به گزارش ایکنا، نشست نقد و بررسی کتاب «روششناسی پیوند میان دستگاه مفهومی قرآن کریم و علوم مدرن» یکشنبه 17 دی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
در ابتدای نشست احمد پاکتچی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سخن گفت که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
واقعیتش این است ما با چیزی به نام کتاب سروکار داشته و توقع مشخصی از آن داریم. این کتاب برای من یک ماجرا است که سعی کردم در مقدمه کتاب توضیح دهم. ما در کشورمان در طول 70 سال با کوششهایی در جهت یافتن راه حلی برای تعارضات ظاهری مواجه هستیم که به نظر میرسد میان علوم جدید و علوم دینی و قرآن صورت گرفته است. کتابهایی که با این عنوان نوشته شده باشند از قبل انقلاب دیده میشوند.
اتفاقی که جدیدتر است، این است که موضع سلبی نسبت به این مسئله جای خودش را به موضع ایجابی داده است یعنی اگر در گذشته تلاش میشد ثابت شود نزاعی در بین دین و علوم مدرن نیست، این بار تلاش میشود اثبات شود این ارتباط میتواند دستاوردی داشته باشد. درباره اینکه این دستاورد چه میتواند باشد اسامی مختلفی به کار برده میشود و ما تعابیری مثل علوم انسانی قرآنبنیان یا علوم انسانی اسلامی داریم و حتی یک جاهایی بحث از علوم انسانی هم فراتر میرود و پای علوم طبیعی هم وسط کشیده میشود. شاید اگر این امواج دریافتی امواج ضعیفی بودند میشد آنها را نادیده گرفت ولی واقعیت این است که اینطور نیست و با چالش جدی در فضای اجتماعی خودمان روبرو هستیم. حتی در فضای حوزوی هم موافقین و مخالفینی برای این مسئله وجود دارد. لذا این صورت مسئله در دهههای گذشته در پیش روی ما قرار داشته است.
از طرفی بنده نزدیک به سه دهه است با دانشگاه امام صادق(ع) همکاری دارم. دانشگاه امام صادق(ع) از محلهایی است که کانون این بحث است و دنبال این است بفهمد چگونه میتوان میان این علوم ارتباط برقرار کرد. این یک واقعیت عینی است که ادعاهایی و تلاشهایی در این زمینه وجود دارد و بنده به عنوان فردی که در این فضا قرار داشتم، به نظرم میرسید که باید مقداری اندیشید ما داریم درباره چه حرف میزنیم. این صورت مسئله ما بود. بنده به صورتهای مختلفی و در قالب درسهایی وارد این بحثها شدم و هرچه جلوتر میآمدیم، محصول پررنگتر میشد. طبیعتاً رویکرد من میانرشتهای بود و تلاش داشتم از چند زاویه دید مختلف به موضوع نگاه کنم و نهایتاً این دروس صورت مکتوب به خودش پیدا کرد.
به طور کلی موضع خود من در ارتباط با انجام دادن این کتاب، تحریر محل نزاع بود یعنی چیزی که برایم مهم بود این بود که نشان دهم موضوع منازعه ما چیست. بر این اساس میشد این کار را در چند بخش مختلف انجام داد. در این جلد، بنده براساس نگاه زبانشناسانه دنبال این بودم اگر به قرآن به مثابه فضای گفتمانی نگاه کنیم و به علوم مدرن هم به مثابه فضای گفتمانی نگاه کنیم، این فضاهای گفتمانی برای خودشان یک دستگاه مفهومی ایجاد کردند و هر گفتوگویی بین این دو فضا مستلزم این است به مقتضیات این دستگاههای مفهومی توجه داشته باشیم و حتی این سؤال را از خودمان کنیم چنین گفتوگویی ممکن است یا ممکن نیست. صورت مسئله من ارائه الگو برای پیوند نبود بلکه روششناسی رسیدن به الگو بود یعنی اگر میخواهیم به الگویی برسیم روششناسی آن چه خواهد بود. طبیعتاً تهیه این الگو یک کار جمعی و آکادمیک است که باید در فضایی جمعی و آکادمیک به دست بیاید.
در ادامه نشست مجید معارف، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران سخن گفت که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
آنچه من بعد از ذکر محسنات کتاب میگویم، از جنس نقد به معنای کاستی نیست و بخشی از آنها از باب استفهام یا تکمله یا اختلاف نظر است. به عنوان ویژگیهای کلی کتاب، کتاب ساختار مناسبی دارد و در چهار فصل مشخص تنظیم شده است. کتاب میانرشتهای است که از محسنات پژوهشهای دوران معاصر است. ارائه الگووارهای در پیوند دو دستگاه مفهومی به زبان فارسی از دیگر امتیازات کتاب است. قدرت ذهنی قوی نویسنده در برگردان و تقریر مطالب سنگین علمی همراه با جمعبندی و بیان نقدها و ذکر محدودیتها یک کار بسیار هوشمندانهای است که از یک نابغهای به نام دکتر پاکتچی برمیآید. تلاش در حل یک مسئله دشوار از طریق ارائه الگوی علمی و تلاش برای نزدیک کردن زبان قرآن و زبان علوم مدرن. تتبع وسیع در منابع فارسی، عربی، انگلیسی و لاتین از دیگر ویژگیهای کتاب است. من سعی کردم این چند نکته را به عنوان برخی محسنات کتاب تقدیم کنم.
در ارتباط با نقدها چند نکته کلی را یادداشت کردم. در مجموع در حد سواد خودم کتاب را یک اثر پیچیده یافتم. پیچیدگی برای من یک شاخصه دارد و آن اینکه بیش از 10 صفحه آن را نتوانم بخوانم جز اینکه میان آن استراحت کنم. دلیل پیچیدگی متن کتاب چند چیز بود: اول، نقل پی در پی دیدگاهها و نظریات مختلف زبانشناسی از شرق و غرب که خواننده کتاب را بمباران اطلاعات میکند. دوم، عدم سابقه ذهنی بسیاری از خوانندگان به این مفاهیم و تئوریهای زبانشناسی و معناشناسی. سوم، فقدان جمعبندی و نتیجهگیری از مباحث کتاب در پایان فصلها به صورت مجزا و در پایان کتاب و غایب بودن نمونه و مثال در کتاب.
بعد از بیان برخی کاستیها، در حوزه نکات قرآنی و حدیثی که مسئولیت بنده بود، چند نکته را یادداشت کردم که به اطلاع ایشان برسانم. فصل اول که دستگاه مفهومی قرآن است من این دستگاه را دو مرتبه ملاحظه کردم. بار دوم که ملاحظه و توجه کردم که دستگاه مفهومی قرآن بر چه پایههایی استوار است. آنچه استاد مرقوم داشتند، شامل دو قسمت است: مبانی قرآن و مسائل روششناختی. سؤال من این است که آیا منابع و مستندات در حوزه کشف مفاهیم قرآنی کارساز و کارآمد است یا نه. این مهمترین نقد من است و اگر شما ما را متقاعد کنید در روششناسی، منابع و مستندات ملحوظ است بحث دیگری است.
در ادامه نشست فرهاد ساسانی، عضو هیئت علمی دانشگاه الزهراء(س) سخن گفت که گزیده آن را در ادامه میخوانید؛
کتاب، کتاب سنگینی است ولی برای من لذتبخش بود. علت سنگینیاش این است که شما از چند حوزه مختلف به این موضوع پرداختید از حوزه قرآنی، زبانشناسی و فلسفه علم. در کتاب از منابع مختلف در زبانهای مختلف استفاده شده است و غیر از زبان عربی از منابع روسی و آلمانی و فرانسوی هم استفاده شده است و از این منظر برای کسی که کتاب را میخواند هم لذتبخش است و هم ممکن است دشوار باشد.
به موضوعات خیلی متنوعی در کتاب پرداخته شده است به خصوص قدرت کتاب را در دو فصل اولش میبینم که بسیار روشنگر و کلیدی در باز شدن بحث است. شاید در فصل آخر کتاب نیاز بود یک جمعبندی علاوه بر چیزی که آمده ذکر میشد. اگر چه پایان هر فصل هم میتوانست جمعبندیها بیاید ولی این خیلی به خواننده کمک میکند و به خصوص برای چنین کتابی جمعبندی که شما انجام میدهید، اهمیت زیادی دارد گرچه مدعی ارائه یک الگو نبودید ولی جمعبندی منابع خیلی میتواند کمک کند.
از دیگر جنبههای مثبت کار، بحثهای تاریخی بود که در هر مورد انجام شده بود. یکی از مشکلات مباحث علمی به خصوص در ایران این است با جنبههای تاریخی مسائل مواجه نمیشویم. مثلاً گاهی از یک اصطلاح استفاده میکنیم ولی از پیشینه تاریخی آن اطلاع نداریم و اصطلاح را اشتباه به کار میبریم ولی شما بحث تاریخی کردید و این امر اولویت دارد خصوصاً در مباحث روششناسی که از مباحث بسیار کلیدی است. یکی از مباحث دیگری که به آن اشاره کردید، زبان علم است. شما از اصطلاح گویش اجتماعی به گویش علمی رسیدید که اصطلاح جالبی است. در عین حال میشود درباره زبان علمی مطالب دیگری به آن اضافه شود.
انتهای پیام