت‌های داستانی را با دامنه مخاطبان مختلف قسمت كرد.

اما بازخوردهای مخاطبان در مواجهه با این اثر نیز دامنه گسترده و طیف متنوعی داشت. عده‌ای از مخاطبان در ارتباط‌گیری با این اثر بسیار آن را خوش‌خوان و موفق دانسته و برخی حتی گفته‌اند كه خود را در جایگاه شهید یا همسر شهید قرار داده‌اند؛ در سوی مقابل از زبان برخی از منتقدان شنیدم كه این نقد را به من داشتند كه نباید تا این حد جزئی به بیان برخی از مسائل و موارد می‌پرداختم. یا نقدی كه شما در پرسش‌های این گفت‌وگو داشتید كه چرا تا این حد به زندگی قبل از ازدواج این شهید با همان نگاه مد نظر و بیان تلخی‌ها پرداختید.

مسئله آن است كه اگر من در مقام نویسنده و در جایگاه پاسخ بربیایم قطعاً این شكل و نگاه و زبان را به شكل ناخودآگاه انتخاب نمی‌كنم و برای هر یك از آنها دلیلی داشتم. از سوی دیگر برخی محدودیت‌هایی نیز وجود داشت. به‌ویژه در بخش مصاحبه با خانواده شهید؛ همین عامل نیز موجب شد كمتر درباره خانواده این شهید بتواند در این اثر بپردازم.

گفت‌وگو و روایت از امین خرمی

انتهای پیام
captcha