کتاب معتبرترین رسانه جهان از دیرباز بوده و هست. تغییرات رسانهای و ظهور و سقوط انواع رسانهها و دیدگاههای مختلف رسانهای و حتی متقابلی چون هابرماسی و مکلوهانی به رسانه نیز باعث نشده تا از اهمیت اعتباری کتاب ذرهای کاسته شود و در این میان بزرگانی چون امبرتو اکو – در سخنرانی معروف خود پیرامون کتاب کاغذی در دانشگاه میلان – بر جاودانگی این رسانه به شکل سنتی تاکید کردهاند. شاید به دلیل تغییرات رسانهای و تغییر کاربری از منظر مخاطب، ما شاهد روزافزون مخاطبان کتاب مجازی باشیم اما در ماهیت آن به عنوان رسانهای مورد اعتماد خدشهای وارد نخواهد شد.
بههرروی، کتاب با هر شکل و شمایلی نیاز همیشه بشر بوده و هست و خواهد بود و این نیاز در زندگی امروزی که با شتاب دیوانهواری خاسته از ارتقای شتابزده تکنولوژی پیش میرود، محسوستر است. ازآنجاکه تولید محتوا و توزیع آن نسبت مستقیم دارند هر چه نیاز بیشتر شود تولید محتوای بیشتری میخواهد و متاسفانه سیاستهای غلط فعلی از قوانین گرفته تا عرفهای موجد بین مولف و مترجم با ناشر پاسخگوی نیازهای قبلی هم نیست چه رسد به آنکه بخواهد برای آینده برنامهریزی شود.
در حال حاضر قریب به همه قراردادهای نشر به نفع توزیعکننده کتاب(45 تا 50 درصد پشت جلد) و سپس ناشر(40 تا 45 درصد پشت جلد) است و اگر ناشری قوانین را رعایت کند و حقوق اهل قلم را محترم بشمارد، مبلغ ناچیزی(حداکثر 10 درصد پشت جلد) مابین یک یا دو سال بعد از تولید محتوا به مولف و مترجم میرسد که ده درصد از مجموع پشت جلد کتاب ضرب در تعداد تیراژ است و ازآنجاکه شمارگان کتاب عرف بین صد تا دویست نسخه را پیدا کرده مبلغ دریافتی در زمان دریافت و با توجه به تورم روزافزون مشهود، اندازه خرید چهار پنج کتاب معمولی در زمان خود است!
نکته مضحکتر ماجرا آنجاست که تمام قوانین حمایتی دولت از اهل قلم منحصر به خانه کتاب شده که آنهم اهدای مبلغ خرید دو سه کتاب در زمان نمایشگاه کتاب است یا اگر اهل قلمی بیمه نداشته باشد، صندوق هنر بخشی از آن را تقبل میکند. این در حالی است که در قوانین حمایتی از ناشران تعدادی از کتب توسط مراکزی چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، کتابخانه ملی، نهاد کتابخانههای عمومی کشور، کتابخانههای مدارس و بسیج و ... خریداری میشود تا ناشران به کار خود ادامه دهند درحالیکه در آیندهای نزدیک و با این وضع اسفناک اقتصادی که نویسندگان و مترجمان درگیر آن هستند و همه آنها به دلایل شخصی و دلی در حال تولیدند، تولید محتوایی باقی نمیماند و کتابسازی به حد اعلای خود خواهد رسید.
در کنار این موارد وجود ناشران بازاری و سارق که فقط به فروش میاندیشند و با سرقت از ترجمههای نشرهای دیگر و تغییر آنها یا چاپ کتابهای پرفروش نشرهای دیگر و ارائه آن با تخفیفی که به 60 درصد رسیده است! ضربههای بزرگتری به کتابخوانی میزنند که غیر قابل جبران است.
متاسفانه مسئولان مرتبط مدام دارند بر قوانین و سیاستهای غلط حمایتی موجود اصرار میکنند و دو سه سالی بیش نخواهد پایید که انگیزههای موجود و کنونی اهل قلم نیز از بین خواهد رفت و هر کسی هم برای دل خود بنویسد آن را در فضای مجازی منتشر خواهد کرد که دیگر اعتبار کتاب به عنوان رسانه مورد تایید را نخواهد داشت.
کاش این مسئولان بیش از آنکه به فکر عرضه و ویترین کتاب و در کل نمایش آن باشند کمی هم به تولید محتوای لازم و مصائب موجود آن فکر کنند.
عباس کریمی عباسی
انتهای پیام