روایت یک هنرمند از همنشینی رنگ و عشق/ سعادتمندترین هنرمند جهانم
کد خبر: 3797668
تاریخ انتشار : ۲۰ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۶

روایت یک هنرمند از همنشینی رنگ و عشق/ سعادتمندترین هنرمند جهانم

گروه هنر ــ علیرضا اسکندری هنرمندی است که نیمی از عمرش را در عرصه هنر سپری کرده است. او روایت یک عمر عاشقی‌اش را در مکتب عاشورا و سبک سقاخانه‌ای برایمان روایت می‌کند و معتقد است که فعالیت در این زمینه سبب شده تا به فیض خاصی دست یابد.

رد نشود****استاد اسکندری

علیرضا اسکندری در سال ۱۳۳۱ در اهواز متولد شد. او نقاشی و خوشنویسی را در 13 سالگی آغاز کرد و مینیاتور را به صورت حرفه‌ای زیر نظر استاد محمود فرشچیان فراگرفت. علاقه به هنر نقاشی ایرانی باعث شد تا او از محضر استادانی همچون مهرگان و رحیم ناژفر بهره‌ گیرد و تحصیلات آکادمیک خود را در دانشگاه هنرهای زیبا به پایان برساند. در همین سال‌ها با تلفیق خط و نقاشی، ایربراش (Eiebrush) را به‌ عنوان گرایش اصلی‌اش در هنر برگزید و تکنیک‌های رنگ آمیزی و سایه‌زنی را غنای خاصی بخشید. او آثار شاخص فراوانی دارد که یکی از آن‌ها به مضمون القاب امام رضا(ع) در رواق دارالهدایه نصب شده است. برای آشنایی بیشتر با این هنرمند، ایکنا گفت‌وگویی با او داشته‌ است که مشروح آن را در زیر می‌خوانید.

- هنر را از چه سالی و با چه گرایشی آغاز کردید؟

متولد شهر اهوازم و از 13 سالگی فعالیت در حوزه نقاشی و خوشنویسی را آغاز کردم و اولین آثارم نقاشی‌های ساده با آبرنگ بود که مرا به فعالیت بیشتر هنری ترغیب کرد. الگوی اولیه‌ام نوشته‌های سردر مغازه‌ها بود و عموماً توجه می‌کردم که این‌ها با چه نوع خط و رنگی نگاشته شده است. در سال 1351 به تهران آمدم و فعالیت حرفه‌ای‌ام از این تاریخ آغاز شد. در تهران به هنرستان هنرهای زیبا راه یافتم و در محضر استادان بزرگی شاگردی کردم. در آن زمان با تکنیک ایربراش (قلم بادی) آشنا شدم. این تکنیک با کمک یک پیستوله کوچک که ده قطره رنگ در آن جا می‌گیرد و به وسیله باد کار می‌کند و می‌توان آثار زیبایی با آن خلق کرد. بدین ترتیب ایربراش را به عنوان گرایش هنری‌ام انتخاب کردم.

- پس دلبستگی شما به نقاشی بیشتر بود و بعد از آن به خوشنویسی روی آوردید؟

بله، به نقاشی علاقه‌مند بودم و هنر سینما دلیل این گرایشم بود، زیرا وقتی مقابل سینماها می‌ایستادم و به تابلوهای سردر سینماها نگاه می‌کردم برایم بسیار جالب توجه بود و به این هنر که به پلاکاردسازی معروف بود توجه ویژه‌ای داشتم و همین امر سبب شد که این هنر را بیاموزم، زیرا نقاشی‌های خاصی با آن انجام می‌شد. بدین ترتیب پلاکاردهای بسیاری از فیلم‌های گوناگون ساختم و بسیاری از چهره‌ها را ترسیم کردم و پس از سال‌ها ممارست در این زمینه، به مکتب پرفروغ عاشورا گرایش پیدا کردم.

- مکتب سقاخانه‌ای در آثار شما حضور بسیار پررنگی دارد. آیا به این مکتب دلبستگی خاصی دارید؟

دقیقاً همین طور است، زیرا این مکتب تنها سبک هنری ویژه ایرانیان در جهان است و شاید هنرمندان این سبک به تعداد انگشتان دست باشند. تنها مکانی که در دوره کودکی‌ام شمایل ائمه(ع) را در معرض نمایش می‌گذاشتند و درباره آن روایتگری می‌کردند در قهوه‌خانه بود و از همان زمان علاقه‌مند شدم تا شمایل ائمه(ع) را ترسیم کنم. هرچند نمی‌توان تصویر ائمه را ترسیم کرد و هنر شمایل‌نگاری تنها مکتبی است که می‌توان با آن وارد این عرصه شد. بدین ترتیب من به سبک سقاخانه‌ای تمایل پیدا کردم و وقایعی مانند عاشورا و تاسوعا را با موتیف‌هایی ترسیم کردم و خطاشی را با تقسیم کردن به خطوط هندسی به‌عنوان سبک هنری‌ام انتخاب کردم. قبل از انقلاب در مکتب سقاخانه‌ای فعالیت می‌کردم و هنوز هم پیرو این مکتبم و چندی پیش صدمین نمایشگاه من در این زمینه با عنوان «شمایل» برگزار شد.

رد نشود****استاد اسکندری

- در هنگام خلق اثر بیشتر به فرم توجه دارید یا محتوا و یا ترکیبی از این دو؟

فرم و محتوا لازم و ملزوم‌ و مکمل یکدیگرند. گاهی نیاز است از فضای انتزاعی و آبستره استفاده کرد و فکر می‌کنم در قرن 21 بیشتر هنرمندان به مکتب آبستره گرایش یافته‌اند، اما تحت هر شرایطی فرم و محتوا مکمل هم‌اند و نمی‌شود از مفاهیم غافل شد، اما الزامی برای رعایت این قاعده وجود ندارد، زیرا گاهی اثر تجریدی هست و گاهی فیگوراتیو. سعی کردم در بسیاری از آثارم مجموعه‌ای از این عناصر را اجرا کنم.

- از چه زمانی تدریس می‌کنید؟

شاید بتوان گفت که موهای من در راه تدریس سفید شد و بیشتر عمرم را در مقاطع گوناگون تدریس کرده‌ام. گاهی در خیابان جوانانی را می‌بینم که از شاگردان من بوده‌اند و باعث افتخار من است که برخی شاگردان من اکنون از استادان بزرگ کشورند.

- برخی هنرمندان جوان فکر می‌کنند که اگر درون‌مایه مذهبی را در آثارشان اجرا کنند، مخاطبانشان کاهش می‌یابد. به عنوان کسی که عمرش را در این راه گذرانده چنین تصوری را درست ‌می‌دانید؟

برای پاسخ به این پرسش می‌توان به آثار سینمایی اشاره کرد که مضمون مذهبی دارند. فیلم‌هایی مانند بن‌هور و مصائب مسیح در تاریخ سینما ماندگار شدند و همین نکته بیانگر آن است که درون‌مایه مذهبی با توجه به گرایش فطری انسان سبب می‌شود تا یک اثر هنری ماندگار شود. تابلوی اسب ذوالجناح و تابلوی یتیم‌نوازی استاد فرشچیان را نگاه ‌کنید. این آثار هم به دلیل درون‌مایه مذهبی در ذهن مخاطبان بسیاری ماندگار شده‌ است، در صورتی که استاد آثار فراوانی دارند که بسیار زیبا هستند، اما این دو اثر با بن‌مایه مذهبی بیشتر در اذهان ماندگار شده است.

- آثار هنری می‌توانند نقبی به درون فطرت انسان‌ها باشند. آیا تجربه ویژه‌ای از این اتفاق داشته‌اید؟

اگر به هنر رنسانس و مکتب گوتیک توجه کنید، افرادی مانند رافائل و جوتو دی بوندونه هنرمندانی هستند که معروفترین‌ آثارشان درون‌مایه مذهبی دارند و یا میکل‌ آنژ که شاید بتوان گفت تاریخ بشریت شاید هنرمندی به این عظمت به خود نبیند و در یکی از برجسته‌ترین آثارش به نام مجسمه «پیِتا»، که در قلب مردم اروپا ماندگار شده است، دقیقاً مؤید همین موضوع است و مطالعه در آثار شرق و غرب بیانگر آن است که آثاری که گرایش مذهبی دارند بیشتر در روح و جان مردم ماندگار می‌شوند.

رد نشود****استاد اسکندری

- شما اوایل انقلاب به سنندج رفتید. چگونه شد که راهی کردستان شدید؟

داستان سفر من به سنندج قصه جالبی دارد که به پیش از انقلاب بازمی‌گردد. قبل از انقلاب نمایشگاهی از آثار خوشنویسان معاصر در پارک لاله برگزار شد که همه استادان کشور در آن حضور داشتند و من هم به‌ عنوان جوان‌ترین هنرمند در این نمایشگاه حاضر شدم و آن زمان استاد منوچهر نیازی که برگزارکننده نمایشگاه بودند از من خواستند تا در این نمایشگاه شرکت کنم و چون این اثر هم با موضوع عاشورایی بود بسیار مورد توجه قرار گرفت و از من به عنوان هنرمند جوان تقدیر کردند و وزیر فرهنگ و هنر وقت بورسیه ایتالیا را به من اعطا کرد. پس از نمایشگاه تقریباً 99 درصد کارها انجام شده بود و حتی بلیط هم رزرو شد و زمان رفتنم معیّن شد و برای کارهای نهایی با وزارت فرهنگ و هنر تماس گرفتم، اما دیدم تلفنم را جواب نمی‌‌دهند و دلیلش را جویا شدم و گفتند اعتصابات در کشور شروع شده است. این نمایشگاه در تابستان برگزار شد و زمستان در کشور انقلاب شد و در همین زمان گفتند اعزام شما به ایتالیا مقدور نیست و استاد هنر سنندج فرار کرده و کسی نیست تا امتحانات آنجا را برگزار کند. اگر می‌توانید به سنندج بروید و آزمون‌ها را برگزار کنید. در آن زمان یک دانشسرای مختلط در سنندج بود که هنرجوهای فراوانی داشت و هنرمندانی همچون احمد خلیلی فرد، فردین صادق ایوبی و هادی ضیاءالدینی از هنرآموزان این مؤسسه بودند.

- شما در برنامه‌های تلویزیونی زیادی حضور داشتید. فکر می‌کنید که چه عاملی سبب ایجاد جذابیت در برنامه‌های آن دوره رسانه ملی بود؟

 آن زمان در رسانه ملی برنامه‌های مختلف مذهبی و دفاع مقدسی ساخته می‌شد که در آن به مفاهیم قرآنی هم می‌پرداختند. آن دوره روزگار خوش رسانه ملی بود که برنامه‌های ماندگاری چون «پنجره‌‌ها» و «به سوی ظهور» از رسانه ملی پخش می‌شد، اما اکنون این برنامه‌ها به شدت کاهش یافته است و یا کیفیت آن‌ها چندان مطلوب نیست. یکی از وظایف رسانه ملی تبیین فرهنگ انتظار برای جامعه است که احساس می‌کنم رسانه ملی در این زمینه ضعیف عمل کرده است. در گذشته تلویزیون برنامه‌هایی مانند به سوی ظهور و عطر عاشقی را پخش می‌کرد که فرهنگ انتظار را به خوبی تبیین می‌کرد و بینندگان فراوانی داشت. 

شاید به سوی ظهور که رضا صبور تهیه ‌کننده آن بود جزء برنامه‌هایی فاخری بود که صداوسیما تهیه کرد و بزرگان کشور از جمله رهبر انقلاب این برنامه را تماشا می‌کردند و مرحوم محمدرضا آقاسی قطعه معروف «شاید این جمعه بیاید شاید...» را برای این برنامه خواند. زمانی که با گروه سازنده این برنامه به خدمت رهبر انقلاب رسیدیم، ایشان اظهار کردند که این برنامه را پیگیری می‌کنند و برای ما بسیار خوشایند بود که ایشان مخاطب این برنامه‌اند.

اکنون جای این سبک برنامه‌ها واقعاً در رسانه ملی خالی است و بسیار واجب و لازم است که هر جمعه بخشی از برنامه‌های تلویزیون به امام زمان(عج) اختصاص یابد و فرهنگ انتظار را برای نسل جوانان تداعی کنیم. تبیین فرهنگ انتظار نقش مهمی در اشاعه امید در جامعه دارد و اگر امید در زندگی نباشد، نگاه روشن به آینده بی‌مفهوم است و فقط با نگاه امیدوارانه زندگی حلاوت خاصی می‌یابد.

رد نشود****استاد اسکندری

- نمایشگاه قرآن یکی از مکان‌هایی است که شما سال‌ها در آن شرکت کرده‌اید. اگر خاطره خاصی از آن دوره دارید، برایمان تعریف کنید؟

یکی از فعالیت‌های بسیار خوب فرهنگی و قرآنی که در کشور اتفاق می‌افتد برگزاری نمایشگاه بزرگ قرآن است که هرساله در ماه مبارک رمضان برپا می‌شود و از همان دوره اول به عنوان هنرمند در این نمایشگاه مشارکت داشتم و چندین دوره هم به‌ عنوان مسئول بخش هنر نمایشگاه قرآن  فعالیت کردم. در یکی از سال‌ها که من به عنوان مسئول هنری مشغول بودم دیدم که عده‌ای می‌گویند که حضرت آقا تشریف آوردند و من سرم را بلند کردم و رهبر انقلاب را در نزدیکی خودم دیدم و اصلاً باورم نمی‌شد که ایشان در غرفه ما حضور دارند. بدین ترتیب در نمایشگاه به خدمت ایشان رسیدیم و از آن بازدید عکسی هم ثبت شده که برای من به یادگار مانده است.

- رکورد سریعترین خوشنویسی با عنوان 114 اثر در یک روز به نام شما ثبت شده است. در این زمینه برایمان توضیح دهید.

این اتفاق در یکی از برنامه‌های ابتکاری صداوسیما رخ داد که خانم سونیا پوریامین مجری آن بودند و این برنامه در سالن اجلاس سران برگزار شد. در آن زمان مقرر شد 114 تابلو در یک روز از ساعت 8 صبح تا اذان مغرب ترسیم شود. در آن روز من توانستم 120 تابلو از اسماءالحسنی، سخنان بزرگان و کلمات قصار را در ابعاد گوناگون ترسیم کنم. هدف از اجرای چنین برنامه‌هایی افزایش علاقه‌مندی مخاطبان به هنر خوشنویسی بود و اینکه توضیح داد چگونه می‌توان با استفاده از تکنیک‌های ساده تابلوهای زیبا آفرید. در آن زمان افراد بسیاری بیان می‌کردند که با این قبیل برنامه‌ها به سمت آموزش هنر گرایش پیدا کرده‌اند و این برنامه‌های صداوسیما عاملی شده تا برای فراگیری خوشنویسی و نقاشی اقدام کنند. تلاش من این بود که در برنامه‌های گوناگون رسانه‌ای هنر را به زبان ساده آموزش دهم تا بازخورد بیشتری در میان مخاطبان داشته باشد.

استقبال از این کار به حدی بود که وقتی به مصر سفر کردم تا در برنامه‌های انجمن خوشنویسان آنجا شرکت کنم، روزنامه‌های مصری نوشتند که سریع‌ترین خطاط جهان اسلام به مصر آمده است.

20 فروردین***روایت یک هنرمند از هم‌نشینی رنگ و عشق/ سعادتمندترین هنرمند جهانم

- شما تابلویی با عنوان امام رضا(ع) دارید که در رواق دارالهدایه نصب شده است. درباره چگونگی خلق این اثر برایمان توضیح دهید.

چند سال پیش گروهی به منزلم آمدند و گفتند که از آستان قدس رضوی آمده‌اند و سفارش 8 اثر از القاب امام رضا(ع) را دادند و من هم در کمال افتخار پذیرفتم. زمانی‌ که این کار انجام شد من اثری را هم با همین مضمون به آستان هدیه کردم و مدتی بعد وقتی با همسرم به مشهد رفتیم، دیدم که تابلوی من در رواق دارالهدایه که نزدیک‌ترین مکان به ضریح است قرار گرفته و همین سبب افتخار من است که روزانه هزاران نفر این تابلو را تماشا می‌کنند.

- فکر می‌کنید چه عاملی سبب می‌شود هنرمند در انزوا قرار گیرد؟

زمانی که هنرمند احساس کند اثرش مورد اقبال مخاطبان قرار نمی‌گیرد یکی از عوامل انزوای اوست و خدا را شاکرم که تاکنون این اتفاق در دوره فعالیتم رخ نداده است. 

گفت‌وگو از مینا حیدری

انتهای پیام

 

captcha