فقه و اصول به تنهایی پاسخگوی شبهات نیست / لزوم توسعه فلسفه و حکمت متعالیه
کد خبر: 3903637
تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۸
حجت‌الاسلام زندیه:

فقه و اصول به تنهایی پاسخگوی شبهات نیست / لزوم توسعه فلسفه و حکمت متعالیه

مدیرگروه فلسفه و کلام اسلامی مؤسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه خواهران گفت: ملحدان جدید با رویکردهای نوین و استفاده ابزاری از علم به میدان آمده و هزاران شبهه را مطرح کرده‌اند که قطعاً با فقه و اصول و امثال آن نمی‎توان به آنها پاسخ داد؛ از این رو باید فلسفه و حکمت متعالیه در حوزه‌های علمیه خواهران و برادران توسعه و تعمیق بیشتری یابد.

حجت الاسلام مهدی زندیهحجت‌الاسلام والمسلمین مهدی زندیه، مدیرگروه فلسفه و کلام اسلامی مؤسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه خواهران، در گفت‌وگو با ایکنا، در مورد ضرورت پرداختن به فلسفه در حوزه علمیه و آشنایی طلاب با این علم، گفت: مرحوم شهید مطهری، از ارسطو، معلم اول، نقل می‎کند که ایشان گفته است: «اگر باید فیلسوفی کرد باید فیلسوفی کرد و اگر نباید فیلسوفی کرد باز هم باید فیلسوفی کرد.»

وی اضافه کرد: مرحوم شهید مطهری در تفسیر این جمله می‎فرماید: فلسفه یا درست است و کارایی دارد و باید آن را تأیید کرد و یا غلط است و باید آن را طرد کرد. معنای کلام ارسطو این است که اگر فلسفه درست است، باید فیلسوف شد و با نوعی فیلسوفی‎گری آن را تأیید کرد و اگر هم غلط است و طرد شدنی باز باید فیلسوف شد و فلسفه را آموخت و با نوعی فیلسوفی‎گری، فلسفه را نفی و طرد کرد.

زندیه با بیان اینکه حقیقت فلسفه خردورزی است، ادامه داد: بدون خردورزی نمی‎توان نافی یا مثبِت چیزی بود. اگر موافق فلسفه هستیم که هیچ باید به دنبال فراگیری آن برویم. اگر مخالف فلسفه هم باشیم باز باید فیلسوف باشیم؛ مثلاً غزالی در برهه‎ای از زندگی‌اش مخالف فلسفه بود و لذا «تهافت الفلاسفه» را نوشت. این کتاب سراسر فلسفیدن و حرکت فلسفی است.

مدیرگروه فلسفه و کلام اسلامی مؤسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه خواهران اظهار کرد: در میان علمای امامیه، مرحوم میرزامهدی اصفهانی، مؤسس مکتب معارفی خراسان و یا مکتب تفکیک بر اسفار ملاصدرا تعلیقه دارد. چنین فردی قطعاً باید فلسفه خوانده باشد و فلسفه را خوب بداند تا بر اسفار تعلیقه بزند. بیشتر مخالفان فلسفه در حوزه علمیه، فلسفه را خوب خوانده‌اند. دیگران هم شبیه سخن ارسطو را گفته‌اند؛ یاسپرس، فیلسوف و روان‎پزشک آلمانی قرن 19، گفته است: آنها که مخالفت با فلسفه می‎کنند، ناخودآگاه بنایی برپا می‎کنند که فلسفه است.

فلسفه؛ نیاز روحی انسان

زندیه با تأکید بر اینکه آموختن فلسفه ضرورت دارد و گریزی از آن نیست، تصریح کرد: معتقدم فراتر از ضرورت، اساساً فلسفه نیاز روحی انسان است، زیرا باز به قول ارسطو، اساساً فلسفه با شگفتی و حیرت در برابر جهان آغاز شد. فلسفه از نیاز انسان به دانستن و فهمیدن پرسش‌های اساسی، که همواره برای انسان‌ها مطرح بوده، برخاسته است. پرسش‌هایی که در این ابیات از مثنوی مولانا آمده: «روزها فکر من این است همه شب سخنم/ که چرا غافل از احوال دل خویشتنم/ از کجا آمده‎ام آمدنم بهر چه بود/ به کجا می‎روم در آخر ننمایی وطنم». 

وی اظهار کرد: پر‌سش‌های اساسی که همواره برای انسان‌ها مطرح بوده است و انسانها همواره به دنبال آن بوده‌اند، سؤالاتی از این دست است که آیا جهان مبدئی دارد؟ آیا هستی آفریننده‎ای دارد؟ آیا زندگی در دنیا پایان کار انسان است؟ آیا پس از مرگ زندگی دیگری وجود دارد؟ آیا زندگی دنیوی انسان به چه شکلی باشد مطلوب است؟ و ... اینها سؤالاتی است که در طول تاریخ، فیلسوفان تلاش کرده‌اند پاسخ معقولی به آن‌ها بدهند و پاسخ به این پرسش‌ها به همراه مبانی و براهینی که برای آن اقامه شده، فلسفه را شکل داده است.

زندیه ادامه داد: در طول تاریخ همواره فیلسوفانی وجود داشته‌اند که پاسخشان به این پرسش‌ها منفی بوده و فیلسوفانی هم بوده‌اند که پاسخشان به این پرسش‌ها مثبت بوده است. آنچه مهم است اینکه پاسخ به این پرسش‌ها را هرچند ادیان الهی داده‌اند، اما باید انسان‌ها با عقل و خردوری به پاسخ این پرسش‌ها برسند که البته در علم کلام این پرسش‌ها با مبانی عقلی و نقلی بررسی و در حکمت مشاء به این پرسش‌ها با مبانی صرفاً عقلی پاسخ داده می‎شود.

پاسخ به شبهات نوظهور

مدیرگروه فلسفه و کلام اسلامی مؤسسه آموزش عالی حوزوی در تبیین ضرورت پرداختن به فلسفه برای خواهران طلبه در شرایط امروز، بیان کرد: فراگیری فلسفه همواره نه تنها ضرورت دارد و نیاز روحی بشر است، بلکه وظیفه دینداران و متعهدان اعم از زنان و مردان است؛ زیرا در ارتباط با پاسخ به این پرسش‎های اساسی در مورد هستی، در دورانی شبهات اندکی مطرح بود، اما امروزه در تمامی ابعاد سؤالات مطرح شده قبلی، شبهات فراوانی وجود دارد که فیلسوفانی متعدد و متبحر بایستی به این پرسش‌ها پاسخ دهند.

 لزوم توسعه فلسفه و حکمت متعالیه

وی افزود: اگر در دوره‎ای براهین اثبات خدا مورد نقد و بررسی ملحدان بود، امروزه ادله و شواهد متعددی بر نفی وجود خدا از سوی آنان مطرح می‎شود، امروزه اصل کارآمدی دین زیر علامت سؤال رفته و ابعاد مختلف مباحث انسان‌شناسی، راهنماشناسی و فرجام‌شناسی مورد نقد قرار گرفته است. به گونه‎ای که تا کسی خوب معقول نخوانده باشد، قادر نخواهد بود به این پرسش‌ها پاسخ دهد. معتقدم که بیش از 150 قاعده فلسفی وجود دارد که اگر خوب فراگرفته شوند، با استفاده از آن‌ها و دیگر مبانی عقلی و نقلی می‎توان به تمامی شبهات پاسخ داد.

زندیه تصریح کرد: به جرئت می‎توان گفت که اگر در دهه 50 امثال مرحوم علامه طباطبایی و مرحوم شهید مطهری نبودند، امکان نداشت سیل ویرانگر کمونیسم را مهار کرد. در زمان شاه شاهد بودیم که هر روز از جوانان مؤمن ما، اعم از دختران و پسران، به سمت مارکسیست‌ها گرایش پیدا می‎کردند و فقه، اصول و کلام سنتی قادر به مقابله با این هجمه نبود. امروز اوضاع بدتر شده و دشمنان دین و خدا مجهزتر به میدان آمده‌اند. امروزه هرچند کمونیسم به زباله‎دان تاریخ افتاده است، اما ملحدان جدید با رویکرد جدید و استفاده ابزاری از علم، به میدان آمده‌ و هزاران شبهه را مطرح کرده‌اند که قطعاً با فقه و اصول و امثال آن نمی‎توان به آنها پاسخ داد.

فقه و اصول کافی نیست

مدیرگروه فلسفه و کلام اسلامی مؤسسه آموزش عالی حوزوی معصومیه خواهران اظهار کرد: باید فلسفه خصوصاً حکمت متعالیه خوب خوانده شود. باید منطق خصوصاً باب برهان دقیق خوانده شود. باید با فلسفه غرب و مکاتب غربی و مبانی ملحدان جدید به خوبی آشنا بود والا شاهد ریزش نیروهای جوان مؤمن خواهیم بود و وظیفه حوزه و حوزویان است که این بار را به دوش بکشند.

وی در پاسخ به این پرسش که آیا دانش کلام برای پاسخگویی به شبهات اعتقادی کافی نیست؟ تصریح کرد: البته برای پاسخ به شبهات اعتقادی، هم به علم کلام نیازمندیم و هم به فلسفه. اما امروزه تأکید بر روی فلسفه به خاطر این است که علم کلام یک علم مصرف‌کننده است. علم کلام از قواعدی که حقیقتاً کلامی باشند برخوردار نیست و متکلمان بایستی برای اثبات مدعیات خود و رد شبهات مطرح شده در اعتقادیات از مبانی فلسفه استفاده کنند.

وی تأکید کرد: برای آشنا شدن مبانی فلسفی علم کلام چاره‌ای جز ممحض شدن در فلسفه و خصوصاً حکمت متعالیه وجود ندارد. علی‌الخصوص اگر درد دین داشته و درصدد باشیم که مکتب اسلام جهانی شود و همه ابعاد دین مبین اسلام به خوبی به سراسر عالم برسد و انسان‌ها را از گزند شبهات ملحدان مصون و محفوظ بداریم. در عصر جدید با صدها شبهه روبه‌رو هستیم و شاهد مکتب‎های نوظهور غربی هستیم. آیا در این شرایط می‎توانیم جوانان خود را رها کنیم تا تحت تأثیر این شبهات قرار گیرند و از حقایق ناب اسلام ناب محمدی دور بمانند؟ مسلماً کسی که درد دین داشته باشد نباید بی‌تفاوت باشد. بنابراین راهی جز فراگیری فلسفه نداریم. چراکه سنخ شبهات و نقدهایی که در رد دین و معارف دینی مطرح می‎شود، از مکاتب انحرافی فلسفی غربی است.

زندیه همچنین با بیان اینکه در این راستا رشته فلسفه و حکمت متعالیه به مجموعه رشته‌های مؤسسه آموزش عالی خواهران معصومیه افزوده شده است، گفت: در رشته فلسفه در سطح 3 و سطح 4 تمامی واحدهایی که در رشته کلام خوانده می‎شوند. البته کمی کم‌رنگ‌تر  وجود دارد؛ در رشته کلام، فلسفه غرب به خوبی خوانده نمی‎شود، فلسفه‎های مضاف ضروری خوانده نمی‎شود. معرفت‌شناسی به خوبی خوانده نمی‎شود، حکمت مشاء و اشراق و متعالیه اصلاً خوانده نمی‎شود. در حالی که بدون یادگیری این منابع و مباحث، امکان ندارد که بتوانیم در مبارزه با الحاد وشبهات اعتقادی موفق باشیم.

تأکید بر فراگیری حکمت متعالیه

زندیه تصریح کرد: بنابراین پیشنهاد می‎کنیم کسانی که از ذهن وقادی برخوردارند و درد دین و حفظ جوانان مملکت را از هجمه‎های ملحدان دارند، رشته فلسفه و حکمت متعالیه را برای تحصیل انتخاب و تلاش کنند که با جدیت به فراگیری ادامه دهند. حکمت متعالیه عنوان نظام فلسفی ملاصدراست. صدرا در این نظام فلسفی، مبانی فلسفی خود را با استفاده از روش‌های عقلی، نقلی و کشف و شهود پایه‎گذاری کرده است.

وی افزود: صدرا نزدیک 60 عنوان کتاب دارد که از میان آنها سه کتاب در حوزه‎های علمیه و دانشگاه تدریس می‎شود. یکی اسفار، دومی الشواهدالربوبیة و دیگری مفاتیح‌الغیب است. یک زمان از یکی از بزرگان و صاحب‌نظران معاصر فلسفه سؤال کردم که اگر به شما بگویند که در عمرت فقط یک کتاب (غیر از کتب مقدس) می‎توانی بخوانی، چه کتابی را انتخاب می‎کنید؟ در پاسخ گفت: اسفار را انتخاب می‎کنم، زیرا اسفار دریاست و همه چیز در اسفار وجود دارد.

زندیه با تأکید بر لزوم توسعه حکمت متعالیه در حوزه، بیان کرد: حکمت متعالیه هرچند در زمان حیات ملاصدرا و حتی ده‌ها سال بعد مورد نقد برخی فلاسفه اسلامی قرار گرفت، اما کم‌کم از سوی فیلسوفانی همچون حاج ملاهادی سبزواری، آقا علی مدرس، شیخ محمدحسین اصفهانی، میرزا مهدی آشتیانی، ابوالحسن شعرانی، علامه طباطبایی و سیدجلال‌الدین آشتیانی ترویج شد و این نظام فلسفی توانسته در جهان شناخته شود و مورد توجه بزرگان فلسفه قرار گیرد. حکمت متعالیه توانست بسیاری از معضلات فکری و فلسفی را، که در نظام‎های مشاء و اشراق لاینحل بودند، حل کند و بسیاری از شبهات فلسفی و کلامی را که امروزه از طرف مکتب‎های فلسفی غربی مطرح شده است پاسخ دهد.

انتهای پیام
captcha