روایتی از زندگی مادر شهید شاهرخ مهریزاده/
گروه فرهنگی ـ مثل یک ذخیره می مانی برای قلبهایمان، برای روزهای بی ایمانی و کم طاقتی. آن روز که با هم سر مزار شهیدش می رویم، یادم نمی رود، می رویم سمت قطعه شهدای محرم. چشمش به قاب عکس پسرش است و برایش شعر می خواند: عزیزُم تو نگو دردت به دلُم نیست، ز دنیا سنگین تره چاره ای به دستُم نیست ...
کد خبر: ۳۶۹۹۰۷۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۲۶